دیریست که دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد
در اندرون من خسته دل ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
دیریست که دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد
تا تو نگاه میکنی کار من اه کردن استدر اندرون من خسته دل ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
تا نقش خیال دوست با ماستتا تو نگاه میکنی کار من اه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
تا تو نگاه میکنی کار من اه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
تا معطر کنم از لطف نسیم تو مشامتا نقش خیال دوست با ماست
ما را همه عمر خود تماشاست
![]()
دیگران چون بروند از نظر از دل بروندتخمی از لانه بیرون می افتدو می شکند
زندگی ،بچه گنجشکی را غافلگیر می کند
یارب ،غم بیرحمی جانان بکه گویم ؟تا معطر کنم از لطف نسیم تو مشام
شمه ای از نفحات نفس یار بیار
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی
مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شدیارب ،غم بیرحمی جانان بکه گویم ؟
جانم غم او سوخت ، غم جان بکه گویم ؟
نی یار و نه غمخوار و نه کس محرم اسرار
رنجوری و مهجوری و حرمان بکه گویم؟
![]()
مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
قضای اسمان اینست و دیگرگون نخواهد شد
تو رفته ای و من این را به چشم خود دیدمدل هر که صید کردی نکشد سر از کمندت
نه دگر امید دارد که رها شود ز بندت
![]()
ممنون از همراهي شمابرم بخوابم كه صبح در اداره چُرت نزنم ..
![]()
تو رفته ای و من این را به چشم خود دیدم
میان فاصله رد پایمان با هم....
برید به سلامت. شبتون به خیر و نیکی....![]()
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
من بودم و تو
و یک عالمه حرف..
و ترازویی که سهم تو را از شعرهایم نشان می داد
کاش بودی و می فهمیدی
وقت دلتنگی
یک آه
چقدر وزن دارد
ببخشین اگه سنتی نیس
در برگ درختان سر گیسوی تو دیدم
هر منظره را منظری از روی تو دیدم
من نگویم که مرا از قفس آزادکنید
قفسم برده به باغی و دلم شادکنید
فصل گل می گذرد همنفسان بهر خدا
بنشینید به باغی و مرا یادکنید
دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست
کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست
چه شعر قشنگی بود...
تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمیکند
خواهش میکنم
دنیا همه سر به سر خیال است ، خیال
هر نوع خیال میکنی میگذرد
تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بوددلم از نرگس بيمار تو بيمار تر است
چاره كن درد كسي كز همه ناچار تر است
![]()
تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود
در برهوت بی کسی, تنها تو همزاد منی
ای نازتر از خواب شبم, آیا تو هم یاد منی؟
درود
یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد
دانی از خارا بریدن مطلب فرهاد چیست؟
میکند مشقی که چون جا در دل شیرین کند
در عشق اگر بادیهای چند کنی طی
بینی که در این ره چه نشیب و چه فراز است
دانی از خارا بریدن مطلب فرهاد چیست؟
میکند مشقی که چون جا در دل شیرین کند
دل به دل ز تو، تا تو آمدم/// قبله گاه من، خاک کوی تومن که عاشقم، مست و سرخوشم/// جرعه می کشم از سبوی توگنج آرزو در دل منی/// در دلم کنم جستجوی توجان جان جان از همه جهان/// می کشد دلم پر به سوی تو
دل به دل ز تو، تا تو آمدم/// قبله گاه من، خاک کوی تومن که عاشقم، مست و سرخوشم/// جرعه می کشم از سبوی توگنج آرزو در دل منی/// در دلم کنم جستجوی توجان جان جان از همه جهان/// می کشد دلم پر به سوی تو
تا بیفتد روسریت از سر مشقت می کشند
باد ها الحق والنصاف زحمت می کشند!
بس که هرجا بر سرت دعواست حتی شانه ها
انتظار تارمویت را به نوبت می کشند...
در دل همه شرک و روی بر خاک چه سود
با نفس پلید جامهٔ پاک چه سود
زهرست گناه و توبه تریاک وی است
چون زهر به جان رسید تریاک چه سود
ابوسعید ابوالخیرر
دلا منال ز بیداد و جور یار که یار
تو را نصیب همین کرد و این از آن دادست
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |