مشاعرۀ سنّتی

[arsam313]

هر چه کنی کشت,همان بدروی
کار بد و نیک ,چو کوه و صداست

 

[فانوس تنهایی]

هر چه کنی کشت,همان بدروی
کار بد و نیک ,چو کوه و صداست

تا توانی دلی به دست آر
دل شکستن هنر نمی باشد

 

[Derakht-e-marefat]

در جواني به خود ميگفتم
شير شير است اگر چه پير بود
چون به پيري رسيدم فهميدم
پير پير است اگر چه شير بود.

 

[2sadaf2]

دیریست که دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت کلامی و سلامی نفرستاد
صد نامه فرستادم و آن شاه سواران
پیکی ندوانید و پیامی نفرستاد

 

[هزاردستان]

ديدار يار غائب داني چه ذوق دارد؟
ابري كه در بيابان بر تشنه اي ببارد

 

[zarnaz_a]

دل شاد از دل زارش خبر نی

تن سالم زبیمارش خبر نی


نه تقصیره که این رسم قدیمه

که آزاد از گرفتارش خبر نی

 

[هزاردستان]

يكي را دست حسرت بر بناگوش
يكي با آنكه مي خواهد در آغوش

 

[shabnam777]

شب سردیست و من افسرده
راه دوریست و پایی خسته
تیرگی هست و چراغی سوخته
می کنم تنها از جاده عبور
دور ماندند ز من آدم ها
نیست رنگی که بگوید با من
اندکی صبر سحر نزدیک است
هر دم این بانگ بر آرم از دل
وای این شب چقدر تاریک است

 

[hamid_61]

تا معطر کنم از لطف نسیم تو مشام
شمه یی از نفحات نفس یار بیار​

 

[shabnam777]

رقصيدن سرو و حالت گل
بی صوت هزار خوش نباشد
با يار شکرلب گل اندام
بی بوس و کنار خوش نباشد

 

[2sadaf2]

در این دیار بی کسی
کسی به در نمی زند
به دشت پر ملال ما
پرنده پر نمی زند

 

[hamid_61]

دل بردن مشتاقان از غیرت خود تا چند​

خون خوردن و خاموشی زین دلشدگان تا کی؟​

​

چون جان و دلم خون شد در درد فراق تو​

بر بوی وصال تو دل بر سر جان تا کی؟​

 

[arsam313]

یکچند شوی به خواب چون مستان
ناگه برسد زمان بیداری

آید گه درگذشتنت ناچار
خود بگذری,آنچه هست بگذاری

 

[sina1]

یارب تو کاری کن مارا تو یاری کن
دلهای مارا مهربان و با صفاتر کن

 

[ARAMESH]

نقشی بر آب می‌زنم از گريه حالیا
تا کی شود قرين حقيقت مجاز من
بر خود چو شمع خنده زنان گريه می‌کنم
تا با تو سنگ دل چه کند سوز و ساز من

 

[seeemesooo]

نشاید دل دادن به عیشی بود در پس هر خامش خروشی
دلا برعیش عالم گر نجوشی به هر دم شهد شیرینی بنوشی

***my own***

 

[يامين]

یاد باد آن روز دیرین یاد باد
چیدن گلبوس شیرین یاد باد

 

[کالیگولا]

یاد باد آن روز دیرین یاد باد
چیدن گلبوس شیرین یاد باد

به به! ببين كي اينجاست! خانم ستاره سهيل!
خوبين يامين خانم؟ چه عجب. يادي از نوانخانه كردين...

*اينا اسپم نيستا!

 

[ARAMESH]

یاد باد آن روز دیرین یاد باد
چیدن گلبوس شیرین یاد باد

دگر ز منزل جانان سفر مکن درويش که سير معنوی و کنج خانقاهت بس
وگر کمين بگشايد غمی ز گوشه دل حريم درگه پير مغان پناهت بس

 

[n_h_1365]

با وفا باشی جفایت می کنند
بی وفایی کن وفایت می کنند
مهربانی گرچه آیین خوش است
مهربان باشی رهایت می کنند

 

[کالیگولا]

درد تاريكيست درد خواستن
رقتن و بيهوده خود را كاستن
سر نهادن بر سيه دل سينه ها
سينه آلودن به چرك كينه ها

 

[ARAMESH]

از دم صبح ازل تا آخر شام ابد دوستی و مهر بر يک عهد و يک ميثاق بود
سايه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد ما به او محتاج بوديم او به ما مشتاق بود

 

[فانوس تنهایی]

از دم صبح ازل تا آخر شام ابد دوستی و مهر بر يک عهد و يک ميثاق بود
سايه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد ما به او محتاج بوديم او به ما مشتاق بود

در نظرغیر خدا را پست کن
دفتر معنی ما را دست کن
تو بخوان و گوش کن اسرار من
تا بیابی کلبه عطار من
کلبه عطار جای عاشقانست
و اند او ظاهر سور عارفانست
اهل صورت نیست اندر منزلم
گفته ایشان نباشد حاصلم

 

[يامين]

به به! ببين كي اينجاست! خانم ستاره سهيل!
خوبين يامين خانم؟ چه عجب. يادي از نوانخانه كردين...

*اينا اسپم نيستا!

سلام کامی جان
علیک برو بچ
دلم برا همتون تنگیده بود


من از بیگانگان هرگز ننالم
که هر چه با مو کرد آن آشنا کرد

 

[maryam12]

بن بستی وجود ندارد
یا راهی خواهیم یافت ....یا راهی خواهیم ساخت

 

[arsam313]

تو زبون تن خاکی و چو باد
توسن عمر تو ,در تاختن است

 

[sina1]

توبه من سنگ زدی من نرمیدم نگسستم
باز گفتم که تو صیادی و من آهوی دشتم

 

[arsam313]

مرا گنه کار اعلام کردی ​

سپس محکوم به اعدام کردی ​

پذیرفتم .. ولی من یک نفر را ​

چرا آخر تو « قتل عام » کردی؟!​

 

[رنگ خدا]

یوسف گم گشته باز اید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

 

[هزاردستان]

روزگاريست كه سوداي تو درسر دارم
مگــرم ســـر بـرود تا برود ســــودايت