مشاعرۀ سنّتی

t.askari

عضو جدید
من بر سر آنم كه به زلف تو زنم دست

تا سنبل زلف تو چه سر داشته باشد
 

t.askari

عضو جدید
يا رب آن سوز فكن در دل ديوانه ما

كه كليم آيد و آتش برد از خانه ما
 

t.askari

عضو جدید
اي همچو پری از من ديوانه رميدی

صد بار مرا ديده و گوئی كه نديدی
:warn:
 

t.askari

عضو جدید
ياد آن شب كه به ديوانگيم قهقهه زد

ريخت آن سلسله زلف چو بر شانه مرا
 

vafasahar

عضو جدید
دانی که چها چها چهامیخواهم
وصل تو من بی سروپا میخواهم
فریاو وفغان من دانی چیست؟
یعنی که تورا تورا تورا میخواهم:gol::redface:
 

t.askari

عضو جدید
مردم ای كاش پريشانی زلفش بيند

تا نگويند پريشانی من بی سبب است
 

*نيروانا*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تو تنها نمی مانی ای مانده بی من
تو را می سپارم به دل های خسته


تو را می سپارم به مینای مهتاب
تو را می سپارم به دامان دریا
اگر شب نشینم، اگر شب شکسته
تو را می سپارم به رویای فردا


به شب می سپارم تو را تا نسوزد
به دل می سپارم تو را تا نمیرد
اگر چشمه واژه از غم نخشکد
اگر روزگار این صدا را نگیرد


خداحافظ ای برگ و بار دل من
خداحافظ ای سایه سار همیشه
اگر سبز رفتی اگر زرد ماندم
خداحافظ ای نو بهار همیشه
 

elnaz66

عضو جدید
همچو فرهاد بود کوهکنی پیشه ی ما

سنگ ما سینه ی ما ، ناخن ما تیشه ی ما
 

*Chakavak*

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای ناله چه شد در دل او تاثیرت؟
کامشب نبود یک سر مو تاثیرت؟

با غیر گذشت و سوخت جانم از رشک
ای آه دل شکسته کو تاثیرت؟
 

*Chakavak*

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون
میگزم لب که چرا گوش به نادان کردم

مرا به دشت شقايق مخوان كه لبريز است
فضاي دهر ز خونابه ي رستم، لبريز

ببين در آينه ي روزگار نقش بلا
كه شد ز خون سياووش، جام جم لبريز
 

kazem2011

عضو جدید
کاربر ممتاز
از ضربه ی هر تیشه ی فرهاد عیان است
کاندر پی هر عزم ، نگاهی نگران است
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

'nobody'

کاربر بیش فعال
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آّب
شاخه ها دست بر آورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

*Chakavak*

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از ضربه ی هر تیشه ی فرهاد عیان است
کاندر پی هر عزم ، نگاهی نگران است

تو مپندار کز این در به ملامت بروم
دلم این جاست بده تا به سلامت بروم

ترک سر گفتم از آن پیش که بنهادم پای
نه به زرق آمده​ام تا به ملامت بروم

من هوادار قدیمم بدهم جان عزیز
نو ارادت نه که از پیش غرامت بروم

گر رسد از تو به گوشم که بمیر ای سعدی
تا لب گور به اعزاز و کرامت بروم

ور بدانم به در مرگ که حشرم با توست
از لحد رقص کنان تا به قیامت بروم...
 

kazem2011

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=6]من که گفتم این بهار افسردنیست
من که گفتم این پرستو رفتنیست
آه عجب کاری به دستم داد دل
هم شکست و هم شکستم داد دل
[/h]
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

'nobody'

کاربر بیش فعال
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد در این دیر خراب آبادم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

*نيروانا*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد در این دیر خراب آبادم

مهار عقده آتشفشان خاموشم
گدازه هاى دلم دردهاى پنهانى است

صفات بغض مرا فرصت بروز دهید
درون سینه من انفجار زندانى است

تو فیض یك اقیانوس آب آرامى
سخاوتى، كه دلم خواهشى بیابانى است!


قیصر امین پور
 

*نيروانا*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ترسم این قوم که بر درد کشان می خندند
در سر کار خرابات کنند ایمان را

الفباى درد از لبم مى تراود
نه شبنم، كه خون از شبم مى تراود

سه حرف است مضمون سى پاره دل
الف. لام. میم. از لبم مى تراود

چنان گرم هذیان عشقم كه آتش
به جاى عرق از تبم مى تراود

ز دل بر لبم تا دعایى برآید
اجابت ز هر یاربم مى تراود

زدین ریا بى نیازم، بنازم
به كفرى كه از مذهبم مى تراود

قیصر امین پور
 

yalda.2008

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوباره می سازمت وطن
اگرچه باخشت جان خویش
ستون به سقف تومیزنم
اگرچه با استخوان خویش

سیمین بهبهانی
 

*نيروانا*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ازین پس شهریارا، ما و از مردم رمیدنها
که من پیوند خاطر با غزالی مشک مو کردم
 

*نيروانا*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
من بسر ، این راه پیمودم همی
خون دل خوردم ،نیاسودم دمی
یک عمر پریشانی دل بسته به مویی است

تنها سر مویی ز سر موی تو دورم

ای عشق به شوق تو گذر می کنم از خویش

تو قاف قرار من و من عین عبورم
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا