کرم بین و لطفِ خداوندگار
گنه بنده کرده ست و او شرمسار
گنه بنده کرده ست و او شرمسار
تا تو به خاطر منی کس نگذشت بر دلماگر در سرای سعادت کس است
زگفتار سعدیش حرفی بس است
مترس از جوانان شمشیرزن
حذر کن ز پیران بسیار فن
نه قوتی که توانم کناره جستن از او
نه قدرتی که به شوخیش در کنار کشم
نه دست صبر که در آستین عقل برم
نه پای عقل که در دامن قرار کشم
ز دوستان به جفا سیرگشت مردی نیست
جفای دوست زنم گر نه مردوار کشم
تو گويي به چشم اندرش منزل استنسبت عاشق به غفلت می کند ... وانکه معشوقی ندارد غافل است
تو گويي به چشم اندرش منزل است
وگر ديده برهم نهي در دل است
دلبرا پیش وجودت همه خوبان عدمندتو ای توانگر حُسن از غنای درویشان
خبر نداری اگر خسته اند اگر ریش اند
تو ای توانگر حُسن از غنای درویشان
خبر نداری اگر خسته اند اگر ریش اند
دیده ام می جست گفتندم نبینی روی دوست
عاقبت معلوم کردم کاندرو سیماب داشت
تو آباد کردی شبستان خویش
مرا حکمت و معرفت گشت بیش
غلامی است در خیلم ای نیکبخت
که فرمایمش وقتها کار سخت
تو را حکایت ما مختصر به گوش آید
که حال تشنه نمیدانی ای گل سیراب
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
مشاعره با اشعار شاهنامه | مشاعره | 17 | ||
S | مشاعره با اشعار بداهه ... | مشاعره | 151 | |
مشاعره با نام کاربر قبلی | مشاعره | 2075 | ||
P | مشاعره کودک ۷ ساله ایرانی - رها حسین پور معتمد | مشاعره | 0 | |
مشاعره با اشعار فروغ فرخ زاد | مشاعره | 441 |