مشاعرۀ سنّتی

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
بـــــهر امتحان ای دوست، گر طلب کنی جان را
آنچنان برافشانم، کز طلب خجل مانی!

شیخ بهایی
تقلب میکنید کامل تقلب کنید!!
مث من : ))
یک نفس شادی و یک عمر مصیبت !؟ ستم است
مـدت عـیش بـــه انــدازه ی غــم بــایستــی ..
 
آخرین ویرایش:

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
مباد قطره ی اشکی میان لیقه بیفتد
سیاه بخت شود اشک و در مضیقه بیفتد

به خط خوش بنویسید اشک دیده بر آن است
که قطره قطره به یاد تو هر دقیقه بیفتد
...

سید مهدی موسوی
ﺩﺭﮎ ﮐﻦ ﺫﺍﺕ ﻣﺮﺍ, ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ....!
ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺪﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺯﻧﻢ ...ﮔﺎﻫﯽ ﺩﻟﻢ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ...!

جالبه.. شاعرش آقاست!! (ﻣﺤﻤﺪﺭﺿﺎ ﮐﺮﻡ ﺯﺍﺩﻩ)
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
ﺩﺭﮎ ﮐﻦ ﺫﺍﺕ ﻣﺮﺍ, ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ....!
ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺪﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺯﻧﻢ ...ﮔﺎﻫﯽ ﺩﻟﻢ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ...!

جالبه.. شاعرش آقاست!! (ﻣﺤﻤﺪﺭﺿﺎ ﮐﺮﻡ ﺯﺍﺩﻩ)
در کارگه کوزه گری کردم رای
بر پله چرخ دیدم استاد بپای
می کرد دلیر کوزه را دسته و سر
از کله پادشاه و از دست گدای
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
در کارگه کوزه گری کردم رای
بر پله چرخ دیدم استاد بپای
می کرد دلیر کوزه را دسته و سر
از کله پادشاه و از دست گدای
یا تو مسلمان نیستی یا من مسلمان نیستم
می ترسم از حرفی که باید گفت و پنهان می کنم
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یا تو مسلمان نیستی یا من مسلمان نیستم
می ترسم از حرفی که باید گفت و پنهان می کنم

[FONT=&quot]می روم خسته و افسرده و زار[/FONT]
[FONT=&quot]سوی منزلگه ویرانه خویش[/FONT]
[FONT=&quot]به خدا می برم از شهر شما[/FONT]
[FONT=&quot]دل شوریده و دیوانه خویش[/FONT]
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
ﺩﺭﮎ ﮐﻦ ﺫﺍﺕ ﻣﺮﺍ, ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ....!
ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺪﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺯﻧﻢ ...ﮔﺎﻫﯽ ﺩﻟﻢ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ...!

جالبه.. شاعرش آقاست!! (ﻣﺤﻤﺪﺭﺿﺎ ﮐﺮﻡ ﺯﺍﺩﻩ)
شاید مخاطبش زنش بوده!!

ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺪﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺯﻧﻢ، ...ﮔﺎﻫﯽ ﺩﻟﻢ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ...! زنم= خانوم جان :دی
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شاید مخاطبش زنش بوده!!

ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺪﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺯﻧﻢ، ...ﮔﺎﻫﯽ ﺩﻟﻢ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ...! زنم= خانوم جان :دی

[FONT=&quot]مو سپيد آخر شدي اي برف[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]تا سرانجامم چنين ديدي[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]در دلم باريدي... اي افسوس[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]بر سر گورم نباريدي[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رو به روی پنجره دیوار باشد بهتر است
بین ما این فاصله "بسیار" باشد بهتر است

[FONT=&quot]تیرگیها را به دنبال چه میکاوم؟[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]پس چرا در انتظارش باز بیدارم؟[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]در دل مردان کدامین مهر جاوید است؟[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]نه...دگر هرگز نمیاید به دیدارم[/FONT]
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
تیرگیها را به دنبال چه میکاوم؟
پس چرا در انتظارش باز بیدارم؟
در دل مردان کدامین مهر جاوید است؟
نه...دگر هرگز نمیاید به دیدارم
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو را با غیر می بینم، صدایم در نمی آید
دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید

[FONT=&quot]دستان بسته ام آزاد نبود تا هر چشم انداز را به جان در برکشم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]هر نغمه و هر چشمه و هر پرنده[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]هر بدر کامل و هر پگاه دیگر[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]هر قله و هر درخت و هر انسان دیگر را[/FONT][FONT=&quot].

[/FONT]
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
دستان بسته ام آزاد نبود تا هر چشم انداز را به جان در برکشم
هر نغمه و هر چشمه و هر پرنده
هر بدر کامل و هر پگاه دیگر
هر قله و هر درخت و هر انسان دیگر را.



این‌ روزها سخاوت باد صبا کم است
یعنی خبر ز سوی تو این ‌روزها کم است

اینجا کنار پنجره، تنها نشسته‌ام
در کوچه‌ای که عابر دردآشنا کم است
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
"منم که شهره ی شهرم به عشق ورزیدن"
خیال توبه ندارم، چرا نمی فهمی؟
:|

[FONT=&quot]یار من دلداده شو ، تا با بلا یارم کنی[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]ما را چو کردی امتحان ، ناچار گردی مهربان[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]رحم آخر ای آرام جان ، بر این دل زارم کنی[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]گر حال دشنامم دهی ، روز دگر جانم دهی[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT]
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
شاعری بودم که شعر بی وضو هرگز نگفت
لـذت لامـذهـب تـو ...لاکتــابـم کـرده اسـت
تلخ کامم ، که به غمخواری من بنشیند ؟
شاد از آنم که به غمها بگذارید مرا
دل دیوانۀ عاشق ، نشود پند پذیر
بهتر آنست به خود وا بگذارید مرا

 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
تلخ کامم ، که به غمخواری من بنشیند ؟
شاد از آنم که به غمها بگذارید مرا
دل دیوانۀ عاشق ، نشود پند پذیر
بهتر آنست به خود وا بگذارید مرا



آن عشق ک در پرده بماند ب چ ارزد؟؟؟
عشق است و همین لذت اظهار و دگر هیچ!
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
من آن گلبرگ مغرورم ک میمیرم ز بی آبی
ولی با خفت و خواری پی شبنم نمیگردم..!
مرد چشم و گوش بسته، مشکلاتش کمتر است
شاه بزدل، احتمال کیش و ماتش کمتر است!

با زبان شاعران شهر خود بیگانه است

آب با بنزین که باشد، اختلاطش کمتر است!

 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
مرد چشم و گوش بسته، مشکلاتش کمتر است
شاه بزدل، احتمال کیش و ماتش کمتر است!

با زبان شاعران شهر خود بیگانه است

آب با بنزین که باشد، اختلاطش کمتر است!



تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای ب فدای چشم تو! این چ نگاه کردن است؟!

این بیتو دوس دارمش!!:D
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا