مشاعرۀ سنّتی

Silence92

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما ، آتش افتاده به نيزار ملاليم ،
ما عاشق نوريم و سروريم و صفاييم ،
بگذار كه سرمست و غزل خوان من و خورشيد :
بالي بگشاييم و به سوي تو بياييم .
من آن پیرم که شیران را به بازی برنمیگیرم
تو آهو وش چنان شوخی که با من می کنی بازی
 

sage007

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ما ، آتش افتاده به نيزار ملاليم ،
ما عاشق نوريم و سروريم و صفاييم ،
بگذار كه سرمست و غزل خوان من و خورشيد :
بالي بگشاييم و به سوي تو بياييم .
مُطرب تو بزن ساز نوائی بدرستی

ساقی تو بده باده که من توبه شکستم
 

Silence92

عضو جدید
کاربر ممتاز
مُطرب تو بزن ساز نوائی بدرستی

ساقی تو بده باده که من توبه شکستم
ما جامه نمازی به سر خم کردیم

با خاک خرابات تیمم کردیم

شاید که در این صومعه ها در یابیم

آن علم که در مدرسه ها گم کردیم
 

Silence92

عضو جدید
کاربر ممتاز
دگر ره کاین سخن بشنید فرهاد

نشان هوشمندی رفتش از یاد


بزد زانگونه سر بر سنگ خارا

که جوی خود شد از سنگ آشکار
راستی گویم به سروی ماند این بالای تو

در عبارت می نیاید چهره ی زیبای تو

 

sage007

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ما جامه نمازی به سر خم کردیم

با خاک خرابات تیمم کردیم

شاید که در این صومعه ها در یابیم

آن علم که در مدرسه ها گم کردیم
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس

کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
میل من سوی وصال و قصد و سوی فراق
ترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوست....

تازه سخني ز درد من مي گويي
وز عشق ، نشان ما شدن مي جويي
ديريست ، پي
عشق جهان مي گردم
اي داد که بر چشم نمانده سويي
.....




 

sage007

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

تازه سخني ز درد من مي گويي
وز عشق ، نشان ما شدن مي جويي
ديريست ، پي
عشق جهان مي گردم
اي داد که بر چشم نمانده سويي
.....




یک دست جام باده و یک دست جعد یار

رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا