مشاعرۀ سنّتی

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم جز مهر مه رويان طريقي بر نميگيرد

ز هر در ميدهم پندش وليکن در نميگيرد


[FONT=&quot]دنیا بدون چشم تو دنیای خوبی نیست[/FONT]
[FONT=&quot]آری حقیقت دارد اینجا جای خوبی نیست[/FONT]
[FONT=&quot]وقتی که آغوش تو مال دیگران باشد[/FONT]
[FONT=&quot]شب های مهتابی من شب های خوبی نیست[/FONT]
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
دنیا بدون چشم تو دنیای خوبی نیست
آری حقیقت دارد اینجا جای خوبی نیست
وقتی که آغوش تو مال دیگران باشد
شب های مهتابی من شب های خوبی نیست

تا باشدم بهانه از بهر بازگشت
دل را به جا گذاشته رفتم ، ز كوي تو
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

تا ابد ياد عزيزان ز دل وجان نرود
جان اگر رفت ولي
خاطر خوبان
نرود

[FONT=&quot]دستهایت: سینی نقره نور[/FONT]
[FONT=&quot]اشکهایم: استکان های بلور[/FONT]
[FONT=&quot]کاش، استکان های مرا[/FONT]
[FONT=&quot]توی سینی خودت می چیدی[/FONT]
[FONT=&quot]کاشکی اشک مرا می دیدی:cry:[/FONT]
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
دستهایت: سینی نقره نور
اشکهایم: استکان های بلور
کاش، استکان های مرا
توی سینی خودت می چیدی
کاشکی اشک مرا می دیدی:cry:
یاد داری که ز من خنده کنان پرسیدی
چه ره آورد سفر دارم از این راه دراز؟
چهره ام را بنگر تا بتو پاسخ گوید
اشک شوقی که فرو خفته به چشمان نیاز
 

gelayor14

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دستهایت: سینی نقره نور
اشکهایم: استکان های بلور
کاش، استکان های مرا
توی سینی خودت می چیدی
کاشکی اشک مرا می دیدی:cry:
یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه ی کیست
جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست؟
 

gelayor14

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
یاد داری که ز من خنده کنان پرسیدی
چه ره آورد سفر دارم از این راه دراز؟
چهره ام را بنگر تا بتو پاسخ گوید
اشک شوقی که فرو خفته به چشمان نیاز
ز نامردان علاج کار خود جستن بدان ماند
که خار از پا برون آری ولی با نیش عقرب ها
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ما زنده به عشقیم فنا را نشناسیم
شایسته ی دردیم دوا را نشناسیم

[FONT=&quot]من با تـو قسمـت میکنم تنهاییم را[/FONT]
[FONT=&quot]مجموعه ی آشفــته ی شـیداییم را[/FONT]
[FONT=&quot]پر میکشد تا بیکرانهـا این دل من[/FONT]
[FONT=&quot]آرام کن این مرغـــک صحـراییم را[/FONT]
 

Sahar Gh

عضو جدید
کاربر ممتاز
من با تـو قسمـت میکنم تنهاییم را
مجموعه ی آشفــته ی شـیداییم را
پر میکشد تا بیکرانهـا این دل من
آرام کن این مرغـــک صحـراییم را

اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد
گناه بخت پریشان و دست کوته ماست
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد
گناه بخت پریشان و دست کوته ماست

[FONT=&quot]تلنگر زد به شیشه دست باران[/FONT]
[FONT=&quot]شده رنگین کمان پیوست باران[/FONT]
[FONT=&quot]قناری در قفس از غصه می مرد[/FONT]
[FONT=&quot]کلاغی روی شاخه مست باران[/FONT]
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نازپرورده تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه ی رندان بلاکش باشد

[FONT=&quot]دیگر نماز یومیه حاجت نمی دهد[/FONT]
[FONT=&quot]ناچارم اعتکاف کنم پیش چشم هات[/FONT]
[FONT=&quot]گیرم که نقض دین و مسلمانی ام شود[/FONT]
[FONT=&quot]"دل"را اگر طواف کنم پیش چشم هات[/FONT]
 

Sahar Gh

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیگر نماز یومیه حاجت نمی دهد
ناچارم اعتکاف کنم پیش چشم هات
گیرم که نقض دین و مسلمانی ام شود
"دل"را اگر طواف کنم پیش چشم هات


تا توشدی دلبر من صبر برفت از بر من
داده به باد غم تو آتشو خاکستر من
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا توشدی دلبر من صبر برفت از بر من
داده به باد غم تو آتشو خاکستر من

نگهی گمشده در پرده
اشک
حسرتی یخ زده در خنده
سرد
آه اگر باز بسویم آیی
دیگر از کف ندهم آسانت
ترسم این
شعله سوزنده عشق
آخر
آتش فکند بر جانت

 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا توشدی دلبر من صبر برفت از بر من
داده به باد غم تو آتشو خاکستر من


[FONT=&quot]نمی بینی چرا بغض گلو را[/FONT]
[FONT=&quot]شب و دلواپسی مو به مو را[/FONT]
[FONT=&quot]من از دلتنگی ات می میرم وتو[/FONT]
[FONT=&quot]هنوزم می پرستی چشم اورا[/FONT]
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

نگهی گمشده در پرده
اشک
حسرتی یخ زده در خنده
سرد
آه اگر باز بسویم آیی
دیگر از کف ندهم آسانت
ترسم این
شعله سوزنده عشق
آخر
آتش فکند بر جانت


[FONT=&quot]تا نگویی اشک های شمع از کم طاقتی است[/FONT]
[FONT=&quot]در خودم آتش به پا کردم ولی نگریستم[/FONT]
[FONT=&quot]چون شکست آینه، حیرت صد برابر می شود[/FONT]
[FONT=&quot]بی سبب خود را شکستم تا بیننم کیستم[/FONT]
 

نگار88

کاربر بیش فعال
[FONT=&quot]تا نگویی اشک های شمع از کم طاقتی است[/FONT]
[FONT=&quot]در خودم آتش به پا کردم ولی نگریستم[/FONT]
[FONT=&quot]چون شکست آینه، حیرت صد برابر می شود[/FONT]
[FONT=&quot]بی سبب خود را شکستم تا بیننم کیستم[/FONT]
ما زیاراان چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می انگاشتیم
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ما زیاراان چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می انگاشتیم

[FONT=&quot]من و باران من و دریا من و ماه[/FONT]
[FONT=&quot]من و دلواپسی و حسرت و آه[/FONT]
[FONT=&quot]تو و رفتن تو و دل کندن از من[/FONT]
[FONT=&quot]من و شب گریه های گاه بی گاه[/FONT]
 

نگار88

کاربر بیش فعال
[FONT=&quot]من و باران من و دریا من و ماه[/FONT]
[FONT=&quot]من و دلواپسی و حسرت و آه[/FONT]
[FONT=&quot]تو و رفتن تو و دل کندن از من[/FONT]
[FONT=&quot]من و شب گریه های گاه بی گاه[/FONT]

هرکسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز

Sahar Gh

عضو جدید
کاربر ممتاز

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
گه چنان زو شده ام بی سر و سامان که مپرس
سعادتیست دمی را کنار او باشی
و بین این همه آدم تو یار او باشی
امان ز سردی روزی که می رود زینجا
و می رود و تو تنها، دچار او باشی
 

soroor_20

عضو جدید
کاربر ممتاز
سعادتیست دمی را کنار او باشی
و بین این همه آدم تو یار او باشی
امان ز سردی روزی که می رود زینجا
و می رود و تو تنها، دچار او باشی
یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند
این بار میبرند که زندانیت کنند
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند
این بار میبرند که زندانیت کنند

ديدي اي حافظ ، كه كنعان دلم بي ماه شد
عاقبت اشك غم و كوه اميـدم آب شد
گفته بودي
يوسف گمگشته باز آيد، ولي
يوسف من تا قيامت همنشين چاه شد
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا