tanin67
عضو جدید
تورا صبا و مرا آب دیده شد غماز//وگرنه عاشق و معشوق راز دارانند
در شب هجران مرا پروانه وصلی فرست
ور نه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع
آخرین ویرایش:
تورا صبا و مرا آب دیده شد غماز//وگرنه عاشق و معشوق راز دارانند
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی / عشق داند که در این دایره سرگردانند
همچو گرد این تن خاکی نتواند برخاستتا کی به تمنای وصال تو یگانه / اشکم شود از هر مزه چون سیل روانه
مجو درستی عهد از جهان سست نهاددوستت دارم و دانم که تویی دشمن جانم / ز چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم
مجو درستی عهد از جهان سست نهاد
که این عجوز عروس هزاردامادست
نشان عهد و وفا نیست در تبسم گل
بنال بلبل بی دل که جای فریادست
رونق عهد شباب است دگر بستان را
میرسد مژده گل بلبل خوش الحان را
اردیبهشت که بر همه شاد و خرم است
اردیبهشت بر ماست که اردیجهنم است
اردیبهشت که بر همه شاد و خرم است
اردیبهشت بر ماست که اردیجهنم است
یار دلدارمن ار قلب بدینسان شکند//ببرد زود بجانداری خود پادشهشتو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
یار دلدارمن ار قلب بدینسان شکند//ببرد زود بجانداری خود پادشهش
جان بشکرانه کنم صرف گر آن دانه در//صدف سینه حافظ بود آرامگهش
تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس//ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملکشبهی چند شب است آفت جانم شده است
اول نام کسی ورد زبانم شده است
تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس//ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک
مرا به رندی و عشق آن فضول عیب کند//که اعتراض بر اسرار علم غیب کند
دیگر به امتداد وفایش چه اعتماد؟
وقتى هميشه کار دلت دوبه هم زنى است
تنها مسير مانده براى عبور من
پس کوچه هاى مبهم این شعر آهنى است
تو را نادیدن ما غم نباشد
که در خیلت بجز ما کم نباشد
تا من بدبدم روی تو ای ماه و شمع روشنم//هرجا نشینم خرمم هرجا روم در گلشنمدیرى ست مى گویى که از من دل بكن، آه
دل کندن امّا کار چندان ساده اى نيست
دل مى کنم، باشد، ولى بر بيد مجنون
زیباتر از این یادى از دل داده اى نيست
تا من بدبدم روی تو ای ماه و شمع روشنم//هرجا نشینم خرمم هرجا روم در گلشنم
مرغ دل باز هوادار کمان ابرویی است//ای کبوتر نگران باش که شاهین آمدمن همانم که اگر دوست مرا یاد کند
به صفای قدمش دیده ی خود شاد کنم
مرغ دل باز هوادار کمان ابرویی است//ای کبوتر نگران باش که شاهین آمد
مگرم چشم سیاه تو بیاموزد کار//ور نه مستوری و مستی همه کس نتواننددردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد وجان نیز هم
مگرم چشم سیاه تو بیاموزد کار//ور نه مستوری و مستی همه کس نتوانند
دانی دلم ز خدا چه میخواهد
بی پرده بگویمت تو را میخواهد
دلی که غیب نمای است و جام جم دارددلنشان شد سخنم تا تو فبولش کردی//آری آری سخن عشق نشانی دارد
خم ابروی تو در صنعت تیراندازی//برده از دست هرآنکس که کمانی دارد
دعا میکنم تا اجابت بشه....دعا میکنم چون دلم روشنهدلی که غیب نمای است و جام جم دارد
ز خاتمی که دمی گم شود چه غم دارد
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |