b65241
کاربر بیش فعال
دو صد مهره در یکدگر ساخته است
که گل مهره ای چون تو پرداخته است
تا دستها کمر نکنی بر میان دوست
بوسی به کام دل ندهی بر دهان دوست
دانی حیات کشته شمشیر عشق چیست
سیبی گزیدن از رخ چون بوستان دوست
دو صد مهره در یکدگر ساخته است
که گل مهره ای چون تو پرداخته است
تا دستها کمر نکنی بر میان دوست
بوسی به کام دل ندهی بر دهان دوست
دانی حیات کشته شمشیر عشق چیست
سیبی گزیدن از رخ چون بوستان دوست
لبت دانم که یاقوت است و تن سیم
نمی دانم دلت سنگ است یا روی
تو را ز حال پریشان ما چه غم دارد
اگر چراغ بمیرد صبا چه غم دارد
تو را که هر چه مرادست میرود از پیش
ز بی مرادی امثال ما چه غم دارد
تو پادشاهی گر چشم پاسبانان همه شب
به خواب درنرود پادشا چه غم دارد
خطاست این که دل دوستان بیازاری
ولیک قاتل عمد از خطا چه غم دارد
امیر خوبان آخر گدای خیل توایم
جواب ده که امیر از گدا چه غم دارد..
یار گرفته ام بسی ،چون تو ندیده ام کسی
شمع چنین نیامدست از درِ هیچ مجلسی
یکی پیش شوریده حالی بنشت
که دوزخ تمنا کنی یا بهشت
بگفتا مپرس از من این ماجرا
پسندیدم آنچ او پسندد مرا
یکی به سمع رضا گوش دل به سعدی دار
که سوز عشق سخن های دلنواز آرد
تو را در آینه دیدن جمالِ طلعتِ دوست
بیان کند که چه بودست نا شکیبا را
اگر تو برفکنی در میان شهر نقاب
هزار مؤمن مخلص درافکنی به عقاب
با جوانی سرخوشست این پیر بی تدبیر راجهل باشد با جوانان پنجه کردن پیر را
من که با مویی به قوت برنیایم ای عجببا یکی افتادهام کو بگسلد زنجیر را
چون کمان در بازو آرد سروقد سیمتنآرزویم میکند کآماج باشم تیر را
با جوانی سرخوشست این پیر بی تدبیر راجهل باشد با جوانان پنجه کردن پیر را
من که با مویی به قوت برنیایم ای عجببا یکی افتادهام کو بگسلد زنجیر را
چون کمان در بازو آرد سروقد سیمتنآرزویم میکند کآماج باشم تیر را
تا مرا با نقش رویش آشنایی اوفتادیاد تو می رفت و ما عاشق و بی دل بدیم
پرده بر انداختی کار به اتمام رفت
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
مشاعره با اشعار شاهنامه | مشاعره | 18 | |
S | مشاعره با اشعار بداهه ... | مشاعره | 151 | |
![]() |
مشاعره با نام کاربر قبلی | مشاعره | 2082 | |
P | مشاعره کودک ۷ ساله ایرانی - رها حسین پور معتمد | مشاعره | 0 | |
![]() |
مشاعره با اشعار فروغ فرخ زاد | مشاعره | 443 |