مشاعرۀ سنّتی

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگرچرخ گردون کشد زین تو ... سرانجام خشت است بالین تو

وداع جان و تنم استماع رفتن تست
مرو که گر بروی خون من به گردن تست
زمانه دامنت از دست ما برون مکناد
خدای را نروی دست ما و دامن تست
 

Tybe Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آرام آتشی به تنم شعله می کشد
من در خیال خویش چو ققنوس می شوم
پر میکشم میان دلی آتشین و داغ
در باغ سرد زندگی خویش می دوم ...

مرا گویی چه عشقست این که نی بالا نه پستست این
چه صیدی بی ز شستست این درون موج این دریا
 

shaqaieq

عضو جدید
مرا گویی چه عشقست این که نی بالا نه پستست این
چه صیدی بی ز شستست این درون موج این دریا

الهی به مستان میخانه ات
به عقل آفرینان دیوانه ات

به مستان افتاده در پای خم
به رندان پیمانه پیمای خم

که خاکم گل از آب انگور کن
هوسهای من آتش طور کن

 

Tybe Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
الهی به مستان میخانه ات
به عقل آفرینان دیوانه ات

به مستان افتاده در پای خم
به رندان پیمانه پیمای خم

که خاکم گل از آب انگور کن
هوسهای من آتش طور کن


نان پاره ز من بستان جان پاره نخواهد شد
آواره عشق ما آواره نخواهد شد
 

shaqaieq

عضو جدید
نان پاره ز من بستان جان پاره نخواهد شد
آواره عشق ما آواره نخواهد شد

دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

گفتیم یافت می نشود ، گشته ایم مت
گفت آنچه یافت می نشود ، آنم آرزوست ...
 

Tybe Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

گفتیم یافت می نشود ، گشته ایم مت
گفت آنچه یافت می نشود ، آنم آرزوست ...

تو دشمن خود نیستی بر وی منه تو پنجه را
آن کو ز شیران شیر خورد او شیر باشد نیست مرد
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ز شمس الدین تبریزی منم قاصد به خون ریزی
که عشقی هست در دستم که ماند ذوالفقاری را

ای کاش که بود ما نبودی
یا بنمودی هر آنچه بودی

نگشود ز کعبه در کسی را
از ما در دیر را سجودی


ز افسانهٔ واعظان فسردیم
ای مطرب عاشقان سرودی

کی مرد غم تو بودم ای عشق
صد بار فزونم ار نمودی


جز دوست اگر ز دوست خواهی
در مذهب عاشقان جهودی

مجنون توام چنانکه بودم
با ما نه‌ای آنچنانکه بودی


ای دل چه به های های گریی
هوئی مگر از رضی شنودی
 

has ti

عضو جدید
کاربر ممتاز

ای کاش که بود ما نبودی
یا بنمودی هر آنچه بودی

نگشود ز کعبه در کسی را
از ما در دیر را سجودی


ز افسانهٔ واعظان فسردیم
ای مطرب عاشقان سرودی

کی مرد غم تو بودم ای عشق
صد بار فزونم ار نمودی


جز دوست اگر ز دوست خواهی
در مذهب عاشقان جهودی

مجنون توام چنانکه بودم
با ما نه‌ای آنچنانکه بودی


ای دل چه به های های گریی
هوئی مگر از رضی شنودی


یارب آن نوگل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از دست حسود چمنش
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا