میان آب و گل مسکن گرفتم ز افلاطون و فارابی گسستم
تمام هستیم این سه حرف است تراشیدم پرستیدم شکستم (اقبال لاهوری)
من ان مرغ اسیرم ناگزیر م نا گزیرم/برای تو بخوانم تا بمیرم تا بمیرم
میان آب و گل مسکن گرفتم ز افلاطون و فارابی گسستم
تمام هستیم این سه حرف است تراشیدم پرستیدم شکستم (اقبال لاهوری)
اگر جواب دهم بهر بی ادب چه نصیب ....................... مشاعره بکنم با تو ای رفیق ادیب
من آن یک مشت خاکم خاک پاکم خاک پاکم ..................... برای واقعیت ها هلاکم من هلاکم من هلاکممن ان مرغ اسیرم ناگزیر م نا گزیرم/برای تو بخوانم تا بمیرم تا بمیرم
من آن یک مشت خاکم خاک پاکم خاک پاکم ..................... برای واقعیت ها هلاکم من هلاکم من هلاکم
دیدی که رسوا شد دلم ..................... غرق تمنا شد دلممشاطه ی تو جلوه ی نازای پسر بود/ طاووس را چه حاجت مشاطه گر بود
مطربان رفتند و صوفی در سماع/ عشق را اغاز هست انجام نیستدیدی که رسوا شد دلم ..................... غرق تمنا شد دلم
تو را نادیدن ما غم نباشد ......................... که در خیلت بِه از ما کم نباشدمطربان رفتند و صوفی در سماع/ عشق را اغاز هست انجام نیست
تو را نادیدن ما غم نباشد ......................... که در خیلت بِه از ما کم نباشد
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد ......................... وجود نازکت آزرده ی گزند مباددیر امدی ای نگار سرمست/ زودت ندهیم دامن از دست
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد ......................... وجود نازکت آزرده ی گزند مباد
دلا یاران سه قسمند گر بدانی/زبانی اند و نانی اند و جانی
به نانی نان بده از در برانش/محبت کن به یاران زبانی/و لیکن یارجانی را نگه دار/به پایش جان بده تا میتوانی
یکی بخشش می کنه جونشو با عزت نفس ....................... دیگری بهر یه لقمه نون شکایت می کنه
رفتم رفتم تا شویم دست از رسوایی ........................... نفرین نفرین بر مستی داد از تنهاییهمی داد مژده یکی را دگر/که بشود بر بی گنه دادگر
رفتم رفتم تا شویم دست از رسوایی ........................... نفرین نفرین بر مستی داد از تنهایی
دوست خوبم ببخشید که "تشکر"هام تموم شدن![]()
یارب به کرم بر من درویش نگر/ بر من منگر بر کرم خویش نگر
ایشکال نداره تشکر منم تموم شه
محرم این هوش جز بی هوش نیست/ مر زبا ن را مشتری جز گوش نیست
روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست ...................... در حلقه ایم با تو و چون حلقه بر دریم
تا کی از ما یار ما پنهان بوَد ......................... چشم ما تا کی چنین گریان بوَدمحرم این هوش جز بی هوش نیست/ مر زبا ن را مشتری جز گوش نیست
رویت مشکی نرفته در نافه هنوز .......................... مویت خونی که آید از نافه بروندر بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم/ سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور
اینجوریه دوست من:نگار مِی فروشم عشوه ای داد / که ایمن گشتم از مکر زمانهنگار میفروشم عشره ای داد/که ایمن گشتم از مکر زمانه
خواهش می کنم دوست عزیزممنون.من نتم ایراد داره. ببخش دیر ج دادم
در شمار ارچه نیاورد کسی حافظ را/شکر کنان محنت بی حد و شمار اخر شد
خواهش می کنم دوست عزیز
دل به آن غمزه ی خونریز کشد جامی را ...................... صید را چون اجل آید سوی صیاد رود
دلم افتاده ی دام تو باشد .......................... به فرمان تو و رام تو باشددل تو را در کوی اهل دل کشد/تن تورا در حبس اب و گل کشد
دلم افتاده ی دام تو باشد .......................... به فرمان تو و رام تو باشد
شعر فی البداهه از خودم و تقدیم به شما![]()
ممنون.بسیار عالی.شعر محلی برای کدوم محلی بود؟ممنون زیبا بود.
اینم یه شعر محلی تقدیم به شما:
دوش پسین چه بت گودوم به دل گردی؟/ور کشیدی کفشه ملکی یاره نو گردی؟
ممنون.بسیار عالی.شعر محلی برای کدوم محلی بود؟
یکی شعر گفتی محلی مرا ...................... بگویم تو را مرحبا مرحبا
اینم بداهه باز از ...![]()
پس منم بیفتم تو محلی ولی از خودم و بداهه می نویسمببخشید من افتادم تو محلی الان
اینم شعر محلی از خودم
اویدوم بالا سرت خو کرده مستت/انگشتر سر فیروزه کردوم به دستت
پس منم بیفتم تو محلی ولی از خودم و بداهه می نویسم
توکلری چین چین بالا ............................ گوزل گویرچین بالا![]()
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |