مشاعرۀ سنّتی

[IRANIAN VOCAL]

تا نیمه چرا ای دوست! لاجرعه مرا سرکش / من فلسفه ای دارم یا خالی و یا لبریز

ز دوستان دو رنگم عجیب دل، تنگ است ... فدای همت آن دشمنی که یکرنگ است

 

[nasim_shsh]

ز دوستان دو رنگم عجیب دل، تنگ است ... فدای همت آن دشمنی که یکرنگ است

تر می گردان به خون دیده
هر روز هزار منزل از ما

 

[همیشه بارانی!]

آی بی رنگ تر از آینه یک لحظه بایست
راستی این شبح هر شبه تصویر تو نیست
اگر این حادثه ی هر شبه تصویر تو نیست
پس چرا رنگ تو و آینه اینقدر یکیست؟

 

[nasim_shsh]

آی بی رنگ تر از آینه یک لحظه بایست
راستی این شبح هر شبه تصویر تو نیست
اگر این حادثه ی هر شبه تصویر تو نیست
پس چرا رنگ تو و آینه اینقدر یکیست؟

تیغی که آسمانش از فیض خود دهد آب
تنها جهان بگیرد بی منت سپاهی

 

[self.f_t_m990]

تیغی که آسمانش از فیض خود دهد آب
تنها جهان بگیرد بی منت سپاهی

یا رب از ابر هدایت برسان بارانی / پیشتر زان که چو گردی ز میان برخیزم

 

[IRANIAN VOCAL]

یا رب از ابر هدایت برسان بارانی / پیشتر زان که چو گردی ز میان برخیزم

می رفت خیال تو ز چشم من و می گفت ... هیهات از این گوشه که معمور نمانده ست

 

[self.f_t_m990]

می رفت خیال تو ز چشم من و می گفت ... هیهات از این گوشه که معمور نمانده ست

تا آمدی اندر برم شد کفر و ایمان چاکرم / ای دیدن تو دین من وی روی تو ایمان من

 

[IRANIAN VOCAL]

تا آمدی اندر برم شد کفر و ایمان چاکرم / ای دیدن تو دین من وی روی تو ایمان من

ندانمت به حقیقت که در جهان به چه مانی ... جهان و هرچه در او هست صورت اند و تو جانی

 

[self.f_t_m990]

ندانمت به حقیقت که در جهان به چه مانی ... جهان و هرچه در او هست صورت اند و تو جانی

یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا / یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا

 

[امیر افشار]

یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا / یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا

اگر رسد قصه من به گوش تو ای آسمان/ سرشک غم حلقه زند به دیده فرشتگان

 

[IRANIAN VOCAL]

یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا / یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا

اگر زکوی تو ابری(بوئی) به من رساند باد ... به مژده جان و جهان را به باد خواهم داد

 

[nasim_shsh]

یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا / یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا

ای در رخ تو پیدا انوار پادشاهی
در فکرت تو پنهان صد حکمت الهی

 

[self.f_t_m990]

ای در رخ تو پیدا انوار پادشاهی
در فکرت تو پنهان صد حکمت الهی

یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض / پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت

 

[IRANIAN VOCAL]

یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض / پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت

تیر عاشق کش ندانم بر دل حافظ که زد ... این قدر دانم که از شعر ترش خون می چکید

 

[self.f_t_m990]

تیر عاشق کش ندانم بر دل حافظ که زد ... این قدر دانم که از شعر ترش خون می چکید

دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت / عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت

 

[امیر افشار]

تیر عاشق کش ندانم بر دل حافظ که زد ... این قدر دانم که از شعر ترش خون می چکید

دلا دیدی که خورشید از شب سرد/ چو آتش سر ز خاکستر برآورد

 

[امیر افشار]

دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت / عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت

تا کی غم آن خورم که دانم یانه/ این عمر به خوشدلی گذارم یا نه

 

[*محیا*]

تا کی غم آن خورم که دانم یانه/ این عمر به خوشدلی گذارم یا نه

هرگه که دل به عشق دهی خوش دمی بود در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست

 

[self.f_t_m990]

هرگه که دل به عشق دهی خوش دمی بود در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست

تو را من زهر شیرین خوانم ای عشق
که نامی خوشتر از اینت ندانم
وگر هر لحظه رنگی تازه گیری
به غیر از زهر شیرینت نخوانم

 

[parsa913]

تو را من زهر شیرین خوانم ای عشق
که نامی خوشتر از اینت ندانم
وگر هر لحظه رنگی تازه گیری
به غیر از زهر شیرینت نخوانم

مرنجان دلم را كه اين مرغ وحشي
ز بامي كه برخاسته مشكل نشيند ...

 

[nasim_shsh]

مرنجان دلم را كه اين مرغ وحشي
ز بامي كه برخاسته مشكل نشيند ...

دیدیم ز یاران وفادار بسی را
لیکن چو سگان تو ندیدیم کسی را

 

[parsa913]

دیدیم ز یاران وفادار بسی را
لیکن چو سگان تو ندیدیم کسی را

اگر آن ترك شيرازي بدست آرد دل ما را
به خال هندويش بخشم سر و جان و دل و پا را

اگر خواهد كسي بخشد ز ملك خويش مي بخشد
نه چون حافظ كه مي بخشد سمرقند و بخارا را

 

[nasim_shsh]

اگر آن ترك شيرازي بدست آرد دل ما را
به خال هندويش بخشم سر و جان و دل و پا را

اگر خواهد كسي بخشد ز ملك خويش مي بخشد
نه چون حافظ كه مي بخشد سمرقند و بخارا را

آخر ای آهوی مشکین چه خطا رفت که تو
با همه انس گرفتی و رمیدی از ما؟

 

[parsa913]

آخر ای آهوی مشکین چه خطا رفت که تو
با همه انس گرفتی و رمیدی از ما؟

اي كه از كوچه معشوقه ما ميگذري
بر حذر باش كه سر مي شكند ديوارش ...

 

[*zahedan]

اي كه از كوچه معشوقه ما ميگذري
بر حذر باش كه سر مي شكند ديوارش ...

شاعر از کوچه مهتاب گذشت
ليک شعري نسرود...
نه که معشوق نداشت
نه که سرگشته نبود
سالها بود که دگر...
کوچه مهتاب خيابان شده بود...!!!؟

 

[jungle bird]

دل من گرم خودش بود, تو نگذاشتیش
تو به این هروله ی هر شبه واداشتیش

 

[همیشه بارانی!]

شکشتی باز هم من را شکستی
بلورینی و آهن را شکستی
تو باید می شکستی من شکستم!
تو قانون شکستن را شکستی

 

[parsa913]

شکشتی باز هم من را شکستی
بلورینی و آهن را شکستی
تو باید می شکستی من شکستم!
تو قانون شکستن را شکستی

يار مفروش به دنيا كه بسي سود نكرد
آن كه يوسف به زر ناسره بفورخته بود

 

[nasim_shsh]

يار مفروش به دنيا كه بسي سود نكرد
آن كه يوسف به زر ناسره بفورخته بود

در کوی تو آمد به سرم سنگ ملامت
مشکل که ازین کوی برم جان به سلامت

 

[sorona]

تا تو ز بیغوله گذر میکنی

رهزن طرار تو را در قفاست


دیده ببندی و درافتی بچاه

این گنه تست، نه حکم قضاست