قرارهاي بي قرار...

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اغلب فکر می کنیم؛
اینکه به یاد کسی هستیم؛
منّت ی است بر گردن آن شخص؛
غافل از اینکه اگر به یاد کسی هستیم؛
این هنر اوست نه ما؛
به یاد ماندنی بودن؛
بسیار مهم تر از به یاد بودن است؛
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
مَن هَمینَم نَه چشمآטּ آبــﮯ دارَم نه کفشهآﮮ پآشنِه بُلنَد


هَمیشِه کَتآنـﮯ مـﮯ پوشَم روی چَمَن هآ غَلت میزَنَم


عِشوه ریختَن رآ خوب یادَم نَداده اَند وَقتـﮯ اَز کِنارَم رَد میشوﮮ


بوﮮ اُدکُلنَم مَستت نمیکُند نگرآטּ پآک شدטּ رُژ لَب و ریملَم نیستَم


لآک نآخن هآیم اَز هزآر مترﮮ داد نمیزَند گآهـﮯ اَز فَرط غُصّه بلنَد دآد میزَنم


خدآیَم رآ بآ تَمآم دُنیآ عَوض نمیکُنم وبَعضـﮯ آدم هآﮮ اَطرافَم رآ هَم بآ تَمآم دُنیآ عَوض نمیکُنم


شَبهآ پآیه پَرسه زَدن دَر خیآبآטּ و مهمآنـﮯ نیستَم بَلد نیستَم تآ صُبح پآﮮ گوشـﮯ پِچ پِچ کُنم


وَ بگویَم دوستَت دآرَم وقتـﮯ حتـﮯ به تِعدآد حروف دوستَت دآرَم هَم ، دوستَت نَدارَم


وَلـﮯ اَگر بگویَم دوستَت دآرَم ،دوست دآشتَنم حَد ومَرزﮮ ندآرَد


مَن خآلِصآنه هَمینَم!!
--------------------------------
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
این روز ها میشود فهمید
تحمل گرسنگی و تشنگی
چقدر آسان تر از این است
که یک دنیا حرف داشته باشی و نتوانی
روزه ی سکوتت را بشکنی
 

A.8

عضو جدید
کاربر ممتاز
کاش قراری بود تا بیقراری هامو واست میگفتم..
کاش بچگی نمیکردم.
.
.
.
میدونی چیه ......نه نمیدونی چه اتفاقایی گذشته.یزرگ شدم.خیلی بزرگ شدم.
دیگه تصمیم گرفتم عقلانی رفتار کنم.خیالت جم.دیگه نه قراری میخوام ازت نه زمانی واسه جبران
بابت همه چیز ازت سپاسگذارم
فقط همین
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این منِ بهانه‌گیر،
آن‌قدر درگیرِ بهانه‌گیری بود که یک لحظه هم به
باورش خطور نکرد!!!!!
که تو در تمام لحظه‌لحظه روزگارش دوستش داشتی!
که دوستش داری! که… خدا بگذرد از این منِ کم‌حواس!
که حواسش به این همه سکوت عاشقانه تو نبود!
که…
آن‌قدر داد و بیداد کرد،
نفهمید چشم‌هایت مدام عشق را زمزمه می‌کنند!…
که
نگاهت طعم ناب عاشقی را دارند!…
که…
من همیشه و هنوز چقدر دوستت می‌دارم
و تو…
همیشه و هنوز چقدر دوستم می‌داری!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
" رفـــیــــق "


باور کن راست میگویم


در این دنیای پر از دروغ


تنها بودن خیلی بهتر از


بودن با کسی است که


بخواهی دائم


خودت را به او یادآوری کنی


تا فراموشت نکند . . .
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
امروز تمام ترس‌هایم را جمع کردم
دانه به دانه. با اعتماد و امید...
خوب می‌دانم که همیشه باید به .....اعتماد کرد!!!
به خاطر همین اعتمادِ خوشایند است که چشم‌هایم با من
نشسته‌اند
و انتظار آمدنت را...
نفس نفس می‌کشند!
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
" رفـــیــــق "


