مشاعرۀ سنّتی

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
همراه بسيار است، اما همدمي نيست
مثل تمام غصه ها، اين هم غمي نيست
دلبسته اندوه دامنگير خود باش
از عالم غم دلرباتر عالمي نيست

فاضل نظری


[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]تا نیفتد از قلم، هیچ‌یک در این میان
روی ساقه‌هایشان، ضربدر گذاشتیم
[/FONT]
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
توی دلم هر روز و هر شب رخت مــی شویند
بــــــاید برای درکِ این دلشـــــوره زن بـــاشی


یارشو ای مونس غمخوارگان
چاره کن ای چاره بیچاره‌گان
قافله شد واپسی ما ببین
ای کس ما بیکسی ما ببین
 
آخرین ویرایش:

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رها كن از لب بام آن دو بافه گيسو را
هواي يك شب دنباله دار كرده دلم

بيا كه براي سرودن بيتي
هزار واژه خونين قطار كرده دلم
 

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
رها كن از لب بام آن دو بافه گيسو را
هواي يك شب دنباله دار كرده دلم

بيا كه براي سرودن بيتي
هزار واژه خونين قطار كرده دلم


مردمی گم شد میان آشنایان از تو پرسم
با چنین نامردمان بیگانه باشم یا نباشم
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ﻣﻦ ﻣﺮﻳﺾ ﺩﺭﺩ ﻋﺼﻴﺎﻧﻢ ﻛﻪ ﺩﺭﻣﺎﻧﻢ ﺗﻮیی
ﺩﺭﺩﻣﻨﺪِ ﺍﻳﻨﭽﻨﻴﻦ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺷﻤﺎﺳﺖ!


محتشم کاشانی
 

gelayor14

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ﻣﻦ ﻣﺮﻳﺾ ﺩﺭﺩ ﻋﺼﻴﺎﻧﻢ ﻛﻪ ﺩﺭﻣﺎﻧﻢ ﺗﻮیی
ﺩﺭﺩﻣﻨﺪِ ﺍﻳﻨﭽﻨﻴﻦ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺷﻤﺎﺳﺖ!


محتشم کاشانی
تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
من نه انم که دو صد مصرع رنگین گویم
من چو فرهاد یکی گویم و شیرین گویم​

من چه گویم زغم دل که تو میدانی چیست
آنچه در عمق
سکوت من عاشق جاریست
دور گشتی زدلم هم نفس دیروزی
از من اکنون
شبحی زانچه تودیدی باقیست
 

baran256016

عضو جدید
کاربر ممتاز
من چه گویم زغم دل که تو میدانی چیست
آنچه در عمق
سکوت من عاشق جاریست
دور گشتی زدلم هم نفس دیروزی
از من اکنون
شبحی زانچه تودیدی باقیست
تا که بودیم نبودیم کسی
کشت ما را غم بی همنفسی
تا که رفتیم همه یار شدند
خفته ایم و همه بیدار شدند
قدر ایینه بدانیم چو هست
نه در ان روز که افتاد و شکست

 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا که بودیم نبودیم کسی
کشت ما را غم بی همنفسی
تا که رفتیم همه یار شدند
خفته ایم و همه بیدار شدند
قدر ایینه بدانیم چو هست
نه در ان روز که افتاد و شکست


تا دستها کمر نکنی بر میان دوست
بوسی به کام دل ندهی بر
دهان دوست
دانی حیات کشته شمشیر
عشق چیست
سیبی گزیدن از
رخ چون بوستان دوست
 

baran256016

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا دستها کمر نکنی بر میان دوست
بوسی به کام دل ندهی بر
دهان دوست
دانی حیات کشته شمشیر
عشق چیست
سیبی گزیدن از
رخ چون بوستان دوست
تا شدم حلقه بگوش در میخانه عشق
هر دم امد غمی از نو به مبارک بادم​
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا