تشکرای منم ته کشیدمن دیگه نیستم
دولت پیر مغان باد که باقی سهلست
دیگری گو برو و نام من از یاد ببر
منم تشکرام تموم شدهههههههههه
روشن دلی نماند به ظلمت سرای خاک
برگ گلی به سایه ی خاری پدید نیست
تشکرای منم ته کشیدمن دیگه نیستم
دولت پیر مغان باد که باقی سهلست
دیگری گو برو و نام من از یاد ببر
منم تشکرام تموم شدهههههههههه
روشن دلی نماند به ظلمت سرای خاک
برگ گلی به سایه ی خاری پدید نیست
تو خود را از ان در چه انداختی
که چه را ز ره باز نشناختی
یکی مرتب امروز فردا می کرد
یکی امروز فردا را مرتب می کرد
دیده دریا کنم و صبر بصحرا فکنم
و اندرین کار دل خویش بدریا فکنم
آن نواساز نو آیین چو شود نغمه سرای
سرخوش از ناله ی مستانه کند جان مرا
تو در خوابي و من مست هوس ها
تن مهتاب را گيرم در آغوش
فروغ
می دو ساله و محبوب چارده ساله
همین بسست مرا صحبت صغیر و کبیر
مجنونت که میشوم
انگار که هیچ چیز نمیتواند مرا از خودم دور کند
اخر تازگیها تو شده ام
مکارم تو بآفاق میبرد شاعر
از و وظیفه و زاد سفر دریغ مدار
درونم خون شد از نادیدن دوست
الا تعسا لایام الفراق
مکارم تو بآفاق میبرد شاعر
از و وظیفه و زاد سفر دریغ مدار
درونم خون شد از نادیدن دوست
الا تعسا لایام الفراق
قذ خمیده ی ما سهلت نمایداما/بر چشم دشمنان تیر از این کمان توان زد.......
دکمه ای هست ، نامش ویرایش ! میتوان استفاده کرد :دیوفا و عهد نکو باشد ار بیاموزی
وگرنه هر که تو بینی ستمگری داند
عجب شیر تو شیری شد
من که رفتم
دکمه ای هست ، نامش ویرایش ! میتوان استفاده کرد :دی
در اتاقي که به اندازهء يک تنهاييست
دل من
که به اندازهء يک عشقست
به بهانه هاي سادهء خوشبختي خود مينگرد
فروغ
دروغ میگویند همه انها که میگویندمرا به زوزه ي دراز توحش
درعضو جنسي حيوان چکار
مرا به حرکت حقير کرم در خلاء گوشتي چکار
مرا تبار خوني گل ها به زيستن متعهد کرده است
تبار خوني گل ها ميدانيد ؟
فروغ
در سرزمين قد کوتاهان
معيارهاي سنجش
هميشه بر مدار صفر سفر کردهاند
فروغ
من خسی بی ســر و پایم که به سیل افــــتادم
او که مـی رفـــــــت مرا هم به دل دریا بـرد
دیده ای نیست نبیند رخ زیبای تورا
نیست گوشی که همی نشنود آوای تورا
.....![]()
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |