می روی اکنون به خواب ناز ای باران و من ......................... می نویسم تا به روز از شام تار خود سخن
فی البداهه از خودم
شب شما هم به خیر![]()
نباید یکدم این غم را نگه داشت
غمین بودن خودش بسیار گنه داشت
خودم
![Icon Redface :redface: :redface:](/styles/default/xenforo/smilies/vb5/icon_redface.gif)
![Big Grin :D :D](/styles/default/xenforo/smilies/vb5/biggrin.gif)
می روی اکنون به خواب ناز ای باران و من ......................... می نویسم تا به روز از شام تار خود سخن
فی البداهه از خودم
شب شما هم به خیر![]()
نباید یکدم این غم را نگه داشت
غمین بودن خودش بسیار گنه داشت
خودموزن مزنم نداره
حظ
این ساعت دیواری بر دست چرا بستی ................................ آخر تو چرا آن را با نام خدا بستی
اینم یه بیت طنز فی البداهه از خودم برای عکس آواتار شما
ساعتت بزرگه اندازه ی یه ساعت دیواری و مقصود من در شعر از اینکهئ چرا با نام خدا بستی
میخوام با شعر ج بدم اما از ذهنم بیشتر از این شعر تراوش نمی کنه..نمی دونم آخرشو با چه کلمه ای جور کنم که آخرش "آ" داشته باشه(رویا، دنیا، نمی دونم جور در نمیاد)
ساعتی بستم با نام خدا تا باشد ، یاد او با من در هر ....
اصن میشه بهش گفت شعر؟؟؟
یاری اتدر کس نمی بینم یاران را چه شد
دوستی کی آمد آخر دوستداران را چه شد
ساعتت بزرگه اندازه ی یه ساعت دیواری و مقصود من در شعر از اینکهئ چرا با نام خدا بستی
اینه که چون این ساعت دیواری که به دستت بستی،خیلی سنگینه،چرا از ترس سقوط با نام خدا بستی(داخل صفحه ی ساعت اسم خدا هست)
به قول معروف این ساعتو با سلام و صلوات روی دستت نگه داشتی
دوستان رفتند با یاران به سوی سینما ............................. پس چرا جا ماندی ای بانو چه شد آخر تو را
فی البداهه از خودم در جواب شعر شما و البته به صورت طنز
تعبیر باحالی بود واقعا
شعر تون هم باحال به توان n .....
آن یار که ما را بگذارد برود به سینما
اصلا نمیخوام باشد در حریم ما
![]()
بنویسی درست میشه هاااااااااااااا
ای مدیر پر توان از قافله جا مانده ای ............................... از عروض و قافیه چیزی تو آیا خوانده ای؟
کلمه ی پر توان ایهام داره.یه معنیش یعنی بسیار توانمند و معنی دیگرش اشاره به این بود که برام نوشتی:شعرتون هم با حال بود به توان n ...![]()
خواهش می کنمممنون واسه امید دادنتون
نصف شبی ذوق نداشته ی شاعرانمو به جوش آوردید
یارا بده امید که شاعر بشوم ....از حافظ و سعدی و اساتید بهتر بشوم
خواهش می کنمادامه بدین که بهتر بشه
مصرع اول خوبه ولی در مصرع دوم،وزن و قافیه ایراد داره
من خوابم میاد بانو
ستاره می زنه سو سو
دارم میرم خداحافظ
یه وقت به من نگی پررو
فی البداهه از خودم
این شعرو با ریتم شیش و هشت بخون
شب شما به خیر و ممنون از تشویق ها و همراهیتون
راستی یادت باشه که امتیاز 400 رو از من گرفتیاااااااا![]()
دیشب چ خبر بوده اینجاااا !!!
نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر میخواستی.. حالا چرا؟!
آمدی پستی گذاشتی ای مارال حالا چرا
دیشب اینجا بود قیل و قال و حال حالا چرا
فی البداهه از خودم...کاش دیشب بودین.طبع شعر همه گل کرده بود تا ساعت 5 صبح![]()
سلام.جای شما خالی بود
سلام
اوهوم.خوندم پستهارو
فوران قریحه و استعداد بوده : )))
الا یا ایها الساقی ادرکاسا و ناولها
ک عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها..
سلام.جای شما خالی بود
از دست عزیزان چه بگویم گله ای نیست ................. گر هم گله ای هست دگر حوصله ای نیست
یه روزی رفتم که رفتم رو واست خونده بودم ......................... اون زمونم به خدا تو کار دل مونده بودم
ترا که هر چه مراد است در جهان داری
چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری
یه روزی رفتم که رفتم رو واست خونده بودم ......................... اون زمونم به خدا تو کار دل مونده بودم
به این نوع شعر که در موسیقی به صورت ریتمیک به کار میره،ترانه میگن
خواهش می کنم باران خانمممنون استاد
ما ز فلک بودهایم یار ملک بوده ایم
باز همانجا رویم جمله که ان شهر ماست
خواهش می کنم باران خانم
تا دو چشم خود را به هم زدم من عمر من چه طی شد ........................... ابر نوبهاری ندیده باران وقت برف دی شد![]()
خیلی زیبا بود علاوه بر اسمم ماه تولدم هم هست
دلِ شکسته به سازِ شکسته می ماند .
که با نوازشِ دستی برآورد آهی
عه عه...ببینم! چرا همه ش از امضاهای من تقلب می کنی؟؟؟؟ دیروز از امضاء فعلی و امروز از امضاء قبلی...خدا به فردامون رحم کنه
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت ..................... باز آید و برهاندم از بند ملامت
واقعا ؟ من از دست یکی دیگه تقلب کردم![]()
تا بپیوندد به دریا کوه را تنها گذاشت
رود رفت اما مسیر رفتنش را جا گذاشت
با اجازتون من برم ،روزتون بخیر![]()
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]یارب چ چشمه ای است محبت ک من از آنتو کز محنت دیگران بی غمی .......................... نشاید که نامت نهند آدمی
ممنون از همراهیتون.روز خوبی داشته باشین
مردی نبوَد فتاده را پای زدن ...................... گر دست فتاده ای بگیری مردییارب چ چشمه ای است محبت ک من از آن
یک قطره آب خوردم و دریا گریستم
مردی نبوَد فتاده را پای زدن ...................... گر دست فتاده ای بگیری مردی
یا رب مباد آنكه گدا معتبر شود
گر معتبر شود زخدا بي خبر شود
دریـای خـیـالـیـم و نـمـی نـیـست در اینجا
جـز وهـم وجـود و عـدمی نیست در اینجا
دیریست ک دلدار پیامی نفرستادآسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار ب نام من دیوانه زدند
دیریست ک دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت کلامی و سلامی نفرستاد
دل از من برد و روی از من نهان کرد .................... خدا را با که این بازی توان کرد
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
دل از من برد و روی از من نهان کرد .................... خدا را با که این بازی توان کرد
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |