DOZI
اخراجی موقت
امشب کمند زلف تو را تاب دیگریست
ای فتنه در کمین دل و هوش کیستی؟
يك عمر جدايي به هواي نفسي وصل
گيرم كه جوان گشت زليخا به چه قيمت
[SIZE=+0]
[/SIZE][SIZE=+0][/SIZE][SIZE=+0]
[/SIZE]
امشب کمند زلف تو را تاب دیگریست
ای فتنه در کمین دل و هوش کیستی؟
تا بوده شچم عاشق در راه یار بودهيك عمر جدايي به هواي نفسي وصل
گيرم كه جوان گشت زليخا به چه قيمت
[SIZE=+0]
[/SIZE][SIZE=+0]
[/SIZE]
تا بوده شچم عاشق در راه یار بوده
بی آنکه وعده باشد در انتظار بوده
هر که در سینه دلی داشت به دلداری داد
دل نفرین شده ی ماست که تنهاست هنوز
نزدیک شد آندم که رقیب تو بگوید
دور از رخت این خسته رنجور نماندست
میان جعفر آباد و مصلی
عبیر آمیز میاید شمالش
من از رندی نخواهم کرد توبه
ولو آذیتنی بالهجر و الحجر
مترس از کار نابوده مخور اندوه بیهوده
دل از غم دار آسوده به کام خود بزن گامی
در این دیار دلم شهر بند دلداریست
که جان به طلعت او خرمست و خاطر شاد
در شمار ار چه نیاورد کسی حافظ را
شکر کان محنت بیرون ز شمار آخر شد
هر شبی گویم که فردا ترک این سودا کنمدو روز نوبت شادی عزیز دار ای گل
که نوبهار جوانی خزان شود ناگاه
هر شبی گویم که فردا ترک این سودا کنم
باز چون فردا شود امروز را فردا کنم
آن ره که بیامدم کدامست
تا باز روم که کار خامست![]()
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |