مشاعرۀ سنّتی

گلابتون

مدیر بازنشسته
باز هم دددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددد

دلم به حسرت روی تو زار می نالد
چوبلبلی که به دام و قفس گرفتار است

تا مگر همچو صبا باز به كوي تو رسم
حاصلم دوش بجز ناله شبگير نبود

آن كشيدم ز تو اي آتش هجران كه چو شمع
جز فناي خودم از دست تو تدبير نبود
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
ديگرم گرمی نمی بخشی
عشق، ای خورشيد يخ بسته
سينه ام صحرای نومیديست
خسته ام، از عشق هم خسته

غنچه شوق تو هم خشكيد
شعر، ای شيطان افسونكار
عاقبت زين خواب دردآلود
جان من بيدار شد، بيدار

بعد از او بر هر چه رو كردم
ديدم افسون سرابی بود
آنچه می گشتم به دنبالش
وای بر من، نقش خوابی بود

ای خدا ... بر روی من بگشای
لحظه ای درهای دوزخ را
تا به كی در دل نهان سازم
حسرت گرمای دوزخ را؟
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
هرچه هست از قامت ناساز بي اندام ماست
ورنه تشريف تو بر بالاي كس كوتاه نيست

بر در ميخانه رفتن كار يكرنگان بود
خودفروشان را به كوي مي فروشان راه نيست
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
تو با این جلوه ها ای گل، گذر در باغ کن ! کانجا
اگر خاموش شد مرغی ، غزلخوان کردنش با من
تو ای رشک صنم ها جلوه ای در چشم بت گر کن
به چندین نا مسلمانی مسلمان کردنش با من
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
دل صنوبري ام همچو بيد لرزان است
ز حسرت قد و بالاي چون صنوبر دوست

گر چه دوست به چيزي نميخرد مارا
به عالمي نفروشيم مويي از سر دوست

دوستان شرمنده من تشكراتم تموم شده...
 

hoolooo

عضو جدید
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر کار آخر شد
 

hoolooo

عضو جدید
تا فضل و عقل بینی بی معرفت نشینی
یک نکته است بگویم خود را مبین که رستی
 
آخرین ویرایش:

گلابتون

مدیر بازنشسته
يارب اين آينه حسن چه جوهر دارد
كه در او آه مرا قوت تاثير نبود

س ز حيرت به در ميكده ها بر كردم
چون شناساي تو در صومعه يك پير نبود
 

yasin.m

عضو جدید
درمــان درد سیـنـه هست دیـدن و شنیدن
بـوی تــو را شنیــدن ، روی تــو را دیــــدن
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
الا یا ایهاساقی ادرکاساو ناولها

که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
 

yasin.m

عضو جدید
آه بگذار که بگریزم من
از تو ای چشمه جوشان گناه
شاید آن به که بپرهیزم من
بخدا غنچه شادی بودم
دست عشق آمد و از شاخم چید
شعله آه شدم صد افسوس
که لبم باز بر آن لب نرسید
عاقبت بند سفر پایم بست
می روم خنده به لب ‚ خوینن دل
می روم از دل من دست بدار
ای امید عبث بی حاصل
 

nooshafarin

عضو جدید
کاربر ممتاز
آه بگذار که بگریزم من
از تو ای چشمه جوشان گناه
شاید آن به که بپرهیزم من
بخدا غنچه شادی بودم
دست عشق آمد و از شاخم چید
شعله آه شدم صد افسوس
که لبم باز بر آن لب نرسید
عاقبت بند سفر پایم بست
می روم خنده به لب ‚ خوینن دل
می روم از دل من دست بدار
ای امید عبث بی حاصل
لبش می بوسم و در می کشم می
به آب زندگانی برده ام پی
نه رازش می توانم گفت با کس
نه کس را می توانم دید با وی
 

hoolooo

عضو جدید
یارب این نوگل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از چشم حسود چمنش
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تشکر از بالایی:gol::gol:

شما که حرمت عشق و شکستین
کمر به کشتن عاطفه بستین:gol:
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یه روز یکی تو خاطرم رنگی کشید مثل خدا

دلم اسیر اون شد از همه دلها شد جدا
 

hoolooo

عضو جدید
از سینه تنگم دل دیوانه گریزد
دیوانه عجب نیست که از خانه گریزد
دل از منو من از دل دیوانه گریزان
دیوانه ندیدم که ز دیوانه گریزد
(شرمنده تنکس ندارم)
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اشکال نداره منم ندارم:cry:

دل من حالش خوشه اصلا بلد نیست بگیره
ولی خیلی تنگ می شه گاهی میترسم بمیره


 

Nazanin F

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیشب کنار پنجره بودم و در زدی

اما عجیب بود که گفتند خانه نیست


دیگر میان آن سبدی که تو داده ای

حتی به قدر شادی فردا ترانه نیست


...........

مریم حیدرزاده
 

hoolooo

عضو جدید
تاج شاهی طلبی گوهر ذاتی بنمای
ور خود از تخمه جمشیدوفریدون باشی
(شرمنده تنکس ندارم)
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم يه ديوومه شده واست ميازاره هنوز
از دل ديوونه نترس آخ كه دوست داره هنوز
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا