مشاعرۀ سنّتی

[امیر افشار]

دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ در هیچ مپیچ

 

[jh1348]

آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار به نام من دیوانه زدند

دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم
نقشی بیاد خط تو بر آب میزدم

 

[jh1348]

دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ در هیچ مپیچ

جون امید وصل او هر لحظه هست و ممکن است
درفراقش صبرکن بادرد و هجران غم مخور

 

[امیر افشار]

رفتم كه داغ بوسه ی پر حسرت تو را
با اشكهای دیده ز لب شستشو دهم
رفتم كه ناتمام بمانم در این سرود
رفتم كه با نگفته به خود آبرو دهم

 

[jh1348]

رفتم كه داغ بوسه ی پر حسرت تو را
با اشكهای دیده ز لب شستشو دهم
رفتم كه ناتمام بمانم در این سرود
رفتم كه با نگفته به خود آبرو دهم

مزن بردل زنوک غمزه تیرم
که پیش چشم بیمارت بمیرم

 

[امیر افشار]

مزن بردل زنوک غمزه تیرم
که پیش چشم بیمارت بمیرم

من از دو چشم روشن و گريان گريختم
از خنده های وحشی توفان گريختم
از بستر وصال به آغوش سرد هجر
آزرده از ملامت وجدان گريختم

 

[jh1348]

من از دو چشم روشن و گريان گريختم
از خنده های وحشی توفان گريختم
از بستر وصال به آغوش سرد هجر
آزرده از ملامت وجدان گريختم

این شعر و بالاتر گفته بودید با یان حال
مباش در پی آزار و هرچه خواهی کن
که درشریعت ما غیر از این گناهی نیست

 

[امیر افشار]

این شعر و بالاتر گفته بودید با یان حال
مباش در پی آزار و هرچه خواهی کن
که درشریعت ما غیر از این گناهی نیست

تو برفتی وفا نکرده ، نگهی سوی ما نکرده
نکند ای امید جانم ، که نیایی خدا نکرده

 

[jh1348]

تو برفتی وفا نکرده ، نگهی سوی ما نکرده
نکند ای امید جانم ، که نیایی خدا نکرده

هر آنکسی که دراین حلقه نیست زنده به عشق
براو نمده به فتوای من نماز کنید

 

[امیر افشار]

هر آنکسی که دراین حلقه نیست زنده به عشق
براو نمده به فتوای من نماز کنید

دور از تو دگر دل رسوای خود به که بسپارم
گر شد به فنا ز تو بنیان من زتو دل شادم

 

[jh1348]

دور از تو دگر دل رسوای خود به که بسپارم
گر شد به فنا ز تو بنیان من زتو دل شادم

میان عاشق و معشوق فرق بسیارست
چویار ناز نماید شما نیاز کنید

 

[امیر افشار]

در نامه ی مجنونم از نامه من اغازم
زان پیش اگر بودم سر دفتر دانایی

 

[jh1348]

در نامه ی مجنونم از نامه من اغازم
زان پیش اگر بودم سر دفتر دانایی

شعر خودم
یکی آمد مرا نعمت زانعام خداوندی
ورا طوطی مسما شد که دارد او شکر خندی

 

[امیر افشار]

شعر خودم
یکی آمد مرا نعمت زانعام خداوندی
ورا طوطی مسما شد که دارد او شکر خندی

احسنت بسیار زیباست
يا رب مگذار كه عاشقان خوار شوند
مگذار كه رانده از خانه‌ي دلدار شوند

 

[jh1348]

احسنت بسیار زیباست
يا رب مگذار كه عاشقان خوار شوند
مگذار كه رانده از خانه‌ي دلدار شوند

انگلیسی از خانم Adele
The scars of your love remind me of us
they keep me thinking that we almost had it all

" ل " بده

 

[jh1348]

انگلیسی از خانم Adele
The scars of your love remind me of us
they keep me thinking that we almost had it all

" ل " بده

Last Night I dreamt of SunPedro
Just like I'd never gone I knew the song

 

[Ghazal_joon]

احسنت بسیار زیباست
يا رب مگذار كه عاشقان خوار شوند
مگذار كه رانده از خانه‌ي دلدار شوند

دل آرا ما نگارا چون تو هستی

همه چیزی که باید هست ما را

 

[خیال شیشه ای]

دل آرا ما نگارا چون تو هستی

همه چیزی که باید هست ما را

سلاااااااااااااام


اونی که خیلی دوسش دارم ٬ اسیر سرش می شد

کاش دلی که نمیدونم چرا قسمتم شده

آدم پر حیا و سر به زیر سرش می شد

اونی که عاشقشم کاش که بلا سرش می شد

معنی واژه ی تلخ مبتلا سرش می شد

اونی که همش منه ٬ دوس نداره تا ما باشیم

واژه ی رسمی و سنگین شما سرش می شد

اونی که عاشقشم کاش کمی شب سرش می شد

 

[Ghazal_joon]

سلام

در هجر تو گر چشم مرا آب روان است

گو خون جگر ریز که معذور نماندست

 

[خیال شیشه ای]

سلام

در هجر تو گر چشم مرا آب روان است

گو خون جگر ریز که معذور نماندست

عیدت پیشاپیش مبارک گلم

تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک
باور مکن که دست ز دامن بدارمت

 

[Ghazal_joon]

مرسی عزیزم
عید شما هم مبارک باشه


تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است

همواره مرا کوی خرابات مقام است

 

[خیال شیشه ای]

تا آسمان ز حلقه بگوشان ما شود
کو عشوه ای ز ابروی همچون هلال تو

 

[Ghazal_joon]

واعظ شحنه شناس این عظمت گو مفروش

زان که منزلگه سلطان دل مسکین من است

 

[خیال شیشه ای]

تا شدم حلقه بگوش در میخانه ی عشق
هر دم آید غمی از نوع بمبارکبادم

 

[m4material]

تا شدم حلقه بگوش در میخانه ی عشق
هر دم آید غمی از نوع بمبارکبادم

منم كه شهره شهرم به عشق ورزيدن
منم كه ديده نيالوده ام به بد ديدن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

 

[خیال شیشه ای]

منم كه شهره شهرم به عشق ورزيدن
منم كه ديده نيالوده ام به بد ديدن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

نه بغضی در گلویم بود

نه دل شدگی

و نه مشتی شعر...

 

[mrsos256]

نه بغضی در گلویم بود

نه دل شدگی

و نه مشتی شعر...

روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم
ساکن کوی بت عربده جویی بودیم ...

 

[خیال شیشه ای]

روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم
ساکن کوی بت عربده جویی بودیم ...

من امشب آمدستم وام بگزارم

حسابت را کنار جام بگذارم

چه می گویی که بیگه شد ، سحر شد ، بامداد آمد ؟

فریبت می دهد ، بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست

حریفا ! گوش سرما برده است این ، یادگار سیلی سرد زمستان است

و قندیل سپهر تنگ میدان ، مرده یا زنده

به تابوت ستبر ظلمت نُه توی مرگ اندود ، پنهان است

حریفا ! رو چراغ باده را بفروز ، شب با روز یکسان است

 

[YAALIASGHAR]

تا تو نگاه میکنی کارمن آه کردنست
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردنست...

 

[JASMIN.S]

تا تو نگاه میکنی کارمن آه کردنست
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردنست...

تا نگاه میکنی وقت رفتن است.
باز هم همان حکایت همیشگی.
پیش از آنکه باخبر شوی لحظه عزیمت تو ناگزیر میشود.
آه ای دریغ و حسرت همیشگی .
ناگهان چقدر زود دیر میشود