مشاعرۀ سنّتی

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا

این مشک سیه که یار را بالینست
پیرایه ماه و زینت پروینست

زلف سیهت بلای من چندنیست
باز این چه بلای خط مشک آگینست
 

sahar-architect

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تار و پود عالم امکان، به هم پیوسته است
عالمی را شاد کرد آنکس که یک دل شاد کرد
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
در غمت داغ پدر دیدم و چون در یتیم
اشک‌ریزان هوس دامن مادر کردم
من مست و تو دیوانه ما را که برد خوانه
صد بار تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه
در شهر یکی کس را هشیار نمی‌بینم
هر یک بتر از دیگر شوریده و دیوانه
 

modir banoo

عضو جدید
کاربر ممتاز
من مست و تو دیوانه ما را که برد خوانه
صد بار تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه
در شهر یکی کس را هشیار نمی‌بینم
هر یک بتر از دیگر شوریده و دیوانه


هر کس به طریقی دل ما می شکند
بیگانه جدا دوست جدا می شکند
بیگانه اگر می شکند حرفی نیست
من در عجبم دوست چرا می شکند
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
هر کس به طریقی دل ما می شکند
بیگانه جدا دوست جدا می شکند
بیگانه اگر می شکند حرفی نیست
من در عجبم دوست چرا می شکند
دل دیوانه از آن شد که نصیحت شنود
مگرش هم ز سر زلف تو زنجیر کنم
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل دیوانه از آن شد که نصیحت شنود
مگرش هم ز سر زلف تو زنجیر کنم

[FONT=&quot]ما سزاواریم اگر گریانیم این چنین خسته و سرگردانیم ،[/FONT]
[FONT=&quot]ما که دانسته به دام افتادیم ، چرا از عاشقی رو گردانیم ؟[/FONT]
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
ما سزاواریم اگر گریانیم این چنین خسته و سرگردانیم ،
ما که دانسته به دام افتادیم ، چرا از عاشقی رو گردانیم ؟
مرا به هیچ بدادی و من هنوز برآنم
که از وجود تو مویی به عالم نفروشم
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می دانستم چو روز روشن صنما
کاخر بروی تو از بر من صنما

زیرا چو کنی قصد به رفتن صنما
نتوان بستن تو را به آهن صنما
[FONT=&quot]آن باد که آغشته به بوى نفس توست[/FONT]
[FONT=&quot]از کوچه ى ما کاش گذر داشته باشد[/FONT]
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بر آستان جانان گر سر توان نهادن
گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد

[FONT=&quot]دست زدم به خون دل بهر خدا نگار کو[/FONT]
[FONT=&quot]شمع سحر به خیرگی لاف ز عارض تو زد[/FONT]
[FONT=&quot]خصم ،زبان دراز شد ،خنجر آبدار کو[/FONT]
[FONT=&quot]گفت مگر ز لعل من بوسه نداری آرزو ؟[/FONT]
 

modir banoo

عضو جدید
کاربر ممتاز
دست زدم به خون دل بهر خدا نگار کو
شمع سحر به خیرگی لاف ز عارض تو زد
خصم ،زبان دراز شد ،خنجر آبدار کو
گفت مگر ز لعل من بوسه نداری آرزو ؟


وفا نکردی و کردم، جفا ندیدی و دیدم
شکستی و نشکستم، بریدی و نبریدم
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وفا نکردی و کردم، جفا ندیدی و دیدم
شکستی و نشکستم، بریدی و نبریدم

مونس همه شب خیال دلجوی تو بود
در چنگ نه زلف غالیه بوی تو بود

هر چند شبی سیه تر از موی تو بود
امید به آفتاب چون روی تو بود
 

modir banoo

عضو جدید
کاربر ممتاز
مونس همه شب خیال دلجوی تو بود
در چنگ نه زلف غالیه بوی تو بود

هر چند شبی سیه تر از موی تو بود
امید به آفتاب چون روی تو بود


دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد

در نعمت و مال اگر زبر دستی نیست
شکر ایزد را که رای را پستی نیست

دلبسته آز نیست گر هستی نیست
زر مست کند چه باشد از مستی نیست
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز

در نعمت و مال اگر زبر دستی نیست
شکر ایزد را که رای را پستی نیست

دلبسته آز نیست گر هستی نیست
زر مست کند چه باشد از مستی نیست
تا درون آمد غمش از سینه بیرون شد نفس
نازم این مهمان که بیرون کرد صاحبخانه را
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
رواق منظر چشم من آشیانه ی توست ................................... کرم نما و فرود آ که خانه خانه ی توست
تا که هستم اي رفيق، نداني کيستم

" ر وزي به سراغ من آيي که ديگر نيستم"


 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا