كوي دوست

بابك طراوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است :gol: چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است
جانا به حاجتی که تو را هست با خدا :gol: کاخر دمی بپرس که ما را چه حاجت است
ای پادشاه حسن خدا را بسوختیم :gol: آخر سوال کن که گدا را چه حاجت است
ارباب حاجتیم و زبان سال نیست :gol: در حضرت کریم تمنا چه حاجت است
محتاج قصه نیست گرت قصد خون ماست :gol: چون رخت از آن توست به یغما چه حاجت است
جام جهان نماست ضمیر منیر دوست :gol: اظهار احتیاج خود آن جا چه حاجت است
آن شد که بار منت ملاح بردمی :gol: گوهر چو دست داد به دریا چه حاجت است
ای مدعی برو که مرا با تو کار نیست :gol: احباب حاضرند به اعدا چه حاجت است
ای عاشق گدا چو لب روح بخش یار :gol: می‌داندت وظیفه تقاضا چه حاجت است
حافظ تو ختم کن که هنر خود عیان شود :gol: با مدعی نزاع و محاکا چه حاجت است
 
آخرین ویرایش:

monmoni

عضو جدید
سلام سودابه جون بیا گلم !!!!
من و آرام که صاحب خونه شدیم هیچی نشده ! دست داش محسن درد نکنه !!!!!! عجب تاپیکیه ! چه زود شلوغ شد!!!!
 

monmoni

عضو جدید
عشق جنون مدارا

گر چه از فاصله ماه به من دور تری
ولی انگار همين جا و همين دور و بری

ماه می تابد و انگار تويی می خندی
باد می آيد و انگار تويی می گذری

شب و روز تو ـ نگفتی ـ که چه سان می گذرد
می شود روز و شب اينجا که به کندی سپری
*
گر چه آنجا کمی از فصل زمستان باقی ست
و هنوز از يخ و برفاب ولنجک اثری

باز بگذار در و پنجره ها را امشب
باد می آيد و می آورد از من خبری

خبری تازه که نه يک خبر سوخته را
باد می آورد از فاصله دور تری

خبر اينقدر قديمی ست که هر پير زنی
خبر اينقدر بديهی ست که هر کور و کری

می تواند که به ياد آورد و بشنودش
تو که خود فاعل و مفعول و نهاد خبری
 

arghavan.z

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به همه...:heart:
مرسی افشین جان بابت دعوتت...:gol:
..
..
فقط من متوجه نشدم...مشابه این تاپیک کافه نادری هست و در کنارش کرسی هم بود...:question:
یا این تاپیک با اون تاپیکا متفاوته و من متوجه این تفاوت نشدم یا اینکه مشابه اوناست و در اینصورت دلیل ایجادش نمیدونم چیه؟؟:w19:
من فکر میکنم به جای اینکه در سه جا جمع بشیم بهتره که همه تاپیکا یکی بشن..و در عوض بیشتر در کنار هم باشیم...:victory:
قصد دخالت نداشتم..امیدوارم لحظه های خوبی کنار هم داشته باشیم:gol:
..
..
به هرحال با شناختی که از محسن جان دارم میدونم بیخودی کاری نمیکنه...:gol:
 

russell

مدیر بازنشسته
سوالی بود که واسه من هم پیش اومد !!!:redface:
الان 3 جا برای اجتماع دوستان هست !
اگه قرار بر کنار هم بودن در یک جمع صمیمیه ... چرا این همه !!!:question:
نمی دونم ... منم قصد دخالت نداشتم ، فقط یکم ابهام وجود داره !:w05:
:w22:

:gol::gol:
 
آخرین ویرایش:

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
خب اینجا چه بازی هایی میکنین؟

اووووووووووووووووووووووه!!خیی بازی ها!!جینگولک میدونی چیه؟؟یه بازیه خانمان برافکنه!!انقدره هم حال میده!!ملودی و سمرا با اون تمام خونه ی من رو خراب کردن!!
بزار ملودی بیاد برات میزاره!خیلی خوبه!!

من از این بازیا دارم!!خیلی حال میده !بیا تو هم سوارش بشو!!خیلی تند میره


تازه هربازی دیگه ای هم بگیم محسن برامون میخره!!اینجا مخصوص بازی اصلا!!اینجا قراره شهربازی باشگاه باشه:biggrin:
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
وا!!یه خرده برام عجیبه!!ما اکثرا شبا سلام میکنیم!!الان سلام کردی یه لحظه فکر کردم شبه!!بعد گفتم شاید پست مال شبه بعد دیدم نه!!الن یه سلام غیر عادی کردی!:biggrin:
علیک سلام
 

...Melody

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اووووووووووووووووووووووه!!خیی بازی ها!!جینگولک میدونی چیه؟؟یه بازیه خانمان برافکنه!!انقدره هم حال میده!!ملودی و سمرا با اون تمام خونه ی من رو خراب کردن!!
بزار ملودی بیاد برات میزاره!خیلی خوبه!!

من از این بازیا دارم!!خیلی حال میده !بیا تو هم سوارش بشو!!خیلی تند میره


تازه هربازی دیگه ای هم بگیم محسن برامون میخره!!اینجا مخصوص بازی اصلا!!اینجا قراره شهربازی باشگاه باشه:biggrin:
من چندبار بايد همه چيرو واسه تو توضيح بدم

مسايل توي خونه به توي خونه(منظور همون جاس)مربوط ميشه...چقدر بگم در اذعان عمومي همه چيزو نگو

جينگولكم نيست و جينگوليه
اين صدبار....كه البته trampoline(كلاسدارش
)
محسن اگه مي دونست مي خواي اينجارو شهربازي كني.....

ولي از حق نگذريم...اسپم عالمي داره

سلام به همه دوستان گلم
خوب هستيد همگي
سلام محسن جان
اينجا شبانه روزيه؟
محسن منم سؤال ارغوان و راسل رو دارم ميشه يكم واضح تر توضيح بدي:redface:..
البته با اين موافق نيستم كه همه يه تاپيك بشن...اون طوري واقعا همه چي به هم ميريزه
 
آخرین ویرایش:

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
وا!!یه خرده برام عجیبه!!ما اکثرا شبا سلام میکنیم!!الان سلام کردی یه لحظه فکر کردم شبه!!بعد گفتم شاید پست مال شبه بعد دیدم نه!!الن یه سلام غیر عادی کردی!:biggrin:
علیک سلام
سلام ارمش جان
اره ميبيني منهم فكر كردم شبه
تو قبلا شعراي قشنگي مينوشتي
خيلي وقته كه شعر نمي گي
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
سلام ارمش جان
اره ميبيني منهم فكر كردم شبه
تو قبلا شعراي قشنگي مينوشتي
خيلي وقته كه شعر نمي گي
آره دیگه وقت ندارم !!فقط وقت واسه اسپم مونده!البته اونا من نمی گفم ها!!شاعران بیچاره میگفتم من اینجا میگفتم:D زحمت گفتنش با اونا بود من اینجا فقط مینوشتم.ولی چشم!!شعر هم میگم
 

monmoni

عضو جدید
واااااااااااااااااااااااااای حوصلم سر رفته!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
چه جمعه ی بدی .....................................................
 

بابك طراوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
من ترک عشق و شاهد و ساغر نمی کنم
صد بار توبه کردم و دیگر نمی کنم
باغ بهشت و سایه طوبی و قصر حور
با خاک کوی دوست برابر نمی کنم
تلقین و درس اهل نظر یک اشارت است
گفتم کنایتی و مکرر نمی کنم
ناصح به طنز گفت حرام است می مخور
گفتم به چشم و گوش به هر خر نمی کنم
شیخم به طیره گفت که رو ترک عشق کن
محتاج جنگ نیست برادر نمی کنم
این تقوی ام تمام که با شاهدان شهر
ناز و کرشمه بر سر منبر نمی کنم

حافظ جناب پير مغان جاي دولت است
من ترك خاك بوسي اين در نمي كنم:gol:
 

بابك طراوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
روزگاری شد که در ميخانه خدمت می‌کنم
در لباس فقر کار اهل دولت می‌کنم

تا کی اندر دام وصل آرم تذروی خوش خرام
در کمينم و انتظار وقت فرصت می‌کنم

واعظ ما بوی حق نشنيد بشنو کاين سخن
در حضورش نيز می‌گويم نه غيبت می‌کنم

با صبا افتان و خيزان می‌روم تا کوی دوست
و از رفيقان ره استمداد همت می‌کنم

خاک کويت زحمت ما برنتابد بيش از اين
لطف‌ها کردی بتا تخفيف زحمت می‌کنم

زلف دلبر دام راه و غمزه‌اش تير بلاست
ياد دار ای دل که چندينت نصيحت می‌کنم

ديده بدبين بپوشان ای کريم عيب پوش
زين دليری‌ها که من در کنج خلوت می‌کنم

حافظم در مجلسی دردی کشم در محفلی
بنگر اين شوخی که چون با خلق صنعت می‌کنم:gol:
 

بابك طراوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای دل به کوی عشق گذاری نمی‌کنی
اسباب جمع داری و کاری نمی‌کنی

چوگان حکم در کف و گویی نمی‌زنی
باز ظفر به دست و شکاری نمی‌کنی

این خون که موج می‌زند اندر جگر تو را
در کار رنگ و بوی نگاری نمی‌کنی

مشکین‌ازآن‌نشد دم خلقت که چون صبا
بر خاک کوی دوست گذاری نمی‌کنی

ترسم کز این چمن نبری آستین گل
کز گلشنش تحمل خاری نمی‌کنی

در آستین جان تو صد نافه مدرج است
وان را فدای طره یاری نمی‌کنی

ساغر لطیف و دلکش‌و می افکنی‌به‌خاک
و اندیشه از بلای خماری نمی‌کنی

حافظ برو که بندگی پادشاه وقت
گر جمله می‌کنند تو باری نمی‌کنی:gol:
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
حــامد عضویت در گروه دوست داران حافظ ادبیات 0
yanic بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟ ادبیات 3656

Similar threads

بالا