مشاعرۀ سنّتی

[memarmemar]

سلام خدمت تمام دوستان ادیب خودم

[FONT=&quot]تو و رفتن تو و دل کندن از من[/FONT]
[FONT=&quot]من و شب گریه های گاه بی گاه[/FONT]
[FONT=&quot]به دورم هاله ی آزادی ام باش[/FONT]
[FONT=&quot]دلیل گریه ها و شادی ام باش[/FONT]

سلام اقای رجایی
شخصي همه شب بر سر بيمار گريست
چون روز شد او بمرد وبيمار بزيست

 

[رجایی اشکان]

سلام

شمع را شاهد احوال من و خويش مگردان
خلوتي خواسته ام با تو که تنها بنشينم

[FONT=&quot]مپیچ این چنین تلخ بر خود ؛ مپیچ .[/FONT]
[FONT=&quot]که گر دست بیداد تقدیر کور[/FONT]
[FONT=&quot]تو را می دواند به دنبال باد ،[/FONT]
[FONT=&quot]مرا می دواند به دنبال هیچ .[/FONT]

 

[رجایی اشکان]

سلام اقای رجایی
شخصي همه شب بر سر بيمار گريست
چون روز شد او بمرد وبيمار بزيست

اون شخص هم شانسش مثل من بوده
[FONT=&quot]تو را ای گل کماکان دوست دارم [/FONT]
[FONT=&quot] به قدر ابر و باران دوست دارم [/FONT]
[FONT=&quot] کجا باشی کجا باشم مهم نیست [/FONT]
[FONT=&quot] تو را تا زنده هستم دوست دارم[/FONT]

 

[baran 2012]

سلام خدمت تمام دوستان ادیب خودم

تو و رفتن تو و دل کندن از من
من و شب گریه های گاه بی گاه
به دورم هاله ی آزادی ام باش
دلیل گریه ها و شادی ام باش

سلام دوست عزیز

شادم تصور مي‌كني وقتي نداني
لبخندهاي شادي و غم فرق دارند
برعكس مي‌گردم طواف خانه‌ات را
ديوانه‌ها آدم به آدم فرق دارند
من با يقين كافر، جهان با شك مسلمان
با اين حساب اهل جهنم فرق دارند

فاضل نظری

 

[salvador]

سلام دوست عزیز

شادم تصور مي‌كني وقتي نداني
لبخندهاي شادي و غم فرق دارند
برعكس مي‌گردم طواف خانه‌ات را
ديوانه‌ها آدم به آدم فرق دارند
من با يقين كافر، جهان با شك مسلمان
با اين حساب اهل جهنم فرق دارند

فاضل نظری

دگر قمار محبت نمی برد دل من

که دست بردی از این بخت بد بیارم نیست


- استاد شهریار


سلام دوستان




​

 

[رجایی اشکان]

دگر قمار محبت نمی برد دل من

که دست بردی از این بخت بد بیارم نیست


- استاد شهریار


سلام دوستان




​

[FONT=&quot]تو رفته ای که بی من ، تنها سفر کنی[/FONT]
[FONT=&quot]من مانده ام که بی تو ، شبها سحر کنم[/FONT]
[FONT=&quot]تو رفته ای که عشق من از سر بدر کنی[/FONT]
[FONT=&quot]من مانده ام که عشق تو را تاج سر کنم . . .[/FONT]

 

[رجایی اشکان]

سلام دوست عزیز

شادم تصور مي‌كني وقتي نداني
لبخندهاي شادي و غم فرق دارند
برعكس مي‌گردم طواف خانه‌ات را
ديوانه‌ها آدم به آدم فرق دارند
من با يقين كافر، جهان با شك مسلمان
با اين حساب اهل جهنم فرق دارند

فاضل نظری

[FONT=&quot]دلم باغی پر از ریحان و گل بود[/FONT]
[FONT=&quot]به روی رود عشقت مثل پل بود[/FONT]
[FONT=&quot]نگاهم کردی و ویران شد این دل[/FONT]
[FONT=&quot]مگر چشم تو از قوم مغول بود؟[/FONT]

 

[baran 2012]

دگر قمار محبت نمی برد دل من

که دست بردی از این بخت بد بیارم نیست


- استاد شهریار


سلام دوستان




​

سلام بر شما

تلخی عمر به شیرینی عشق آکنده است
چه سر انجام خوشی گردش دنیا دارد
عشق رازیست که تنها به خدا باید گفت
چه سخن ها که خدا با من تنها دارد

فاضل نظری

 

[رجایی اشکان]

سلام بر شما

تلخی عمر به شیرینی عشق آکنده است
چه سر انجام خوشی گردش دنیا دارد
عشق رازیست که تنها به خدا باید گفت
چه سخن ها که خدا با من تنها دارد

فاضل نظری

[FONT=&quot]دل گداخته را جـــام جان نمــا کردم[/FONT]
[FONT=&quot]هزار پله فرا رفتم از حصار زمان[/FONT]
[FONT=&quot]هزار پنجره بر عمر رفته وا کردم[/FONT]
[FONT=&quot]به شهر خاطره ها چون مسافران غریب[/FONT]

 

[baran 2012]

دل گداخته را جـــام جان نمــا کردم
هزار پله فرا رفتم از حصار زمان
هزار پنجره بر عمر رفته وا کردم
به شهر خاطره ها چون مسافران غریب

به‌تنهایی گرفتارند مشتی بی‌پناه اینجا
​

مسافرخانه رنج است یا تبعیدگاه اینجا​

غرض رنجیدن ما بود از دنیا که حاصل شد​

مکن ای زندگی عمر مرا دیگر تباه اینجا

فاضل نظری

​

 

[salvador]

اگر چه دل به نادانی به او دادم به آسانی

ندارم ز آن پشیمانی که با او مهر پیوستم

- سنائی





​

 

[رجایی اشکان]

اگر چه دل به نادانی به او دادم به آسانی

ندارم ز آن پشیمانی که با او مهر پیوستم

- سنائی





​

[FONT=&quot]مرا به خاک سپردند و آمدند و گذشت ،[/FONT]
[FONT=&quot]تکان نخورد در این بی کرانه آب از آب .[/FONT]

 

[salvador]

مرا به خاک سپردند و آمدند و گذشت ،
تکان نخورد در این بی کرانه آب از آب .

​

بی مهر دل سوخته را نور نباشد

روشن شود آن خانه که شمعیش در آید


- خواجوی کرمانی
​

 

[رجایی اشکان]

​

بی مهر دل سوخته را نور نباشد

روشن شود آن خانه که شمعیش در آید


- خواجوی کرمانی
​

[FONT=&quot]در آستانه ی در ،[/FONT]
[FONT=&quot]به روح باران می ماندی .[/FONT]
[FONT=&quot]ای طراوت محض ،[/FONT]
[FONT=&quot]شکوه رحمت مطلق ز چهره ات می تافت .[/FONT]
[FONT=&quot]به خنده گفتی :[/FONT]
[FONT=&quot]تنها نبینمت .[/FONT]
[FONT=&quot]گفتم :[/FONT]
[FONT=&quot]غم تو مانده و شب های بیکران با من .[/FONT]

 

[baran 2012]

اگر چه دل به نادانی به او دادم به آسانی

ندارم ز آن پشیمانی که با او مهر پیوستم

- سنائی





​

من چه در وهم وجودم ، چه عدم ، دل تنگ ام
از عدم تا به وجود آمده ام ، دل تنگ ام

روح از افلاک و تن از خاک ، در این ساغر پاک
از درآمیختن شادی و غم دل تنگ ام...

خوشه ای از ملکوت تو مرا دور انداخت
من هنوز از سفر باغ اِرم دل تنگ ام

ای نبخشوده گناه پدرم ، آدم ، را!
به گناهان نبخشوده قسم ، دل تنگ ام

فاضل نظری

 

[salvador]

من چه در وهم وجودم ، چه عدم ، دل تنگ ام
از عدم تا به وجود آمده ام ، دل تنگ ام

روح از افلاک و تن از خاک ، در این ساغر پاک
از درآمیختن شادی و غم دل تنگ ام...

خوشه ای از ملکوت تو مرا دور انداخت
من هنوز از سفر باغ اِرم دل تنگ ام

ای نبخشوده گناه پدرم ، آدم ، را!
به گناهان نبخشوده قسم ، دل تنگ ام

فاضل نظری

مذهب اگر عاشقیست سنت عشاق چیست

دل که نظر گاه اوست از همه پرداختن

- سعدی

در آستانه ی در ،
به روح باران می ماندی .
ای طراوت محض ،
شکوه رحمت مطلق ز چهره ات می تافت .
به خنده گفتی :
تنها نبینمت .
گفتم :
غم تو مانده و شب های بیکران با من .

نبایستی هم اول مهر بستن

چو در دل داشتی پیمان شکستن

- سعدی










​

 

[رجایی اشکان]

من چه در وهم وجودم ، چه عدم ، دل تنگ ام
از عدم تا به وجود آمده ام ، دل تنگ ام

روح از افلاک و تن از خاک ، در این ساغر پاک
از درآمیختن شادی و غم دل تنگ ام...

