دل ما را که بود زلف تو زنجیر جنون//جز برخسار پری وضع تو دیوانه کیست؟در اتاقی که به اندازه یک تنهاییست
دل من
که به اندازه یک عشقست
به
بهانه های ساده خوشبختی خود می نگرد
فروغ
دل ما را که بود زلف تو زنجیر جنون//جز برخسار پری وضع تو دیوانه کیست؟در اتاقی که به اندازه یک تنهاییست
دل من
که به اندازه یک عشقست
به
بهانه های ساده خوشبختی خود می نگرد
فروغ
دل ما را که بود زلف تو زنجیر جنون//جز برخسار پری وضع تو دیوانه کیست؟
تو را میخواهم و دانم که هرگز
به کام دل در آغوشت نگیرم
تویی آن آسمان صاف و روشن
من این کنج قفس مرغی اسیرم
فروغ
تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست
محرمی چون تو هنوزم به چنین دنیا نیست
از تو تا ما سخن عشق همان است که رفت
که در این وصف زبان دگری گویا نیست
حالا هی ت بده ! بیگیر تحویل :دی
تو کمان کشیده و در کمین که زنی به تیرم و من غمین
همه غمم بود از همین که خدا نکرده خطا کنی
ببخشید دخالت کردم![]()
یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا
نوح تویی روح تویی فاتح و مفتوح تویی
سینه مشروح تویی بر در اسرار مرا
گلم مشاعره کاملا آزاده .. خوش اومدی به محفلمون
یار تویی غار تویی هند جگرخوار تویی//یار مرا غار مرا خواجه نگه دار مراتو کمان کشیده و در کمین که زنی به تیرم و من غمین
همه غمم بود از همین که خدا نکرده خطا کنی
ببخشید دخالت کردم![]()
دستهایم را در باغچه می کارم
سبز خواهم شد می دانم می دانم می دانم
و پرستو
ها در گودی انگشتان جوهریم
تخم خواهند گذاشت
فروغ
آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش
این چراغی است کزین خانه به آن خانه برند
مرسی![]()
میرقصمو میچرخمو مینوشم از ای جام//بی خود شده از خویشم و از گردش ایمتا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارکبادم
میرقصمو میچرخمو مینوشم از ای جام//بی خود شده از خویشم و از گردش ایم
این عشق الهیست حق لا یتناهیست
رود بخواب دو چشم از خیال تو هیهات//بود صبور دل اندر فراق تو حاشاکتا به کی باید رفت
از دیاری به دیاری دیگر
نتوانم نتوانم جستن
هر زمان عشقی و یاری دیگر
مهدی جان وقتی دیر پست میزنی و از مشاعره عقب می مونی ، میتونی پستت رو با توجه به حرف جدید ویرایش کنی![]()
رود بخواب دو چشم از خیال تو هیهات//بود صبور دل اندر فراق تو حاشاک
کی بود در زمانه وفا جام می بیار//تا من حکایت جم و کاووس کی کنم
مرا هر صفحه از دیوان نظمش//بود آئینه دیدار حافظ
ظلم ظالم ، جور صیاد
آشیانم داده بر باد ...
دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی؟
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس
سرکشی آموخت بخت از یار, یا آموخت یار
شیوه بازیگری, از طالع بازیگرم؟
نظم عمومی بدنت را برهم زدممی سوزم از فراقت روی از جفا بگردان
هجران بلای ما شد یا رب بلا بگردان
نظم عمومی بدنت را برهم زدم
بند چشمانت را هزار بار از اشک تـر کردم
زندانـیان دیگـرت را فـــراری دادم!
عاشق آشوب گر تو این جاست
مرا به انفرادی قلبت بینداز !!!
ابا ای پیر فرزانه مکن منعم ز میخانه
که من درترک میخانه دلی پیمان شکن دارم
مرا در منزل جانان چه امن و عیش چون هردم
جرس فریاد می دارد که بر بندید محملها
اول به بانگ نای و نی،آرد به دل پیغام وی//وآنگه به یک پیمانه می،بامن وفاداری کند
ای قوم به حج رفته کجایید کجایید//معشوق همینجاست بیایید بیاییددل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را........دردا که راز پنان ،خواهد شد آشکارا
ای قوم به حج رفته کجایید کجایید//معشوق همینجاست بیایید بیایید
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |