مشاعرۀ سنّتی

behnam-t

عضو جدید
زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست
 

Mahdi JooN

عضو جدید

ترا افسون چشمانم ز ره برده ست و مي دانم
چرا بيهوده مي گوئي، دل چون آهني دارم
نمي داني، نمي داني، كه من جز چشم افسونگر
در اين جام لبانم، باده مرد افكني دارم
 

فرح نوش

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرا می بینی وهر دم زیادت میکنی دردم تورا می بینم ومیلم زیادت می شود هر دم:cry:.
 

Mahdi JooN

عضو جدید
مي شنيدم نيمه شب در خواب
هاي هاي گريه هايش را
در صدايم گوش مي كردم
درد سيال صدايش را

شرمگين مي خواندمش بر خويش
از چه رو بيهوده گرياني
در ميان گريه مي ناليد
دوستش دارم، نمي داني
 

بارانی

عضو جدید
کاربر ممتاز
مي شنيدم نيمه شب در خواب
هاي هاي گريه هايش را
در صدايم گوش مي كردم
درد سيال صدايش را

شرمگين مي خواندمش بر خويش
از چه رو بيهوده گرياني
در ميان گريه مي ناليد
دوستش دارم، نمي داني

سلام مهدی جان...

يکي ز شب گرفتگان چراغ بر نمي کند
کسي به کوچه سار شب در سحر نمي زند
 

Mahdi JooN

عضو جدید
دو صد سلام بر باراني عزيز...

در جذبه اي كه حاصل زيبائي شب است
رؤياي دور دست تو نزديك مي شود
بوي تو موج مي زند آنجا، بروي آب
چشم تو مي درخشد و تاريك مي شود
 

Mahdi JooN

عضو جدید
در کنار سفره اسطوره ها
من به یک ظرف سفالی دلخوشم
مثل اندوه کویر و بغض خاک
با خیال آبسالی دلخوشم
سر نهم بر بالش اندوه خویش
با همین افسرده حالی دل خوشم
در هجوم رنگ در فصل صدا
با بهار نقش قالی دلخوشم
آسمانم: حجم سرد یک قفس
با غم آسوده بالی دلخوشم
گرچه اهل این خیابان نیستم
با هوای این حوالی دلخوشم
 

بارانی

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر که خورد از جام عشقت قطره اي
تا قيامت مست و حيران خوشتر است
تا تو پيدا آمدي پنهان شدم
زآن که با معشوق پنهان خوشتر است
 

رنگ خدا

عضو جدید
کاربر ممتاز
هان مشو نومید که واقف نهی از سر غیب
باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور
 

بارانی

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو را می خواهم ای دیرنه دل خواه
که با ناز گل رؤیا شکفتی
به هر زیبا که دل بستم تو بودی
که خود را در رخ او می نهفتی
 

suratak

عضو جدید
یارب این شمع دل افروز ز کاشانه ی کیست

جان ما سوخت بپرسید که جانانه ی کیست (حافظ)
 

*amin*

عضو جدید
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سکندری داند
نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست
کلاهداری و آیین سروری داند
 

*amin*

عضو جدید
هواخواه تو ام تا زنده ام اما یقین دارم
که حق چون تو استادی نخواهد شد ادا حافظ
 

araz_heidari

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلا معاش چنان کن که گر بلغذد پای
فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد
نگه نداشت دل ما و جای رنجش نیست
زدست بنده چه خیزد خدا نگه دارد
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
تورا كه چون جگر غنچه جان گل رنگ است
به جمع جامه سپيدان دل سياه مرو

به زير خرقه رنگين چه دام ها دارند
تو مرغ زيركي اي جان به خانقاه مرو
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
بخت اگر بيدار باشد خواب بردارد مرا
يكسر از بستر در آغوش تو بگذارد مرا

از چه دريا آمدم با ابر بي پايان غم
كاسمان عمري ست تا يكريز ميبارد مرا
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
این آه حسرتی که برای تو می کشم
رنج محبتی است که پای تو می کشم
صورتگر خیالم و نادیده روی تو
در برق دیده دور نمای تو می کشم
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
مرا كه گنج دو عالم بهاي مويي نيست
به يك پشيز نيرزم اگر بهام كني

زمانه كرد و نشد. دست جور رنجه مكن
به صد جفا نتواني كه بي وفام كني
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یاران قسم به خاک سبکبار رفتگان
پاگیر این سرا گران جانیم هنوز
ای پاسدار ملک رضا همدمی فرست
در تنگنای حادثه زندانیم هنوز
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
ز دل نميروي اي آرزوي روز بهي
كه چون وديعه غم در نهاد انساني

چه پرده ها گشوديم و آنچنان كه تويي
هنوز در پس پندار سايه نهاني


شب خوش محسن جان:gol:
 

Mahdi JooN

عضو جدید
يكشب ز لوح خاطر من بزداي
تصوير عشق و نقش فريبش را
خواهم بانتقام جفاكاري
در عشق تازه فتح رقيبش را :w07::w07:
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا