امدي جانم به قربانت ولي حالا چرایکسان گذشت در سیهی صبح و شام ما
لبخند آفتاب ندیده است بام ما
![]()
بي وفا حالا كه من افتاده ام از پا چرا
امدي جانم به قربانت ولي حالا چرایکسان گذشت در سیهی صبح و شام ما
لبخند آفتاب ندیده است بام ما
![]()
بگشا پنجـره ها را كه زغـم لبــريزم
بغـض جا مانده ترين چلـچله در پائيزم
![]()
امدي جانم به قربانت ولي حالا چرا
بي وفا حالا كه من افتاده ام از پا چرا
واي ازين مرغ عاشق زخمياِی بر پدرت دنیا،آن باغ جوانم کو؟
دریاچهی آرامم،کوه هیجانم کو؟
واي ازين مرغ عاشق زخمي
كه بنالد به زخم سازت
دارد به جانم لرز مي افتد رفيق انگار پاييزمآیندهی خیلی دور،ماضیِ بعیدی بود
پشت درِ آرامش طوفانِ شدیدی بود
امدي جانم به قربانت ولي حالا چرا
بي وفا حالا كه من افتاده ام از پا چرا
دارد به جانم لرز مي افتد رفيق انگار پاييزم
دارم شبيه برگ هاي زرد و خشك از شاخه ميريزم
شنيده ام به شاهان عشق بخشي تاجتو و رفتن تو و دل کندن از من
من و شب گریه های گاه بی گاه
به دورم هاله ی آزادی ام باش
دلیل گریه ها و شادی ام باش
تـو به دل هستي و اين قوم به گِل ميجويندمن را نمی شناسد کسی اینجا،
گم نامم و به نام تو می نازم
شادم که مثل عده معدودی،
شعری برای نام نمی سازم
شعرم برای توست شعاری نیست،
کشتی برای موج سواری نیست
شنيده ام به شاهان عشق بخشي تاج
به تاج عشق تو من مستحقم و محتاج
دلا تا كي دراين زندان فريب اين ان بيني
آمدم تا رو نهم بر خاک پای یار خود
آمدم تا عذر خواهم ساعتی از کار خود
![]()
تـو به دل هستي و اين قوم به گِل ميجويند
تــو به جان هستي و اين جمع جهانـگردانند
![]()
دلا تا كي دراين زندان فريب اين ان بيني
يكي زين چاه ظلماني برون شو تا جهان بيني
ياري ز طبع خواستم اشكم چكيد و گفتجام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده ای
نشتر عشقش به جانم می زنی
دردم از لیلاست آنم می زنی
ياري ز طبع خواستم اشكم چكيد و گفت
ياري ز من بجوي كه با اين روانيم
دوستان فعلا با اجازه![]()
دلا تا كي دراين زندان فريب اين ان بيني
يكي زين چاه ظلماني برون شو تا جهان بيني
يا رنگ غروبم من ، یا سرخی خونینم
شکل من اگر خواهی ، گه آنم و گه اینم
هر چند نی ام پنهان ، پنهان تو مرا خوانی
در پیش نگاه تو ، یک ذره ام ار دانی
![]()
ياري ز طبع خواستم اشكم چكيد و گفت
ياري ز من بجوي كه با اين روانيم
دوستان فعلا با اجازه![]()
مي روي و گريه مي آيد مرا
ساعتي بنشين که باران بگذرد
![]()
خدا نگهدار ممنون از همراهيت![]()
می ایم و می ایم روزی به سراغت یار....
يک شبي جانا بيا پيشم که پست افتاده ام
از غمت اکنون دگر باده پرست افتاده ام
با خيال شهد لبهايت چه ها نوشيده ام
نيستي پیش من و من مست مست افتاده ام
يا بيا دستم بگير و يا بگير اين جان من
منکه در عشقت از آن روز الست افتاده ام
گر نيايي اين غمين معشوق خود
ناگهان بيني ز دست افتاده ام
![]()
می ایم و می ایم روزی به سراغت یار....
میگریی ومیگردم، تو شمع و من پروانه وار
عشق تو اتش میزند تار مرا پود مرا
تو اشک میریزی فقط دیوانه وار دیوانه وار
![]()
کم اوردم.... یک سال بعد!
می ایم و می ایم روزی به سراغت یار....
میگریی ومیگردم، تو شمع و من پروانه وار
عشق تو اتش میزند تار مرا پود مرا
تو اشک میریزی فقط دیوانه وار دیوانه وار
![]()
کم اوردم.... یک سال بعد!
باران امد ولی چه دیر ماهی نیست.
مي روي و گريه مي آيد مرا
ساعتي بنشين که باران بگذرد
![]()
خدا نگهدار ممنون از همراهيت![]()
باران امد ولی چه دیر ماهی نیست.
دیر امد چه سود ابی نیست...
رفت ماهی کجاست اب حیات؟!
پشت دادش چه سود ابی نیست!
باران گر چه بارید ان روز!
قطراتش به چنگ مشتی نیست!
دیر امدم ولی نگو هرگز وفا نداشت...از سوز دنيا جانم به لب رسيده دير آمدي كه ، صبح به شب رسيده
درد دل به كه گويم ،كه نسوزم دير است،داغ بدن به تب رسيده
![]()
دیر امدم ولی نگو هرگز وفا نداشت...
شعرم میان قافیه هایش صدا نداشت
دیگر بس است برای امروز عزیز دل
امید که باز بینم تو را بیا بیا....
خسته نباشید...به امید دیدار مجدد![]()
الا اي همنشين دل كه يارانت برفت از ياد
مرا روزي مباد آندم که بي ياد تو بنشينم
![]()
من و انکار شراب، این چه حکایت باشد
غالبا اینقدرم عقل و کفایت باشد
در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز
چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
|
|
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |