مرنجان دلم را كه این مرغ وحشی
ز بامی كه برخاست، مشكل نشیند
شرمنده گلم...تشکرام تموم شده
درس ادیب اگر بود زمزمه ی محبتی
جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را


مرنجان دلم را كه این مرغ وحشی
ز بامی كه برخاست، مشكل نشیند
شرمنده گلم...تشکرام تموم شده
از حرف تا عمل فاصله بسيار بوددرس ادیب اگر بود زمزمه ی محبتی
جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را
![]()
از حرف تا عمل فاصله بسيار بود
لاف عاشقي زدن شيوه اغيار بود
آتش دوست اگر در دل ما خانه نداشتدلت هرگز نمیگشت این چنین آلوده و تیره
اگر چشم تو میدانست شرط پاسبانی را
آتش دوست اگر در دل ما خانه نداشت
عمر بی حاصل ما این همه افسانه نداشت
ویرانه نه آنست ک جمشید بنا کردتو مو بینی و مجنون پیچش مو........تو ابرو او اشارتهای ابرو
ویرانه نه آنست ک جمشید بنا کرد
ویرانه نه آنست که فرهاد فرو ریخت
ویرانه دل ماست که بار هر نگه تو
صدبار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت
تشکرام تموم شده![]()
مرا خود با تو سری در میان استتا به کنار من بدی بود به جان قرار دل...........رفتی و رفت راحت از خاطر آرمیدهام
مرا خود با تو سری در میان است
و گرنه روی زیبا در جهان است
تنت هنوز به اندازه یی لطافت داشت ................. که گل در آیینه از دیدنش شکوفا شد.
دفتری گر بنویسند ز خوبان جهاندارم امید بر این اشک چو باران که دگر......... برق دولت که برفت از نظرم باز آید
دفتری گر بنویسند ز خوبان جهان
تو به سر دفتر خوبان جهان عنوانی
سال و فال و مال و حال و اصل و نسل و تخت و بختیار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم ............. دولت صحبت آن مونس جان ما را بس
سال و فال و مال و حال و اصل و نسل و تخت و بخت
بادت اندر شهریاری برقرار و بر دوام
سال خرم فال نیکو مال وافر حال خوش
اصل ثابت نسل باقی تخت عالی بخت رام
یار مردان خدا باش که در کشتی نوحمن اشکم و من دردم و من خاکم و من گردم...........تو مهری و تو نوری و تو عشقی و تو جانی![]()
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را
در نظربازی ما بیخبران حیرانندآنان که زما دور ولی در دل وجانند .............بسیار گرامی تر از آنند که دانند
در نظربازی ما بیخبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند
تو با من باش و بگذار عالمی از من جدا گردددشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد ..............آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
تو با من باش و بگذار عالمی از من جدا گردد
چو یکدم با تو باشم دل از هر غم رها گردد
ممنون از همراهیت![]()
دردا که از آن آهوی مشکین سیه چشم .............چون نافه بسی خون دلم درجگر افتاد
همچنین![]()
دیدی که رسوا شد دلم ............... غرق تمنا شد دلم
دیدی که رسوا شد دلم ............... غرق تمنا شد دلم
دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای ............ فرشته ات به دو دست دعا نگه داردمن نه آنم که زبونی کشم ازچرخ فلک ... چرخ برهم زنم ار جز به مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کشم ازچرخ فلک ... چرخ برهم زنم ار جز به مرادم گردد
در کوی نیک نامان ما را گذر ندادند// گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را
آسایش دو گیتی تفسیر این دوحرف است ... بادوستان مروت بادشمنان مدارا
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش //بر در دل روز و شب منتظر یار باش
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را .............. به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
شرمنده از آنیم که در دیر مکافات ................. اندر خور عفو تو گناهی ننمودیمای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش //بر در دل روز و شب منتظر یار باش
شرمنده از آنیم که در دیر مکافات ................. اندر خور عفو تو گناهی ننمودیم
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |