مشاعرۀ سنّتی

Shahab

مدیر تالار عکس
مدیر تالار
کاربر ممتاز
دلی خواهم که از آن درد خیزد
بسوزد عشق ورزد اشک ریزد
صفای خاطر دلها ز درد است
دل بی درد همچو گور سرد است
تا كي به تمناي وصال تو يگانه
اشكم شود از هر مژه چون سيل روانه
 

Shahab

مدیر تالار عکس
مدیر تالار
کاربر ممتاز
هواى باران داشت، نگاهِ غمگينم
چه تلخ مى رفتى، چه تلخ، شيرینم!
شب جدایى با تمام محجوبى
تو را صدا مى زد، سكوت سنگينم

من مست و تو ديوانه ما را كه برد خانه
صد بار تو را گفتم كم خور دو سه پيمانه
 

samira93

عضو جدید
انان كه خاك را به نظر كميا كنند
ايا بود كه گوشه چشمي نظر به ما كنند

دورى، مرا اسير شب انجماد کرد
باید که التماس به آن شعله زاد کرد
یك عمر، سایه روشن احساس او مرا
مهمان لحظه هاى غم انگيز و شادکرد
 

Shahab

مدیر تالار عکس
مدیر تالار
کاربر ممتاز
دورى، مرا اسير شب انجماد کرد
باید که التماس به آن شعله زاد کرد
یك عمر، سایه روشن احساس او مرا
مهمان لحظه هاى غم انگيز و شادکرد

دل در اين پيره زن عشوه گر دهر مبند
كاين عروسي است كه در عقد بسي داماد است
 

samira93

عضو جدید
دل در اين پيره زن عشوه گر دهر مبند
كاين عروسي است كه در عقد بسي داماد است

تنها مسير مانده براى عبور من
پس کوچه هاى مبهم این شعر آهنى است
این جا که از نگاه حریصانه مملو است
یك عشق ناشناخته مى خواستم، و نيست
 

V A N D A

عضو جدید
کاربر ممتاز
تنها مسير مانده براى عبور من
پس کوچه هاى مبهم این شعر آهنى است
این جا که از نگاه حریصانه مملو است
یك عشق ناشناخته مى خواستم، و نيست

تو خسته چون پرنده ی پیری
رو میکنی به گرمی بستر
با پلک های بسته لرزان
سر میفهمی به سینه ی دفتر
 

Shahab

مدیر تالار عکس
مدیر تالار
کاربر ممتاز
سلام شب به خیر:gol:
آنچه بر من میرود در بندت ای آرام جان
با کسی گویم که در بندی گرفتار آمد است

سلام و درود ه شما شب شما بخير

تو كمان كشيده و در كمين كه زني به تيرم و من غمين
همه غمم بود از همين كه خدا نكرده خطا كني
 

m.r119

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو مهری و تو نوری ، تو عشقی و تو جانی
خواهم که تو را در بر ، بنشانم و بنشینم
من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه
صد با تورا گفتم کم خور دو سه پیمانه
سلام و درود ه شما شب شما بخير

تو كمان كشيده و در كمين كه زني به تيرم و من غمين
همه غمم بود از همين كه خدا نكرده خطا كني
یک دست جام باده و یک دست زلف یار
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
 

Shahab

مدیر تالار عکس
مدیر تالار
کاربر ممتاز
من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه
صد با تورا گفتم کم خور دو سه پیمانه

یک دست جام باده و یک دست زلف یار
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
تا كي به تمناي وصال تو يگانه
اشكم شود از هر مژه چون سيل روانه
 

V A N D A

عضو جدید
کاربر ممتاز
من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه
صد با تورا گفتم کم خور دو سه پیمانه

یک دست جام باده و یک دست زلف یار
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست

ترک ما سوی کس نمی نگرد
آه از این کبریا و جاه و جلال
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا