لطفا مباحث مشاوره ای وشخصی خود را دراین تاپیک مطرح فرمایید

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
با سلام.:Dمن 2تا سوال داشتم.
1-ببخشید من اعتماد به نفسم خیلی کمه و حرف دیگران برام خیلی اهمیت داره اگه مثلا یه کاریو دوس داشته باشم انجام بدم بهم بگن این کارو نکن نمیکنم.چیکار کنم؟
2-نسبت به بیشتر مسائل بی تفاوتم یعنی برام اهمیتی نداره اگرچه مهمم باشه.این خوبه یا بد؟
قبلا از راهنمایی های شما سپاسگزاری میکنم.;)[/QUOTE ]


در مورد اول که خودم تجربه داشتم به مرور زمان خوب میشه
یکی بهم یه حرفی میزد کلا چند روز بهم میریختم
کم کم که با مردم بیشتر ارتباط برقرار کردم بهتر شدم .
یادش بخیر ، یه زمانی دختر رو میدیدم خجالت میکشیدم سلام بگم ، اگر فروشنده خانوم بود قبل رفتنم کلی تمرین میکردم چی بگم!!
ولی به لطف کنفرانسها تو دانشگاه و کلا مجیط دانشگاه ارتباطم خیلی خوب شده ولی بازم کم و بیش روم تاثیر میزاره کسی بخواد باهام ب برخورد کنه !
شایدم طبیعی باشه !

مثلا تو مورد اول هر وقت میخواستم برم مسابقه خونواده بهم میگفتن نرو خوب نیست میزننت اینجوری میشی اونجوری میشی کلا تو دلمو خالی میکردن منم میگفتم حتما خوب نیست دیگه نمیرفتم.
کلی مردمو سرکار گذاشتم میگفتم میام ولی دقیقه نود بهشون میگفتم نمیام!!
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینکه حرف گوش کن هستین خیلی خوبه!!!ولی اینکه مسائل براتون مهم نیست خوب نیست!!!باید بعضی چیزا برا آدم مهم باشن...سعی کنین همیشه با همه چیز جدی باشین...اینجور این مشکلتون حل میشه.

دقیقا مشکلم همینه...حرف گوش کن زیادی.البته نسبت به خونواده اینجوریم نسبت به دیگران اینجوری نیستم
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر یکی واقعا عاشقت بشه و اینکه واقعا با همه بدیهایی که بهش کردی بازم تو رو بخواد ! ولی شرایط ازدواج نباشه ! ولی اون بگه پای همه چیز وایمسته !!چه باید کرد ؟
ترکش کرد و رفت ؟
به گریهاش اعتنا نکرد ؟
به احساس توجه نکرد؟
آخه چقدر ؟
بحث دل چی میشه ؟

لطفا اگر جواب قانع کننده ای پیدا کردی بهم بگو .

جواب قانع کننده ای ندارم.شرمنده.خب وقتی دوست داره باهاش ازدواج کن;)
 

vahid.gerrard

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگر یکی واقعا عاشقت بشه و اینکه واقعا با همه بدیهایی که بهش کردی بازم تو رو بخواد ! ولی شرایط ازدواج نباشه ! ولی اون بگه پای همه چیز وایمسته !!چه باید کرد ؟
ترکش کرد و رفت ؟
به گریهاش اعتنا نکرد ؟
به احساس توجه نکرد؟
آخه چقدر ؟
بحث دل چی میشه ؟

لطفا اگر جواب قانع کننده ای پیدا کردی بهم بگو .

سعی کن به ندای درونیت گوش بدی ...
سعی کن تنها احساسی نباشی...احساساتو در رکاب عقلت محصور کن...
نمیگم احساساتو بکش !!!نه...میگم ببین با عقلت اون کسی هست که بتونی دوسش داشته باشی و همیشه باهم باشین!؟از همه نظر بهش فک کن...بعد که تصمیمتو گرفتی بعد به احساساتت رجوع کن!مبادا تو تصمیمت احساسات قاطی بشه!
 

sed ali

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
مثلا تو مورد اول هر وقت میخواستم برم مسابقه خونواده بهم میگفتن نرو خوب نیست میزننت اینجوری میشی اونجوری میشی کلا تو دلمو خالی میکردن منم میگفتم حتما خوب نیست دیگه نمیرفتم.
کلی مردمو سرکار گذاشتم میگفتم میام ولی دقیقه نود بهشون میگفتم نمیام!!

خب سعی کن تو کارات بعد از مشورت تصمیمو خودت بگیری
مثلا من ارشد امسال قبول شدم دانشگاه غیرانتفاعی همه گفتن برو ، من مشورت کردم
دیدم نرم برام بهتره (البته از تابستون داشتم میخوندم براش) !! موندم بخونم ، حتی قبول هم نشم ناراحت نیستم !!
یکم تمرین هم میخواد
من خیلی وقتها به خاطر حرف خانواده دقیقه 90 بیخیال شدم !! حتی دوستم همش شوخی میکنه که علی قولش ، قول هست !!
ولی برام مهم نیست ! مشورت و رضایت خانواده برام مهم هست .
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
خب سعی کن تو کارات بعد از مشورت تصمیمو خودت بگیری
مثلا من ارشد امسال قبول شدم دانشگاه غیرانتفاعی همه گفتن برو ، من مشورت کردم
دیدم نرم برام بهتره (البته از تابستون داشتم میخوندم براش) !! موندم بخونم ، حتی قبول هم نشم ناراحت نیستم !!
یکم تمرین هم میخواد
من خیلی وقتها به خاطر حرف خانواده دقیقه 90 بیخیال شدم !! حتی دوستم همش شوخی میکنه که علی قولش ، قول هست !!
ولی برام مهم نیست ! مشورت و رضایت خانواده برام مهم هست .

سعی کن تو کارات بعد از مشورت تصمیمو خودت بگیری;)
 

vahid.gerrard

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دقیقا مشکلم همینه...حرف گوش کن زیادی.البته نسبت به خونواده اینجوریم نسبت به دیگران اینجوری نیستم

خب این مشکلش کجاست؟؟؟
خونواده همیشه صلاحتو میخواد پس گوش دادن به حرفشون خوبه بد نیست!!!
راجب اعتماد به نفستم باید بگم اعتماد به نفس چیز خیلی خوبیه و اگه نداری باید حتما تقویتش کنی در درون خودت.من روانشناس یا مشاور نیستم فقط میتونم نظر شخصیمو بگم و فک نکن حتما درسته!ببین اگه حرفم به دلت میشینه بهش توجه کن!
سعی کن همیشه به خودت بگی هیچی از بقیه کمتر نداری!بقیه هم مثه تو هستن و دلیل برتریشون فقط اینه که اعتماد به نفس دارن.
ما پسرا یه ذره اعتماد بهنفسمون بالاتر از دختراست.
مثلا موقع امتحان دخترا 1000 برابر ما درس خونده بودن و با مطالب آشنایی داشتن ولی قبل از امتحان همشون از نظر روحیه ای داغون بودن!!و مثلا اگه 70% آمادگی داشتن 35% نمره رو میگرفتن!!!ولی ما پسرا نه!قبل از امتحان هممون الکی خوش بودیم.دخترا فک میکردن ما خیلی بلدیمو خوندیم ولی اصن ایطور نبود!!!فقط به این باور رسیده بودیم که میتونیم این درس رو پاس بشیم!با آمادگی 50% نیرفتیم و 60% نمره رو میگرفتیم!!!
این همش معجزه ی اعتماد به نفس بود.
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
خب این مشکلش کجاست؟؟؟
خونواده همیشه صلاحتو میخواد پس گوش دادن به حرفشون خوبه بد نیست!!!
راجب اعتماد به نفستم باید بگم اعتماد به نفس چیز خیلی خوبیه و اگه نداری باید حتما تقویتش کنی در درون خودت.من روانشناس یا مشاور نیستم فقط میتونم نظر شخصیمو بگم و فک نکن حتما درسته!ببین اگه حرفم به دلت میشینه بهش توجه کن!
سعی کن همیشه به خودت بگی هیچی از بقیه کمتر نداری!بقیه هم مثه تو هستن و دلیل برتریشون فقط اینه که اعتماد به نفس دارن.
ما پسرا یه ذره اعتماد بهنفسمون بالاتر از دختراست.
مثلا موقع امتحان دخترا 1000 برابر ما درس خونده بودن و با مطالب آشنایی داشتن ولی قبل از امتحان همشون از نظر روحیه ای داغون بودن!!و مثلا اگه 70% آمادگی داشتن 35% نمره رو میگرفتن!!!ولی ما پسرا نه!قبل از امتحان هممون الکی خوش بودیم.دخترا فک میکردن ما خیلی بلدیمو خوندیم ولی اصن ایطور نبود!!!فقط به این باور رسیده بودیم که میتونیم این درس رو پاس بشیم!با آمادگی 50% نیرفتیم و 60% نمره رو میگرفتیم!!!
این همش معجزه ی اعتماد به نفس بود.

آره...واقعا اعتماد به نفسم خیلی پایینه.مثلا یکی که خیلی پایینتر از منه یه کاری انجام میده میگم فلانی عجب اعتماد به نفسی داره هرچند اون کار کار کوچیکی باشه.مثلا استاد سوال میپرسید جوابو با اینکه میدونستم نمیگفتم بعدبعضیا جوابو غلط میگفتن.
 

vahid.gerrard

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آره...واقعا اعتماد به نفسم خیلی پایینه.مثلا یکی که خیلی پایینتر از منه یه کاری انجام میده میگم فلانی عجب اعتماد به نفسی داره هرچند اون کار کار کوچیکی باشه.مثلا استاد سوال میپرسید جوابو با اینکه میدونستم نمیگفتم بعدبعضیا جوابو غلط میگفتن.

اعتماد به نفس یه چیزیه که میتونی تقویتش کنی...خیلیشم از تلقینه!!!اگه همیشه تلقین کنی که اعتماد به نفس نداری خود به خود از دستش میدی...
من شده بود که از سوالی که استاد میپرسید یا میگفت کی میاد پای تابلو واسه حل سوال هیچی نمیدونستم ولی میرفتمو به کمک خود استاد و دوستان حلش میکردیم...
خدایگان اعتماد به نفس بودم...
واسه جشن دانش آموختگیمونم رفتم بالای سن واسه همه ی دوستان و خانواده هاشون زنده آهنگ "شما" از ابی رو اجرا کردم...خاطره ی خیلی خوبی شد واسه خودم و همه ی بچهامون....اگه نمیرفتم بالا هیچ اتفاقیم نمیفتاد!میرفتمم هیچ اتفاقی نمیفتاد!!!پیش خودم گفتم بذار خاطره بشه واسه همه...رفتیمو خلاصه ترکوندیم....
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
اعتماد به نفس یه چیزیه که میتونی تقویتش کنی...خیلیشم از تلقینه!!!اگه همیشه تلقین کنی که اعتماد به نفس نداری خود به خود از دستش میدی...
من شده بود که از سوالی که استاد میپرسید یا میگفت کی میاد پای تابلو واسه حل سوال هیچی نمیدونستم ولی میرفتمو به کمک خود استاد و دوستان حلش میکردیم...
خدایگان اعتماد به نفس بودم...
واسه جشن دانش آموختگیمونم رفتم بالای سن واسه همه ی دوستان و خانواده هاشون زنده آهنگ "شما" از ابی رو اجرا کردم...خاطره ی خیلی خوبی شد واسه خودم و همه ی بچهامون....اگه نمیرفتم بالا هیچ اتفاقیم نمیفتاد!میرفتمم هیچ اتفاقی نمیفتاد!!!پیش خودم گفتم بذار خاطره بشه واسه همه...رفتیمو خلاصه ترکوندیم....

احسنت به شما.
امیدوارم درست بشم!!!:cool:
 

behnam_nurse86

عضو جدید
سلام
بچه ها احوال شما خوب هستید؟ جریان منو که یادتونه؟ امروز کلاسم صبح و عصر بود ساعت 11 و نیم کلاس تموم شد به دختره گفتم میشه بیمارستان بمونید و ناهار بیمارستان بخوریم قبول کرد همه رفتن و اون موند کلی با هم صحبت کردیم خیلی محترمانه از همون 11 و نیم تا 2 اتفاقا به ناهار هم نرسیدیم!!! اما شکست عشقی خوردم جواب نداد:cry: بهم دلداری بدید:(
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
بچه ها احوال شما خوب هستید؟ جریان منو که یادتونه؟ امروز کلاسم صبح و عصر بود ساعت 11 و نیم کلاس تموم شد به دختره گفتم میشه بیمارستان بمونید و ناهار بیمارستان بخوریم قبول کرد همه رفتن و اون موند کلی با هم صحبت کردیم خیلی محترمانه از همون 11 و نیم تا 2 اتفاقا به ناهار هم نرسیدیم!!! اما شکست عشقی خوردم جواب نداد:cry: بهم دلداری بدید:(

شکست عشقی؟؟:biggrin:
شکست مقدمه پیروزیه..
 

maryam.t.azadeh

عضو جدید
دوستان یه مشکلی برام پیش اومده
یه مشکل خیلی اعصاب خورد کن
من از دیروز ساعت 12 ظهر تا الان از اون آقایی که دوستش دارم بی خبرم و گوشی ایشون هم خاموشه. خیلی نگرانم و اعصاب بهم ریخته و حوصله زندگی کردنم ندارم. من با همسایه مامانش اینا دوست هستم اما روم نمیشه به دوستم زنگ بزنم و سراغ اون اقا رو بگیرم. خیلی نگرانم و تپش قلب گرفتم. چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 

sed ali

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
جواب قانع کننده ای ندارم.شرمنده.خب وقتی دوست داره باهاش ازدواج کن;)


خب دلم همینو میگه !! دوست ندارم بشکنه ! دختر خیلی خوبیه !
ولی شرایطش نیست !
مثلا سنش 3 سال ازم بیشتره ، فاصله خانواده ها خیلی زیاده و ...
منم نمیخوام ازدواجم خارج از محل سکونتم باشه !
حالا بعدش رفتم بیرون اشکال نداره
میدونی چیه ؟
خیلی سخته بهش بگی نه
حتی برای برا دهم هم باشه بازم خیلی سخته !
سعی کن به ندای درونیت گوش بدی ...
سعی کن تنها احساسی نباشی...احساساتو در رکاب عقلت محصور کن...
نمیگم احساساتو بکش !!!نه...میگم ببین با عقلت اون کسی هست که بتونی دوسش داشته باشی و همیشه باهم باشین!؟از همه نظر بهش فک کن...بعد که تصمیمتو گرفتی بعد به احساساتت رجوع کن!مبادا تو تصمیمت احساسات قاطی بشه!

میدونم
ولی این عقله حرفو خودشو میزنه و دل هم یه چیز دیگه میگه
تا الان همیشه حرف عقل بوده و به خدا توکل کردم !!
فعلا سپردم به خدا خودم کشیدم کنار
ولی برای مرد خیلی سخته حرف یه دخترو نشنیده بگیره !!
 

sed ali

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
دوستان یه مشکلی برام پیش اومده
یه مشکل خیلی اعصاب خورد کن
من از دیروز ساعت 12 ظهر تا الان از اون آقایی که دوستش دارم بی خبرم و گوشی ایشون هم خاموشه. خیلی نگرانم و اعصاب بهم ریخته و حوصله زندگی کردنم ندارم. من با همسایه مامانش اینا دوست هستم اما روم نمیشه به دوستم زنگ بزنم و سراغ اون اقا رو بگیرم. خیلی نگرانم و تپش قلب گرفتم. چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نه زنگ نزن
بزار بحث ناز و ناز کشی باشه
برگشت بروی خودت نیار که نگرانش بودی
بزار بخاطر این نبودنش تنبیه بشه !!

یکی مثل شما بود که خیلی منو دوست داشت ، هردفعه نبودم کلی گریه میکرد !! هرگزم برام ناز نکرد
ولی آخرش من بازم ترکش کردم !!
بزار نازتو بکشه !!!
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
خب دلم همینو میگه !! دوست ندارم بشکنه ! دختر خیلی خوبیه !
ولی شرایطش نیست !
مثلا سنش 3 سال ازم بیشتره ، فاصله خانواده ها خیلی زیاده و ...
منم نمیخوام ازدواجم خارج از محل سکونتم باشه !
حالا بعدش رفتم بیرون اشکال نداره
میدونی چیه ؟
خیلی سخته بهش بگی نه
حتی برای برا دهم هم باشه بازم خیلی سخته !


میدونم
ولی این عقله حرفو خودشو میزنه و دل هم یه چیز دیگه میگه
تا الان همیشه حرف عقل بوده و به خدا توکل کردم !!
فعلا سپردم به خدا خودم کشیدم کنار
ولی برای مرد خیلی سخته حرف یه دخترو نشنیده بگیره !!

3 سال ازت بزگتره؟؟؟چه بد.
به نظر من دختر باید از پسر کوچیک تر باشه اصلا یکی از مهمترین ملاکام همینه.حتی یه ماه!!نظر منه.ولی هر چی که فکر میکنی درسته رو انجام بده تا یه وقتی مدیون دلت نشی.خدا خودش اگه بخواد حله..
گذر زمان همه چیو مشخص میکنه.
 

vahid.gerrard

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام
بچه ها احوال شما خوب هستید؟ جریان منو که یادتونه؟ امروز کلاسم صبح و عصر بود ساعت 11 و نیم کلاس تموم شد به دختره گفتم میشه بیمارستان بمونید و ناهار بیمارستان بخوریم قبول کرد همه رفتن و اون موند کلی با هم صحبت کردیم خیلی محترمانه از همون 11 و نیم تا 2 اتفاقا به ناهار هم نرسیدیم!!! اما شکست عشقی خوردم جواب نداد:cry: بهم دلداری بدید:(

بهنام میدونی از دست تو باید سرمو بکوبم ب لپ تاپ!!!
عیب نداره آدم هرچی سرش میاد از خودشه!!!کاش یکم از غرور من در رگهای تو بود!!محال بود دیگه درباره ی این چیزا با اون دختره حرف میزدی!!
عیب نداره...با صحبتایی که قبلا باهم داشتیم این کارتو طبیعی میدونم و مطمئنم بازم ازین کارا خواهی کرد!!!وقتی گوش به حرف نمیدی چرا مشورت میخوای؟؟؟
دوستان یه مشکلی برام پیش اومده
یه مشکل خیلی اعصاب خورد کن
من از دیروز ساعت 12 ظهر تا الان از اون آقایی که دوستش دارم بی خبرم و گوشی ایشون هم خاموشه. خیلی نگرانم و اعصاب بهم ریخته و حوصله زندگی کردنم ندارم. من با همسایه مامانش اینا دوست هستم اما روم نمیشه به دوستم زنگ بزنم و سراغ اون اقا رو بگیرم. خیلی نگرانم و تپش قلب گرفتم. چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بخدا شما دیگه اعصاب منم خوورد کردی!!!مگه قرار نشد بیخیالش بشی یه مدت؟؟؟؟اصن شاید از عمد گوشیشو خاموش کرده که شخص شما مزاحمش نشی!!من ازین کارا زیاد کردم!!!!با شما هم هستم چرا وقتی به حرف بقیه گوش نمیدی میای نظرشونو میپرسی؟؟ما باهم به نتیجه رسیدیم که یه مدت بیخیالش بشین!!!یادتون رفت!!!!من کار اون آقا رو تأیید میکنم!!!شما خیلی آدم ضعیف النفسی هستین و به نظر من شایستگیه این رو ندارین با یه آدم به اون محکمی ازدواج کنین و باید با یه آدم احساسی و حساس مثه خودتون ازدواج کنین...حالا شاید ازین حرف من ناراحت بشین اما مهم نیست ازمن نارحت بشین مهم نیست امیدوارم از حرفام برداشت درست کنی تا در ادامه شکست نخوری و به دید لجبازی به حرفام توجه نکین.
خب دلم همینو میگه !! دوست ندارم بشکنه ! دختر خیلی خوبیه !
ولی شرایطش نیست !
مثلا سنش 3 سال ازم بیشتره ، فاصله خانواده ها خیلی زیاده و ...
منم نمیخوام ازدواجم خارج از محل سکونتم باشه !
حالا بعدش رفتم بیرون اشکال نداره
میدونی چیه ؟
خیلی سخته بهش بگی نه
حتی برای برا دهم هم باشه بازم خیلی سخته !


میدونم
ولی این عقله حرفو خودشو میزنه و دل هم یه چیز دیگه میگه
تا الان همیشه حرف عقل بوده و به خدا توکل کردم !!
فعلا سپردم به خدا خودم کشیدم کنار
ولی برای مرد خیلی سخته حرف یه دخترو نشنیده بگیره !!

داداش هیچم سخت نیست!!!
دخترا کلا احساسی هستن...سعی کن قشنگ خیلی محکم پا بذاری روی احساست و لهش کنی....
از حرفات معلومه ته دلت دوسش نداری!!!اگه دوسش داشتی راه حل برای این میخواستی که چطور باهم کنار بیاین..
سعی کن اگه میخوایش و میدونی دوست داره و دوسش داری بهش فک کنی و بهش آرامش بدی که کنارشی تا همیشه ولی اگه دوسش نداری از همین الان بدون هیچ بی احترامی و درگیری لفظی تمام ارتباطتو باهاش قطع کنی...مثلا ارتباط تلفنی قطع!!!اوایل سرد جواب بده بعدش کم کم از چنتا اسمس و زنگش یکی رو جواب بده بعدش خودش سرد میشه اگه مثه این مریم خانم خیلی سمج بود کلا خطتو خاموش و قطع ارتباط کن...اینجور جاها بیرحم باشی طرف کمتر ضربه روحی میخوره...
نرم باهاش رفتار کنی دل کندن براش سخت تر میشه.
 
آخرین ویرایش:

vahid.gerrard

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خب دلم همینو میگه !! دوست ندارم بشکنه ! دختر خیلی خوبیه !
ولی شرایطش نیست !
مثلا سنش 3 سال ازم بیشتره ، فاصله خانواده ها خیلی زیاده و ...
منم نمیخوام ازدواجم خارج از محل سکونتم باشه !
حالا بعدش رفتم بیرون اشکال نداره
میدونی چیه ؟
خیلی سخته بهش بگی نه
حتی برای برا دهم هم باشه بازم خیلی سخته !


میدونم
ولی این عقله حرفو خودشو میزنه و دل هم یه چیز دیگه میگه
تا الان همیشه حرف عقل بوده و به خدا توکل کردم !!
فعلا سپردم به خدا خودم کشیدم کنار
ولی برای مرد خیلی سخته حرف یه دخترو نشنیده بگیره !!

ببین داداش کلا بیخیال شووووووووووووووووو
اصن حرفشم نزینیا!!!!
خیلی راحت بیخیالش شو...اصن کاریم نداره...
مرررررد باش....
این به صلاح خود اونم هست..حتی اگه شده باهاش خیلی جدی صحبت کن!!من اصن ندیدم نوشتی سه سال ازت بزرگتره!!!
 

maryam.t.azadeh

عضو جدید
بهنام میدونی از دست تو باید سرمو بکوبم ب لپ تاپ!!!
عیب نداره آدم هرچی سرش میاد از خودشه!!!کاش یکم از غرور من در رگهای تو بود!!محال بود دیگه درباره ی این چیزا با اون دختره حرف میزدی!!
عیب نداره...با صحبتایی که قبلا باهم داشتیم این کارتو طبیعی میدونم و مطمئنم بازم ازین کارا خواهی کرد!!!وقتی گوش به حرف نمیدی چرا مشورت میخوای؟؟؟


بخدا شما دیگه اعصاب منم خوورد کردی!!!مگه قرار نشد بیخیالش بشی یه مدت؟؟؟؟اصن شاید از عمد گوشیشو خاموش کرده که شخص شما مزاحمش نشی!!من ازین کارا زیاد کردم!!!!با شما هم هستم چرا وقتی به حرف بقیه گوش نمیدی میای نظرشونو میپرسی؟؟ما باهم به نتیجه رسیدیم که یه مدت بیخیالش بشین!!!یادتون رفت!!!!من کار اون آقا رو تأیید میکنم!!!شما خیلی آدم ضعیف النفسی هستین و به نظر من شایستگیه این رو ندارین با یه آدم به اون محکمی ازدواج کنین و باید با یه آدم احساسی و حساس مثه خودتون ازدواج کنین...حالا شاید ازین حرف من ناراحت بشین اما مهم نیست ازمن نارحت بشین مهم نیست امیدوارم از حرفام برداشت درست کنی تا در ادامه شکست نخوری و به دید لجبازی به حرفام توجه نکین.


داداش هیچم سخت نیست!!!
دخترا کلا احساسی هستن...سعی کن قشنگ خیلی محکم پا بذاری روی احساست و لهش کنی....
از حرفات معلومه ته دلت دوسش نداری!!!اگه دوسش داشتی راه حل برای این میخواستی که چطور باهم کنار بیاین..
سعی کن اگه میخوایش و میدونی دوست داره و دوسش داری بهش فک کنی و بهش آرامش بدی که کنارشی تا همیشه ولی اگه دوسش نداری از همین الان بدون هیچ بی احترامی و درگیری لفظی تمام ارتباطتو باهاش قطع کنی...مثلا ارتباط تلفنی قطع!!!اوایل سرد جواب بده بعدش کم کم از چنتا اسمس و زنگش یکی رو جواب بده بعدش خودش سرد میشه اگه مثه این مریم خانم خیلی سمج بود کلا خطتو خاموش و قطع ارتباط کن...اینجور جاها بیرحم باشی طرف کمتر ضربه روحی میخوره...
نرم باهاش رفتار کنی دل کندن براش سخت تر میشه.

حرفاتون منطقی هستن. میپذیرم. منم میدونم لیاقتشو ندارم ولی دارم سعی میکنم لیاقت زندگی کردن با یه ادم خودشیفته رو پیدا کنم
 

vahid.gerrard

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حرفاتون منطقی هستن. میپذیرم. منم میدونم لیاقتشو ندارم ولی دارم سعی میکنم لیاقت زندگی کردن با یه ادم خودشیفته رو پیدا کنم

naaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaa
 

avayestan

کاربر بیش فعال
با سلام.:Dمن 2تا سوال داشتم.
1-ببخشید من اعتماد به نفسم خیلی کمه و حرف دیگران برام خیلی اهمیت داره اگه مثلا یه کاریو دوس داشته باشم انجام بدم بهم بگن این کارو نکن نمیکنم.چیکار کنم؟
2-نسبت به بیشتر مسائل بی تفاوتم یعنی برام اهمیتی نداره اگرچه مهمم باشه.این خوبه یا بد؟
قبلا از راهنمایی های شما سپاسگزاری میکنم.;)
1: بشین با خودت فک کن ببین اون کاریو که میخوای انجام بدی واقعا به نفعته؟ واقعا از ته قلبت دوس داری انجامش بدی؟ عاقلانس؟ اگه اینطوره که دیگه به کسی اهمیت نده اما فقط حرفای دیگرانو بشنو و احترام بزار.. چون اگه چیزایی که دوس داریو انجام ندی و دیگران مانعت بشن بعد یه مدت عقدش تو دلت میمونه.. بعدم حرف دیگران مهم نیس هرجور رفتار کنی باز یکی هس که ایراد بگیره.. فقط به حرف خونواده و کسایی که واست مهمن و حرفاشون عاقلانس اهمیت بده..تمرین کن موفق میشی..;)
2: خب این بی تفاوتی خوب نیس ادمو بی انگیزه میکنه... خودمم یه مدته اینجوری شدم البته نسبت به بعضی مسائل:razz:... تو این زمینه نمیتونم چیزی بگم..:(
 

avayestan

کاربر بیش فعال
اگر یکی واقعا عاشقت بشه و اینکه واقعا با همه بدیهایی که بهش کردی بازم تو رو بخواد ! ولی شرایط ازدواج نباشه ! ولی اون بگه پای همه چیز وایمسته !!چه باید کرد ؟
ترکش کرد و رفت ؟
به گریهاش اعتنا نکرد ؟
به احساس توجه نکرد؟
آخه چقدر ؟
بحث دل چی میشه ؟

لطفا اگر جواب قانع کننده ای پیدا کردی بهم بگو .

اگه طرفت آدم خوبیه.. اگه ازد با اون عاقلانس... و باهم خوشبخت میشین و با همه بدیهایی که در حقش کردی هنوزم دوست داره و خودتم بهش علاقه مندی برو جلو... فقط از رو ترحم یا دل سوختنو احساس نباشه اینکه هیچوقت با گریه و التماس طرف نزار واسه زندگیت تصمیم بگیری ..اگه تصمیم گرفتی باهاش ازد کنی بدیهاتو با خوبی در حقش جبران کن... و درجهت بهتر شدن و ایجاد شرایط ازد تلاشتو بکن.. . البته به نظر من یا طرف دلش خیلی گندستو خییییییییییییلی دوستت داره که با همه بدیهایی که در حقش کردی هنوز پات مونده... یا اینکه بدجور درگیره احساسه... و باید بزاره زمان بگذره ببینه این حس ثابته یا نه...
 

avayestan

کاربر بیش فعال
خب سعی کن تو کارات بعد از مشورت تصمیمو خودت بگیری
مثلا من ارشد امسال قبول شدم دانشگاه غیرانتفاعی همه گفتن برو ، من مشورت کردم
دیدم نرم برام بهتره (البته از تابستون داشتم میخوندم براش) !! موندم بخونم ، حتی قبول هم نشم ناراحت نیستم !!
یکم تمرین هم میخواد
من خیلی وقتها به خاطر حرف خانواده دقیقه 90 بیخیال شدم !! حتی دوستم همش شوخی میکنه که علی قولش ، قول هست !!
ولی برام مهم نیست ! مشورت و رضایت خانواده برام مهم هست .

دقیقا همینه که میگین... مهم خود ادمه که حس درونیش راضی به انجام کاری باشه یا نه.. منم مثه این دوستمون تو ارشد حسابداری که رشته خودمم نبود شرکت کردم قبولم شدم ثبت نامم کردم دوهفته اول تصمیم به انصراف گفتم.. با اینکه کل خونواده یا اطرافیان یا اساتید مخالف بودن اما چون خودم نمیخواستم انصراف دادن... مهم اینه که ازون کاری که انجام میدی رضایت کامل داشته باشی.. و اگه با اجبار دیگران یا با اکراه کاریو انجام بدی چون خواسته قلبیت نیس بعد یه مدت درجا میزنی..
 

avayestan

کاربر بیش فعال
داداش هیچم سخت نیست!!!
دخترا کلا احساسی هستن...سعی کن قشنگ خیلی محکم پا بذاری روی احساست و لهش کنی....
از حرفات معلومه ته دلت دوسش نداری!!!اگه دوسش داشتی راه حل برای این میخواستی که چطور باهم کنار بیاین..
سعی کن اگه میخوایش و میدونی دوست داره و دوسش داری بهش فک کنی و بهش آرامش بدی که کنارشی تا همیشه ولی اگه دوسش نداری از همین الان بدون هیچ بی احترامی و درگیری لفظی تمام ارتباطتو باهاش قطع کنی...مثلا ارتباط تلفنی قطع!!!اوایل سرد جواب بده بعدش کم کم از چنتا اسمس و زنگش یکی رو جواب بده بعدش خودش سرد میشه اگه مثه این مریم خانم خیلی سمج بود کلا خطتو خاموش و قطع ارتباط کن...اینجور جاها بیرحم باشی طرف کمتر ضربه روحی میخوره...
نرم باهاش رفتار کنی دل کندن براش سخت تر میشه.

نه اتفاقا برعکس.... با یه دختر اگه بخوای قطع رابطه کنی اگه نرم برخورد کنی و علت تموم شدن ارتباط رو منطقی توضیح بدی، اینکه خاطرجمعش کنی ،احساسش رو میفهمی ،اینکه دوسش داری اما بنا به شرایطی که میدونین نمیشه ازد کنین اون دختر راحتتر عقب میشینه... یعنی دلش اروم میشه... والا همش درجهت اینکه بخواد نظر شمارو واسه اینکه دوسش دارین اینکه غرورش نشکنه و پی ذره ای دوس داشتنه شما باشه هرلحظه بیتابی میکنه و اذیت میشه بدجور... ما دخترا احساس همو بیشتر میفهمیم... اینکه سرد باهاش برخورد کنی بیشتر پیگیرتون میشه.. البته نمیگم خیلی نرم برخورد کنین.. فقط منطقی و عاقلانه باهاش حرف بزنین و از مشکلات بگین و قانعش کنین.. خیلی جواب میده.. والا اگه یهو بیدلیل رفتارتون سرد شه اون بنده خدا بیشتر اذیت میشه... اون فقط نیاز داره بهش اثبات بشه که دوسش داری.. اما نمیشه بهم برسین همین...
 

avayestan

کاربر بیش فعال
خب دلم همینو میگه !! دوست ندارم بشکنه ! دختر خیلی خوبیه !
ولی شرایطش نیست !
مثلا سنش 3 سال ازم بیشتره ، فاصله خانواده ها خیلی زیاده و ...
منم نمیخوام ازدواجم خارج از محل سکونتم باشه !
حالا بعدش رفتم بیرون اشکال نداره
میدونی چیه ؟
خیلی سخته بهش بگی نه
حتی برای برا دهم هم باشه بازم خیلی سخته ! !!
نه اتفاقا برعکس.... با یه دختر اگه بخوای قطع رابطه کنی اگه نرم برخورد کنی و علت تموم شدن ارتباط رو منطقی توضیح بدی، اینکه خاطرجمعش کنی ،احساسش رو میفهمی ،اینکه دوسش داری اما بنا به شرایطی که میدونین نمیشه ازد کنین اون دختر راحتتر عقب میشینه... یعنی دلش اروم میشه... والا همش درجهت اینکه بخواد نظر شمارو واسه اینکه دوسش دارین اینکه غرورش نشکنه و پی ذره ای دوس داشتنه شما باشه هرلحظه بیتابی میکنه و اذیت میشه بدجور... ما دخترا احساس همو بیشتر میفهمیم... اینکه سرد باهاش برخورد کنی بیشتر پیگیرتون میشه.. البته نمیگم خیلی نرم برخورد کنین.. فقط منطقی و عاقلانه باهاش حرف بزنین و از مشکلات بگین و قانعش کنین.. خیلی جواب میده.. والا اگه یهو بیدلیل رفتارتون سرد شه اون بنده خدا بیشتر اذیت میشه... اون فقط نیاز داره بهش اثبات بشه که دوسش داری.. اما نمیشه بهم برسین همین
 

omid_008

عضو جدید
نه اتفاقا برعکس.... با یه دختر اگه بخوای قطع رابطه کنی اگه نرم برخورد کنی و علت تموم شدن ارتباط رو منطقی توضیح بدی، اینکه خاطرجمعش کنی ،احساسش رو میفهمی ،اینکه دوسش داری اما بنا به شرایطی که میدونین نمیشه ازد کنین اون دختر راحتتر عقب میشینه... یعنی دلش اروم میشه... والا همش درجهت اینکه بخواد نظر شمارو واسه اینکه دوسش دارین اینکه غرورش نشکنه و پی ذره ای دوس داشتنه شما باشه هرلحظه بیتابی میکنه و اذیت میشه بدجور... ما دخترا احساس همو بیشتر میفهمیم... اینکه سرد باهاش برخورد کنی بیشتر پیگیرتون میشه.. البته نمیگم خیلی نرم برخورد کنین.. فقط منطقی و عاقلانه باهاش حرف بزنین و از مشکلات بگین و قانعش کنین.. خیلی جواب میده.. والا اگه یهو بیدلیل رفتارتون سرد شه اون بنده خدا بیشتر اذیت میشه... اون فقط نیاز داره بهش اثبات بشه که دوسش داری.. اما نمیشه بهم برسین همین


اینجوری تا اخر عمر در ذهنش اون پسر نخواهد ماند؟ و افسوس خواهد خورد که زمانه اون رو از عشق پاکش جدا کرده و تلاش برای تغیر شرایط یا امید به بازگشت برایش پدید نخواهد شد؟ هیچ چیزی به خوبی خوشی تموم نمی شه در این روابط حداقل ش یه طرف ناخوشه.
 

avayestan

کاربر بیش فعال
اینجوری تا اخر عمر در ذهنش اون پسر نخواهد ماند؟ و افسوس خواهد خورد که زمانه اون رو از عشق پاکش جدا کرده و تلاش برای تغیر شرایط یا امید به بازگشت برایش پدید نخواهد شد؟ هیچ چیزی به خوبی خوشی تموم نمی شه در این روابط حداقل ش یه طرف ناخوشه.

خب مرحله اول قانع کردنه طرفه.. و بیان اینکه هیچ جوری شرایط بهتر نمیشه... یه جورایی طرف باید آروم شه.. ااینکه باهم این تصمیم رو بگیرن به دختر اعتماد بنفس بیشتری میده... و مرحله سرد برخورد کردن جزئ آخرین مرحلست.. و این روش درمورد افرادیه که سخت جدا میشن.. والا در مورد افرادی که با یه جواب منفی طرف و یا شرایط نامساعد ازدواج خودشون عقب میشینن همون برخورد سرد کافیه .. البته این نظر منه... شایدم درس نباشه... شاید راه منطقی تری هم وجود داشته باشه...
 

Similar threads

بالا