مشاعرۀ سنّتی

[has ti]

نیامد وقت آن کز من بخواهی عذرآزارت؟
دلم را شربتی سازی ز لعل چاشنی دارت؟

دل از دستم برون بردی که با ما سر در آری تو
بما سر در نیاوردی و سرها رفت در کارت

گمان بردم که: میجوید دلت وصل مرا، لیکن
مرا کمتر بجویی تو، که میجویند بسیارت

هم امروز از جهان دیدن فرو بندم دو بینایی
اگر دانم که: فردا من نخواهم دید دیدارت

سرم را می‌کنی پر شور و بردل می‌نهی منت
دلم را میکشی در خون و برجان می‌نهم بارت

ز روی راستی با تو ندارد سرو مانندی
که: گر در بوستان آیی، بمیرد پیش رخسارت



.

تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
تا تو مراد من دهی من به خدا رسیده ام

 

[vinca]

تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
تا تو مراد من دهی من به خدا رسیده ام

مونس همه شب خیال دلجوی تو بود
در چنگ نه زلف غالیه بوی تو بود

هر چند شبی سیه تر از موی تو بود
امید به آفتاب چون روی تو بود

 

[setare2013]

مونس همه شب خیال دلجوی تو بود
در چنگ نه زلف غالیه بوی تو بود

هر چند شبی سیه تر از موی تو بود
امید به آفتاب چون روی تو بود

در نیابد حال پخته هیچ خام/پس سخن کوتاه باید والسلام

 

[vinca]

در نیابد حال پخته هیچ خام
پس سخن کوتاه باید والسلام

مشکین کله تو گر شبست ای دلدار
خورشید در او چرا گرفته ست قرار

خیره ست در آن کله خرد را دیدار
دیدار بلی خیره بود در شب تار

 

[میلیشیا]

مشکین کله تو گر شبست ای دلدار
خورشید در او چرا گرفته ست قرار

خیره ست در آن کله خرد را دیدار
دیدار بلی خیره بود در شب تار

راز درون پرده ز رندان مست پرس ....................... کاین حال نیست زاهد عالی مقام را

​

 

[vinca]

راز درون پرده ز رندان مست پرس ....................... کاین حال نیست زاهد عالی مقام را

​

از دست تو راضیم به آزردن خود
در عشق تو قانعم به خون خوردن خود

گویی که: ببینم آن دو دست به نگار
مانند دو عنبرینه در گردن خود

 

[IRANIAN VOCAL]

از دست تو راضیم به آزردن خود
در عشق تو قانعم به خون خوردن خود

گویی که: ببینم آن دو دست به نگار
مانند دو عنبرینه در گردن خود

دلی از سنگ بباید به سر راه وداع ............................... تا تحمل کند آن روز که محمل برود

 

[setare2013]

دلی از سنگ بباید به سر راه وداع ............................... تا تحمل کند آن روز که محمل برود

دی می شد و گفتم صنما عهد به جای آر/ گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست:سعدی

 

[IRANIAN VOCAL]

دی می شد و گفتم صنما عهد به جای آر/ گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست:سعدی

تو را چه غم که یکی از غمت به جان آید .................... که دوستان تو چندانکه می کشی بیش اند:سعدی

 

[setare2013]

تو را چه غم که یکی از غمت به جان آید .................... که دوستان تو چندانکه می کشی بیش اند:سعدی

دوش در خوابم در اغوش امدی/ وین نپندار که بینم جز به خواب:دی

 

[پرنسس پریا]

دوش در خوابم در اغوش امدی/ وین نپندار که بینم جز به خواب:دی

با تو بودنو نبودن مثل بیم و امیدم دوست دارم که خنده هاتو داشته باشم

 

[IRANIAN VOCAL]

دوش در خوابم در اغوش امدی/ وین نپندار که بینم جز به خواب:دی

بیا که فخر من این عشق پایدار من است ........................ اسیر عشقم و عشق تو افتخار من است

 

[پرنسس پریا]

بیا که فخر من این عشق پایدار من است ........................ اسیر عشقم و عشق تو افتخار من است

تا کی به تمنای وصال تو یگانه ....اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

 

[pepper]

تا کی به تمنای وصال تو یگانه ....اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

همه یار دارن و بی یا ماییم لباس کهنه ی بازار ماییم

 

[IRANIAN VOCAL]

تا کی به تمنای وصال تو یگانه ....اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

همای اوج سعادت به دام ما افتد .................... اگر تو را گذری بر مقام ما افتد

 

[پرنسس پریا]

همه یار دارن و بی یا ماییم لباس کهنه ی بازار ماییم

مرغ سحر ناله سر کن ........داغ مرا تازه تر کن

 

[پرنسس پریا]

همای اوج سعادت به دام ما افتد .................... اگر تو را گذری بر مقام ما افتد

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند................ گل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند

 

[pepper]

مرغ سحر ناله سر کن ........داغ مرا تازه تر کن

ناوکش را جان درویشان هدف
ناخنش را خون مسکینان خصاب

 

[پرنسس پریا]

ناوکش را جان درویشان هدف
ناخنش را خون مسکینان خصاب

بیــا ای جان بیا ای جان بیــا فــــریاد رس مــا را
چـو ما را یک نفس باشد نباشی یک نفــس ما را

 

[IRANIAN VOCAL]

بیــا ای جان بیا ای جان بیــا فــــریاد رس مــا را
چـو ما را یک نفس باشد نباشی یک نفــس ما را

آنچنان در هوای خاک درت ..................... می رود آب دیده ام که مپرس

 

[پرنسس پریا]

آنچنان در هوای خاک درت ..................... می رود آب دیده ام که مپرس

ساقی سخن مست دراز است ، بده می
تا درد سر شکوه کشد یا ز میانه
ما گوشه نشینان خرابات الستیم
تا بوی میی هست در این میکده مستیم​

 

[pepper]

بیــا ای جان بیا ای جان بیــا فــــریاد رس مــا را
چـو ما را یک نفس باشد نباشی یک نفــس ما را

الا یا ایها اساقی ادر کسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها (یزید & حافظ)

 

[پرنسس پریا]

الا یا ایها اساقی ادر کسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها (یزید & حافظ)

ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
بر در دل روز و شب منتظر یار باش

​

 

[IRANIAN VOCAL]

ساقی سخن مست دراز است ، بده می
تا درد سر شکوه کشد یا ز میانه
ما گوشه نشینان خرابات الستیم
تا بوی میی هست در این میکده مستیم​

من آن نیم که حلال از حرام نشناسم ...................... شراب با تو حلال است و آب بی تو حرام

 

[پرنسس پریا]

من آن نیم که حلال از حرام نشناسم ...................... شراب با تو حلال است و آب بی تو حرام

مسکین برفت و اینک بر تو گذاشت جا را
مجروح هجرت ای جان مرهم ز وصل خواهد​

 

[setare2013]

من آن نیم که حلال از حرام نشناسم ...................... شراب با تو حلال است و آب بی تو حرام

منی چون بپیوست با کردگار/شکست ادر اورد وبرگشت کار

 

[پرنسس پریا]

منی چون بپیوست با کردگار/شکست ادر اورد وبرگشت کار

رود گوشه اى دور و تنها بمیرد
در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب
که خود در میان غزل ها بمیرد​

 

[pepper]

ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
بر در دل روز و شب منتظر یار باش

​

شب فراق که داند که تا به سحر چند است
مگر کسی که به زندان عشق در بند است

 

[IRANIAN VOCAL]

رود گوشه اى دور و تنها بمیرد
در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب
که خود در میان غزل ها بمیرد​

دل که رنجید از کسی خرسند کردن مشکل است ...................... شیشه ی بشکسته را پیوند کردن مشکل است

 

[setare2013]

رود گوشه اى دور و تنها بمیرد
در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب
که خود در میان غزل ها بمیرد​

در دام بلا دانه ی خال توام فکند/.ای بس که فتد مرغ به دام از پی دانه