خوشه ای از ملکوت تو مرا دور انداخت
من هنوز از سفر باغ اِرم دل تنگ ام

ای نبخشوده گناه پدرم ، آدم ، را!
به گناهان نبخشوده قسم ، دل تنگ ام

فاضل نظری

[FONT=&quot] ما مست نگاه تو تماشاءالله[/FONT]
[FONT=&quot] سرگشته ی ماه تو تماشاءالله[/FONT]
[FONT=&quot] احسن تویی و تبارک الله لبت[/FONT]
[FONT=&quot] چشمان سیاه تو تماشاء الله[/FONT]

 

[salvador]

ما مست نگاه تو تماشاءالله
سرگشته ی ماه تو تماشاءالله
احسن تویی و تبارک الله لبت
چشمان سیاه تو تماشاء الله

هر که شد محرم دل در حرم یار بماند

وان که این کار ندانست در انکار بماند


- حافظ



​

 

[رجایی اشکان]

​

مذهب اگر عاشقیست سنت عشاق چیست

دل که نظر گاه اوست از همه پرداختن

- سعدی




نبایستی هم اول مهر بستن

چو در دل داشتی پیمان شکستن

- سعدی










​

[FONT=&quot]نرگس فتنه گرش دامم شد[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]عشق او منبع الهامم شد[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]پر از او بودم جادو بودم[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]یا نمی دانم خود او بودم[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]نقش او بود همه اشعارم[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]خنده هایم، نگهم، گفتارم
هما میرافشار
[/FONT]

 

[رجایی اشکان]

هر که شد محرم دل در حرم یار بماند

وان که این کار ندانست در انکار بماند


- حافظ



​

[FONT=&quot]دیدی دلم شکست[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]دیدی که این بلور درخشان عمر من[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]بازیچه بود؟[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]دیدی چه بی صدا دل پر ارزوی من[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]از دست کودکی که ندانست قدر ان[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]افتاد بر زمین[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]دیدی دلم شکست؟[/FONT]
هما میر افشار

 

[salvador]

دیدی دلم شکست

دیدی که این بلور درخشان عمر من

بازیچه بود؟

دیدی چه بی صدا دل پر ارزوی من

از دست کودکی که ندانست قدر ان

افتاد بر زمین

دیدی دلم شکست؟
هما میر افشار

تا کی ز غم تو رخ به خون شوید دل

و آزرم وصال تو به جان جوید دل


رحم آر کز آسمان نمی‌ بارد جان

بخشای که از زمین نمی‌ روید دل


- مهستی گنجوی



​

 

[baran 2012]

​

مذهب اگر عاشقیست سنت عشاق چیست

دل که نظر گاه اوست از همه پرداختن

- سعدی

​

ناگزیر از سفرم ، بی سر و سامان چون باد

به گرفتار رهایی نتوان گفت آزاد

کوچ تا چند ؟! مگر می شود از خویش گریخت

بال، تنها غم ِ غربت به پرستوها داد

انکه مردم نشناسند تورا، غربت نیست

غربت آن است که یاران ببرندت از یاد

فاضل نظری

ما مست نگاه تو تماشاءالله
سرگشته ی ماه تو تماشاءالله
احسن تویی و تبارک الله لبت
چشمان سیاه تو تماشاء الله

همراه بسيار است، اما همدمي نيست

مثل تمام غصه ها، اين هم غمي نيست

دلبسته اندوه دامنگير خود باش

از عالم غم دلرباتر عالمي نيست

فاضل نظری

 

[رجایی اشکان]

تا کی ز غم تو رخ به خون شوید دل

و آزرم وصال تو به جان جوید دل


رحم آر کز آسمان نمی‌ بارد جان

بخشای که از زمین نمی‌ روید دل


- مهستی گنجوی



​

[FONT=&quot] ل [/FONT][FONT=&quot]كنت گرفته بود و پر از التهاب شد[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]دختر بدون هيچ دليلي مجاب شد[/FONT][FONT=&quot] .[/FONT][FONT=&quot][/FONT]

 

[رجایی اشکان]

ناگزیر از سفرم ، بی سر و سامان چون باد

به گرفتار رهایی نتوان گفت آزاد

کوچ تا چند ؟! مگر می شود از خویش گریخت

بال، تنها غم ِ غربت به پرستوها داد

انکه مردم نشناسند تورا، غربت نیست

غربت آن است که یاران ببرندت از یاد

فاضل نظری



همراه بسيار است، اما همدمي نيست

مثل تمام غصه ها، اين هم غمي نيست

دلبسته اندوه دامنگير خود باش

از عالم غم دلرباتر عالمي نيست

فاضل نظری

[FONT=&quot]تا خویشتن را لحظه ای از خویشتن غافل کنم[/FONT]
[FONT=&quot]از گل شنیدم بوی او مستانه رفتم سوی او[/FONT]
[FONT=&quot]تا چون غبار کوی او در کوی جان منزل کنم[/FONT]
[FONT=&quot]روشنگری افلاکیم چون آفتاب از پاکیم[/FONT]
[FONT=&quot]خاکی نیم تا خویش را سرگرم آب و گل کنم[/FONT]
[FONT=&quot]غرق تمنای توام موجی ز دریای تو ام[/FONT]
[FONT=&quot]من نخل سرکش نیستم تا خانه در ساحل کنم[/FONT]
[FONT=&quot]دانم که آن سرو سهی از دل ندارد آگهی[/FONT]
[FONT=&quot]چند از غم دل چون رهی فریاد بی حاصل کنم[/FONT]
[FONT=&quot]«رهی معیری»[/FONT]

 

[salvador]

ناگزیر از سفرم ، بی سر و سامان چون باد

به گرفتار رهایی نتوان گفت آزاد

کوچ تا چند ؟! مگر می شود از خویش گریخت

بال، تنها غم ِ غربت به پرستوها داد

انکه مردم نشناسند تورا، غربت نیست

غربت آن است که یاران ببرندت از یاد

فاضل نظری

دردت چو می‌دهد دل بیمار را شفا

من بر امید درد تو بیمار مانده‌ام

- عراقی

دوستای خوبم ممنون از همراهی شب خوش






​

 

[IRANIAN VOCAL]

دردت چو می‌دهد دل بیمار را شفا

من بر امید درد تو بیمار مانده‌ام

- عراقی

دوستای خوبم ممنون از همراهی شب خوش






​

​منم که شهره ی شهرم به عشق ورزیدن ............................... منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن

 

[baran 2012]

تا خویشتن را لحظه ای از خویشتن غافل کنم
از گل شنیدم بوی او مستانه رفتم سوی او
تا چون غبار کوی او در کوی جان منزل کنم
روشنگری افلاکیم چون آفتاب از پاکیم
خاکی نیم تا خویش را سرگرم آب و گل کنم
غرق تمنای توام موجی ز دریای تو ام
من نخل سرکش نیستم تا خانه در ساحل کنم
دانم که آن سرو سهی از دل ندارد آگهی
چند از غم دل چون رهی فریاد بی حاصل کنم
«رهی معیری»

دردت چو می‌دهد دل بیمار را شفا

من بر امید درد تو بیمار مانده‌ام

- عراقی

دوستای خوبم ممنون از همراهی شب خوش






​

ممنون از هماهنگی هر دوی دوستان :دی

ماهیان روی خاک و ماهیان روی آب
وقت مردن، ساحل و دریا چه فرقی می کند

سهم ما از خاک وقتی مستطیلی بیش نیست
جای ما اینجاست یا آنجا چه فرقی می کند؟

یاد شیرین تو بر من زندگی را تلخ کرد
تلخ و شیرین جهان اما چه فرقی می کند

فاضل نظری

اقای سالوادور شبتون خوش

 

[baran 2012]

​منم که شهره ی شهرم به عشق ورزیدن ............................... منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن

سلام

نشان خانه خود را در این صحرای سردرگم
​

بپرس از کاروان هایی که گم کردند راه اینجا​

اگر شادی سراغ از من بگیرد جای حیرت نیست​

نشان می‌جوید از من تا نیاید اشتباه اینجا​

فاضل ناظری

 

[IRANIAN VOCAL]

سلام

نشان خانه خود را در این صحرای سردرگم

بپرس از کاروان هایی که گم کردند راه اینجا
اگر شادی سراغ از من بگیرد جای حیرت نیست
نشان می‌جوید از من تا نیاید اشتباه اینجا​

فاضل ناظری

سلام دوست خوبم

از دلم برخاست دودی آسمان آمد پدید ................................ گَردی از خاطر فشاندم خاکدان آمد پدید

حزین لاهیجی

 

[baran 2012]

سلام دوست خوبم

از دلم برخاست دودی آسمان آمد پدید ................................ گَردی از خاطر فشاندم خاکدان آمد پدید

حزین لاهیجی

بسم ا... شرو نشده با دال

در این فکرم که در پایان این تکرار پی در پی
اگر جایی برای مرگ باشد! زندگی زیباست
فاضل نظری

​