مشاعرۀ سنّتی

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یا رب ز می طهور پر کن جامم ،
فرزند غمم به غم براور کامم ،
چون شمع به سوزد و سازد منارم باش ،
در آتش عشق خویش ده فرجامم .


من و از دور تماشای گلستان کسی
به نسیمی شده خرسند ز بستان کسی

در نظر نعمت دیدار و به حسرت نگران
دستها بسته و مهمان شده برخوان کسی
 

IRANIAN VOCAL

عضو جدید
کاربر ممتاز
یا رب ز می طهور پر کن جامم ،
فرزند غمم به غم براور کامم ،
چون شمع به سوزد و سازد منارم باش ،
در آتش عشق خویش ده فرجامم .
فرزانه خانم باید با حرف "ت" جواب می دادین:cry:

میان عاشق و معشوق فرق بسیار است ............................. چو یار ناز نماید شما نیاز کنید
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
من و از دور تماشای گلستان کسی
به نسیمی شده خرسند ز بستان کسی

در نظر نعمت دیدار و به حسرت نگران
دستها بسته و مهمان شده برخوان کسی

یک شبی مجنون نمازش را شکست بی وضو در کوچه لیلا نشست

فرزانه خانم باید با حرف "ت" جواب می دادین:cry:

میان عاشق و معشوق فرق بسیار است ............................. چو یار ناز نماید شما نیاز کنید

ببخشید:(

دلتنگ یا دلسنگ چون کوهی زمینگیر از آسمان دلخوش به یک رنگین کمانم

 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یک شبی مجنون نمازش را شکست بی وضو در کوچه لیلا نشست


خواهشا یه جواب بدید .... اگه احیانا اشتباه کردید پستتون رو ویرایش کنید تا نظم تاپیک حفظ بشه

تو هیچ عهد نبستی که عاقبت نشکستی
مرا بر آتش سوزان نشاندی و ننشستی

بنای مهر نمودی که پایدار نماند
مرا به بند ببستی خود از کمند بجستی

دلم شکستی و رفتی خلاف شرط مودت
به احتیاط رو اکنون که آبگینه شکستی

چراغ چون تو نباشد به هیچ خانه ولیکن
کس این سرای نبندد در این چنین که تو بستی

گرم عذاب نمایی به داغ و درد جدایی
شکنجه صبر ندارم بریز خونم و رستی

بیا که ما سر هستی و کبریا و رعونت
به زیر پای نهادیم و پای بر سر هستی

گرت به گوشه چشمی نظر بود به اسیران
دوای درد من اول که بی‌گناه بخستی

هر آن کست که ببیند روا بود که بگوید
که من بهشت بدیدم به راستی و درستی

گرت کسی بپرستد ملامتش نکنم من
تو هم در آینه بنگر که خویشتن بپرستی

عجب مدار که سعدی به یاد دوست بنالد
که عشق موجب شوقست و خمر علت مستی



.
 

میلیشیا

عضو جدید
کاربر ممتاز


تو هیچ عهد نبستی که عاقبت نشکستی
مرا بر آتش سوزان نشاندی و ننشستی

بنای مهر نمودی که پایدار نماند
مرا به بند ببستی خود از کمند بجستی

دلم شکستی و رفتی خلاف شرط مودت
به احتیاط رو اکنون که آبگینه شکستی

چراغ چون تو نباشد به هیچ خانه ولیکن
کس این سرای نبندد در این چنین که تو بستی

گرم عذاب نمایی به داغ و درد جدایی
شکنجه صبر ندارم بریز خونم و رستی

بیا که ما سر هستی و کبریا و رعونت
به زیر پای نهادیم و پای بر سر هستی

گرت به گوشه چشمی نظر بود به اسیران
دوای درد من اول که بی‌گناه بخستی

هر آن کست که ببیند روا بود که بگوید
که من بهشت بدیدم به راستی و درستی

گرت کسی بپرستد ملامتش نکنم من
تو هم در آینه بنگر که خویشتن بپرستی

عجب مدار که سعدی به یاد دوست بنالد
که عشق موجب شوقست و خمر علت مستی



.

یاری اندر کس نمی بینیم یاران را چه شد ............. دوستی کی آمد آخر دوستداران را چه شد​
 

خودت چته!

عضو جدید
در اينجـــا هـر کـه در دل بـــاوري دارد.... در اينجــا هــر غمــــي خنيــــاگــــري دارد

کـه در ميخانه حتي دشمنت بـا خود.... بجــاي دشنـــه دستــش ساغـــــري دارد
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو را نادیدن ما غم نباشد که در خیلت به از ما کم نباشد
من از دست تو در عالم نهم روی ولیکن چون تو در عالم نباشد




دود از دلم برآمد، دادی بده دلم را
در بر رخم چه بندی؟ بگشای مشکلم را


پایم به گل فروشد، تا چند سر کشیدن؟
دستی بزن برآور این پای در گلم را
 

IRANIAN VOCAL

عضو جدید
کاربر ممتاز
دود از دلم برآمد، دادی بده دلم را
در بر رخم چه بندی؟ بگشای مشکلم را


پایم به گل فروشد، تا چند سر کشیدن؟
دستی بزن برآور این پای در گلم را

آدمی را آدمیت لازم است ................... طالب حق را حقیقت لازم است
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مرا به چالش سطل مشاعره مفکن ..................... بگوی شعری و قدر گران خود مشکن


نیامد وقت آن کز من بخواهی عذرآزارت؟

دلم را شربتی سازی ز لعل چاشنی دارت؟

دل از دستم برون بردی که با ما سر در آری تو
بما سر در نیاوردی و سرها رفت در کارت

گمان بردم که: میجوید دلت وصل مرا، لیکن
مرا کمتر بجویی تو، که میجویند بسیارت

هم امروز از جهان دیدن فرو بندم دو بینایی
اگر دانم که: فردا من نخواهم دید دیدارت

سرم را می‌کنی پر شور و بردل می‌نهی منت
دلم را میکشی در خون و برجان می‌نهم بارت

ز روی راستی با تو ندارد سرو مانندی
که: گر در بوستان آیی، بمیرد پیش رخسارت



.
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا