مشاعرۀ سنّتی

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک ذره وفا را، به دو عالم نفروشم
هر چند در این دوره خریدار ندارد ...

 

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
يک روز دلي بستم و يک روز گسستم
دلخسته ام از بس که گسستم دل و بستم
از آنهمه دل بســتن و دل باز گســـستن
امروز به جز خون جگر نيست به دستم




مرا کشیده به صدسال پیش و می‌گوید:
برای شاعرِ مشروطه، عاشقی عار است

مرا کشانده به شیراز دوره‌ی سعدی
خجالتم بدهد؛ بهتر از تو بسیار است
 

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تا صبحدم به یاٖد تو شب را قدم زدم
آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم

با آسمان مفاخره کردیم تا سحر
او از ستاره دم زد و من ازتو دم زدم
 

lilium.y

عضو جدید
کاربر ممتاز
مپرس شادی من حاصل از کدام غم است
که پشت پرده ي عالم هزار زیر و بم است

زيان اگر همه ي سود آدم از هستي ست
جدال خلق چرا بر سر زياد و كم است ....:gol:
 

lilium.y

عضو جدید
کاربر ممتاز
نازنينا ، ماه من، در آسمان عشق، رویایی شدی
با نگاه ناز خود ، آهوی زیبایی شدی ...

با تـو مــن تا کهکـشان ها می بـرم آمال خـود
نازنین ، این روزها سرو دلارایی شدی ...

:gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol:

یکی از ما دو نفر کشته به دست دگری است
وای اگر کار من و عشق به فردا بکشد...
:gol:
 

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
در رزم گاه عشق، نه فرق پسر شکست
گویی درست شیشه ی عمر پدر شکست

تا شد سپر به تیغ سر شبه مصطفی
سر شد دوتا و رونق شق القمر شکست
 

lilium.y

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو گفتی: « من به غیر از دیگرانَم ، چُنینم در وفاداری، چنانَم. »

تو غیر از دیگران بودی که امروز ، نه می‌دانی، نه می‌پُرسی نشانَم!

مرگ در قاموس ما از بی‌وفایی بهتر است
در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است
قصه‌ی فرهاد دنیا را گرفت ای پادشاه
دل به‌دست آوردن از کشورگشایی بهتر است...
:gol:
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو كه ترجمانِ صبحی، به ترنم و ترانه

لبِ زخم ديده بگشا، صف انتظار بشکن

نوروز شد و بنفشه از خاک دمید
بر روی جمیلان چمن نیل کشید

کس را به سخن نمی‌گذارد بلبل
در باغ مگر غنچه به رویش خندید
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا