مشاعرۀ سنّتی

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا تو نگاه میکنی کار من اه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
تا نقش خیال دوست با ماست
ما را همه
عمر خود تماشاست
 

baran256016

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا نقش خیال دوست با ماست
ما را همه
عمر خود تماشاست
تا معطر کنم از لطف نسیم تو مشام
شمه ای از نفحات نفس یار بیار
تخمی از لانه بیرون می افتدو می شکند
زندگی ،بچه گنجشکی را غافلگیر می کند
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا معطر کنم از لطف نسیم تو مشام
شمه ای از نفحات نفس یار بیار

دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی
یارب ،غم بیرحمی جانان بکه گویم ؟
جانم غم او سوخت ، غم جان بکه گویم ؟
نی یار و نه غمخوار و نه کس محرم اسرار
رنجوری و مهجوری و حرمان بکه گویم؟

 

baran256016

عضو جدید
کاربر ممتاز
یارب ،غم بیرحمی جانان بکه گویم ؟
جانم غم او سوخت ، غم جان بکه گویم ؟
نی یار و نه غمخوار و نه کس محرم اسرار
رنجوری و مهجوری و حرمان بکه گویم؟

مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
قضای اسمان اینست و دیگرگون نخواهد شد
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
قضای اسمان اینست و دیگرگون نخواهد شد

دل هر که صید کردی نکشد سر از کمندت
نه دگر امید دارد که رها شود ز بندت


ممنون از همراهي شما :gol:برم بخوابم كه صبح در اداره چُرت نزنم ..:gol:
 

baran256016

عضو جدید
کاربر ممتاز
دل هر که صید کردی نکشد سر از کمندت
نه دگر امید دارد که رها شود ز بندت


ممنون از همراهي شما :gol:برم بخوابم كه صبح در اداره چُرت نزنم ..:gol:
تو رفته ای و من این را به چشم خود دیدم
میان فاصله رد پایمان با هم....


برید به سلامت. شبتون به خیر و نیکی....:):gol:
 

narges_F

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم


هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم


من بودم و تو

و یک عالمه حرف..

و ترازویی که سهم تو را از شعرهایم نشان می داد

کاش بودی و می فهمیدی

وقت دلتنگی

یک آه

چقدر وزن دارد

ببخشین اگه سنتی نیس:gol:
 

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
من بودم و تو

و یک عالمه حرف..

و ترازویی که سهم تو را از شعرهایم نشان می داد

کاش بودی و می فهمیدی

وقت دلتنگی

یک آه

چقدر وزن دارد

ببخشین اگه سنتی نیس:gol:


:gol:
در برگ درختان سر گیسوی تو دیدم
هر منظره را منظری از روی تو دیدم
 

hossein_aj

عضو جدید
:gol:
در برگ درختان سر گیسوی تو دیدم
هر منظره را منظری از روی تو دیدم

من نگویم که مرا از قفس آزادکنید

قفسم برده به باغی و دلم شادکنید


فصل گل می گذرد همنفسان بهر خدا

بنشینید به باغی و مرا یادکنید
 

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
من نگویم که مرا از قفس آزادکنید

قفسم برده به باغی و دلم شادکنید


فصل گل می گذرد همنفسان بهر خدا

بنشینید به باغی و مرا یادکنید


دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست
کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست
 

old eng

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
:gol::cap:

دانی از خارا بریدن مطلب فرهاد چیست؟

میکند مشقی که چون جا در دل شیرین کند
دل به دل ز تو، تا تو آمدم/// قبله گاه من، خاک کوی تو
من که عاشقم، مست و سرخوشم/// جرعه می کشم از سبوی تو
گنج آرزو در دل منی/// در دلم کنم جستجوی تو
جان جان جان از همه جهان/// می کشد دلم پر به سوی تو
 

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دل به دل ز تو، تا تو آمدم/// قبله گاه من، خاک کوی تو
من که عاشقم، مست و سرخوشم/// جرعه می کشم از سبوی تو
گنج آرزو در دل منی/// در دلم کنم جستجوی تو
جان جان جان از همه جهان/// می کشد دلم پر به سوی تو


وقتي كه عاشقانه بنوشي پياله را
فرقي ميان طعم شراب و شرنگ نيست
 

hossein_aj

عضو جدید
دل به دل ز تو، تا تو آمدم/// قبله گاه من، خاک کوی تو
من که عاشقم، مست و سرخوشم/// جرعه می کشم از سبوی تو
گنج آرزو در دل منی/// در دلم کنم جستجوی تو
جان جان جان از همه جهان/// می کشد دلم پر به سوی تو


و گر مراد تو اینست بی مرادی من


تفاوتی نکند چون مراد یار منست
 

consl

عضو جدید
تا بیفتد روسریت از سر مشقت می کشند
باد ها الحق والنصاف زحمت می کشند!

بس که هرجا بر سرت دعواست حتی شانه ها
انتظار تارمویت را به نوبت می کشند...
 

old eng

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تا بیفتد روسریت از سر مشقت می کشند
باد ها الحق والنصاف زحمت می کشند!

بس که هرجا بر سرت دعواست حتی شانه ها
انتظار تارمویت را به نوبت می کشند...
در دل همه شرک و روی بر خاک چه سود
با نفس پلید جامهٔ پاک چه سود
زهرست گناه و توبه تریاک وی است
چون زهر به جان رسید تریاک چه سود
ابوسعید ابوالخیرر

 

hossein_aj

عضو جدید
در دل همه شرک و روی بر خاک چه سود
با نفس پلید جامهٔ پاک چه سود
زهرست گناه و توبه تریاک وی است
چون زهر به جان رسید تریاک چه سود
ابوسعید ابوالخیرر


دلا منال ز بیداد و جور یار که یار


تو را نصیب همین کرد و این از آن دادست
 

old eng

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دلا منال ز بیداد و جور یار که یار


تو را نصیب همین کرد و این از آن دادست
در دیده بجای خواب آبست مرا
زیرا که بدیدنت شتابست مرا
گویند بخواب تا به خوابش بینی
ای بیخبران چه جای خوابست مرا
بوسعید ابوالخیر


ا
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا