تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن .............................. که ندارد دل من طاقت هجران دیدنلب لعل تو ز خون دل من جام گرفت
سرو قد تو ز آغوش من اندام گرفت
دوستان خسته نباشید



تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن .............................. که ندارد دل من طاقت هجران دیدنلب لعل تو ز خون دل من جام گرفت
سرو قد تو ز آغوش من اندام گرفت
تمام ناتمام من با تو تمام میشودلب لعل تو ز خون دل من جام گرفت
سرو قد تو ز آغوش من اندام گرفت
نه هر که چهره برافروخت، دلبری داندتا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن .............................. که ندارد دل من طاقت هجران دیدن
دوستان خسته نباشید![]()
لاله در گلزار قلبم بردمید ............................. تا سخن از عشق و وصلت را شنید
فی البداهه از خودم
لب لعل تو ز خون دل من جام گرفت
سرو قد تو ز آغوش من اندام گرفت
دلا تا کی درین زندان فریب این و آن بینینه هر که چهره برافروخت، دلبری داند
نه هر که آینه سازد، سکندری داند
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیمدلا تا کی درین زندان فریب این و آن بینی
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس
سرگشته چو پرگار همه عمر دویدیم
آخر به همان نقطه که بودیم رسیدیم
معیار دوستان دغل روز حاجت است
قرضی به رسم تجربه از دوستان طلب
بهر امتحان ای دوست، گر طلب كنی جان را
آنچنان برافشانم، كز طلب خجل مانی
یا دستِ رفاقت مده و دست نگهدار
یا تا تهِ خط،حرمت این دست، نگهدار...
تشکرام تموم شده.پوزش
رفتی و ندیدی که بی تو، شکسته بال و خسته ام
رفتی و ندیدی که بی تو، چگونه پر شکسته ام
رفتی و نهادی، چه آسان، دل مرا به زیر پا
رفتی و خیالت، زمانی، نمی کند مرا رها
امسال پر از خاطره های من و توست
تحویل نمی دهم من امسالم را......
ای سیب سرخ غلط زنان در مسیر رود
یک شهر تا به من برسی عاشقت شده ست
تو ای تنها تر از تنها به دنبال تو می گردم
توای پیدا و ناپیدا به دنبال تو می گردم
مزن بر سر ناتوان دست زور
ک روزی در افتی ب پایش چو مور..
داد از این طرز مسلمانی که هر کس در نظرروز وشب دل طلب جام جم از ما میکرد
وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
داد از این طرز مسلمانی که هر کس در نظر
قبله را میجوید اما از خدا برگشته است
داد از این طرز مسلمانی که هر کس در نظر
قبله را میجوید اما از خدا برگشته است
تار و پود عالم امکان، به هم پیوسته است
عالمی را شاد کرد آنکس که یک دل شاد کرد
تار و پود عالم امکان، به هم پیوسته است
عالمی را شاد کرد آنکس که یک دل شاد کرد
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
دردم از يار است و درمان نيز هم
دل فداي او شد و جان نيز هم
یک تیر و دو نشون شنیدید؟؟
دلا خو کن ب تنهایی ک از تن ها بلا خیزد
سعادت آن کسی دارد ک از تن ها بپرهیزد!!
خیلی هم عالی
دیریست که دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت کلامی و سلامی نفرستاد
نابرده رنج گنج میسر نمی شوددامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل
مرد یزدان شو و ایمن گذر از اهرمنان
نابرده رنج گنج میسر نمی شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
نابرده رنج گنج میسر نمی شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
دور از رخ تو دم به دم از گوشه ی چشم
سیلاب سرشک آمد و طوفان بلا رفت
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |