مامان منم میبری مدرسه ...................

Shahab

مدیر تالار عکس
مدیر تالار
کاربر ممتاز
واااای مرسی مرسی چه خاطارت قشنگی یادش بخیررررررررر
 

شروین 63

عضو جدید
خیلی عالییییییییییی بودمحمد جان
بردیمون به دوران دبستان وخل بودن وشلخته بودنمون:D
محمد کاشکی شعر انار ودهقان فداکارواون رومیذاشتی
واااااای حسنک کجایی همیشه از روصفخه هاش میپریدم خیلی زیادبودهمیشه معلم مینداختم بیرون واسه تقلبم:D
 

آریاتس

عضو جدید
منم اون موقع رو دوست داشتم البته نه خیلی ؛ چون زیاد از اون موقع تا حالا فرق نکردم !:smile:
از همون موقع دغدغه داشتم ؛ دغدغه ی این زندگی رو !!!
ولی خب دوره ی خوبی بود !
 

شروین 63

عضو جدید


تواین صدافرین هارو بگو وقتی گیرش میووردیم انگار یه چک سفید دستمون داده بودن چقد ذوق میکردیم
:biggrin:

مر30بازم تشکر یاد خاطره هایی که یادمون انداختی داداش
 

hedayat94

عضو جدید
مرسی زیبا بود . واسه من که دوران شیرینی بود با معلم هایی که بعضی هاشونو هیچ وقت فراموش نمیکنم.
یادش بخیر اون روزایی که هر روزش کیف مدرسه مو نگا میکردم و منتظر این بودم برم بشینم سر کلاس اول ابتدایی
 

viva shz

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سرم گیج رفت اینارو دیدم..واقعا دلم تنگ شد..کاش هیچوقت بزرگ نمیشدم و نمیدیدم که زندگی انقدر با رویا های کودکی فرق میکرد!...
 

karimi912

عضو جدید

زاغکي قالب پنيری ديد
به دهان گرفت و زود پريد
بر درختی نشست در راهی
که از آن می گذشت روباهی
روباه می ياد پای درخت می گه : چطوری جيگر؟
جيگرتو بخورم خام خام
چه سری چه دمی ايول بابا آخر سر و دمی تو به مولا
نيست بالاتر از مشکی رنگی
مشکی رنگ عشقـه
يه دهن برامون آواز بخون بيـنيم
کلاغ پنيرو گذاشت زير بالش و گفت : انرژی هسته ای حق مسلم ماست
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
مامان : پاشو حمید اقا ..... اقا حمید دیر شد مدرسه ات مامان جون
حمید : میشه یکم دیگه بخوابم
مامان : پاشو پاشو دیر شد دیشب بهت گفتم زود بخواب بچه باید 9 شب بخوابه

بچه ها اسم معلم اول دبستانتونم بگید
خانم سعیدی

دیدید همه اینجا دلشون یجوری شد..غنج رفت به نوعی.
کلاس اول: زهرا تجری
دوم: فرزانه فک کنم منشوری بود.همون سال بازنشسته شد..
سوم..معصومه داوودی
چهارم: خانم آل طاها
پنجم:خدیجه مراغه..
خانم حسینی مدیر
خانم ابراهیم ناظرم
خانم حسینی دیگر دفتر دار
یه خانم عصمت حسینی هم بود خیلی پیر بود معلم قران هنوزم دوس دارمببینمش دعا کنید زنده باشنو حالشون خوب لاشه یادمه کلاس چهارم تو شهرستان دوم شدم قرائت قرآن..
بهداشت هم خانم باقی
 

نسرین خانم

کاربر فعال
سلام از دعوتتون ممنونم. خیلی از خاطره ها رو برام زنده کرد. یادش بخیر اون روزا... هروقت معلممون میخواست درس جدیدی رو شروع کنه خیلی هیجان زده میشدیم چون اونوقت کلی خوراکی برامون میاورد و ما بچه ها کلی کیف میکردیم که پشت نیمکتای کلاس مشغول خوردن میشیم... یه روز خانم معلممون ، دخترشم با خودش آورد... اگه اشتباه نکنم ...ارشد حقوق میخوند. اون روز که دیدمش گفتم چقدر دختره بزرگه خوش بحالش...اما حالا منم که بزرگ شدم پیش خودم میگم احتمالا اون روز دخترش پیش خودش گفته کاشکی منم مثل این فسقلیا بودم...
 

مرتضی ساعی

کاربر فعال دفاع مقدس
کاربر ممتاز
با توجه به این که خیلی از اون فضا دور نشدم ولی اگه دوباره برگردم به اون زمان دنبال خیلی چیزا نمیرم:cool:
 

asal.ahmadi

عضو جدید
خیلی از خاطراته بچگیم برام تازه شد:w38:
کلاسو مدرسه
کتابای اون موقع
درساش
وااااااای دورانه بچگی، یادش بخیر.
:w27:
 

alikia

عضو جدید
کاربر ممتاز
این کتاب و موضوعش یاد اول دبستانو یاد دیگته خرابو یاد اضافه موندن بعد از کلاس بخاطر دیگته هام میوفتم............اون روز هارو دوست ندارم.:(
 

bahar01

عضو جدید
خاطرات جالب و شیرینی بود ولی همون یه بار تجربه کردنش خوبه، برا همین هیچ وقت آرزو ندارم که کاشکی برگردم به اون دوران...
ممنون ازتون.
 

arezoo1372

عضو جدید
عالی بود عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
مرسیییییییییییییییییییییییی
 

Similar threads

بالا