باور کن راست میگویم


در این دنیای پر از دروغ


تنها بودن خیلی بهتر از


بودن با کسی است که


بخواهی دائم


خودت را به او یادآوری کنی


تا فراموشت نکند . . .
در قطار زندگی
مواظب خودت باش رفیق
روزگاریست که ریزعلی ها
قطار را فدای یک پیراهن میکنن
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
درخت ها ندانسته کار دست خودشان می دهند...
نمی دانند که این قطور شدن هاي بی دلیل،
اگر باد را نا اُمید کند...
هیزم شکن را حریص تر می کند...
 

bojol

عضو جدید
چقدر دورتر از احساسم ایستاده ای...!
ازاین فاصله...تو ...حتی صدایم را نمیشنوی...چه برسد به دلتنگی..!!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
میگذرم از تمام روزهای بی تو اما درست در لحظه ای حساس
در خیابانی که بوی تو را دارد از حرکت بازمی ایستم...میان عقربه های عجول...عطر خوشی دارد... یاد آوری روزهای بودنت میان وجود من
در معمای پیچیده ی موهایم و در سرزمین ناشناخته ی انگشتانم ...
با سرعتی هزاران بار بیشتر از نور از مقابل چشمانم گذر میکنی...
و من در سنگینی ثانیه ها تو را مینگرم... کجا میروی حالا؟!
برگرد...بمان...
اینروزها بوی بهار که نمی آید
گرمای جانفرسای تابستان را هم نمیخواهم که سردی نبودنت را یاد آور است
در میان این لحظه های سنگینِ صبوری جای خالی فصلی خود نمایی میکند
فصلی با نامِ همیشگیِ تو ....به معنای ابدیت....
کافی ست به هنگام طلوع خورشید چشمانت را باز کنی
و...یکباره تمام وجودت مرا تمنا کند صدایت را بشنوم که نامم را میخوانی
و جمله ای که هستی ما را به هم پیوند میزند جمله ای که شنیدنش از لبانت با صدای تو خواستنی ست...
جمله ای که برای گفتنش کمی مکث میکنی و گوشم را با گرمای نفس هایت مینوازی و صدایت که مرا به خود میخوانی
و من در آغوشت از شوق چون آسمان بهاری این روزها میبارم....صدا کن مرااااااا......دلتنگیام زیاده
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بعضی وقتا توی دعوا فقط باید نگاه کنی...سکوت کنی...اون فحشاشو بده و تو بهونه هاشو ب جون بخری...حرفاش ک تموم شد بغلش کنی و آروم در گوشش بگی،با من نجنگ...!من دوستت دارم!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
داغتـــریـن آغــــوش هـــا را از تنـتــــ
و شیـریـــن تـریــن بــوســـه هـــا را از لبـــانتــــ
بیـــرون میکشـــم
بــه تـلـــافـی تمـــامـ ِ روزهــایـــی کـــه میخــــواهمتــــ
و نیسـتـــی . . .
.
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
"من و تو "خیلی کارها به دنیا بدهکاریم...!
مثل یک عکس دو نفره...
یا چرخ زدن بی دلیل در خیابان...
یا بستنی خوردن در یک روز برفی...!
حتی....
چاپ کردن عکس دو نفره...
مریض شدن و گلودرد به خاطر بستنی روز برفی...!
بیبن...!
من و تو خیلی کار داریم...
من و تو حتی اشناییمان را به دنیا بدهکاریم...
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سرگرمی ام شده گرفتنِ فال حافظ و من خسته از جواب های تکراری :
“غم تمام می شود”
“غصه نخور”
“مشکلات حل می شود ”
و …
دلم می گیرد ، چرا حافظ نمی داند بی او هیچ چیز تمامی ندارد جز این زندگی ؟!
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاهی باید دادگلوی آدمی را تراش بدهند
تا برای
دلتنگی های تازه جا باز شود.
دلتنگی هایی که جایشان نه در دل که در گلوی آدم است...
دلتنگی هاییکه می توانند آدم را خفه کنند...!!!
 

Gelveh

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
صدای پای باد را می شنوم
همین نزدیکیهاست
پشت در یا لابه لای درز پنجره
دستانم را بگیر بگذار اینبار مرا با خود نبرد باران
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خوش خط و تمیز و شیک؛
عاشق شده است
افتاده به جیک جیک ؛
عاشق شده است
یک قلب کشیده است و تیری در آن
خودکار سیاه بیک ؛
عاشق شده است...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
نـهـایـتـا دل بـه جـایـی مـیـرسـه ...

کـه 2 راه بـیـشـتـر نـداره :

یـا بـایـد خـون شـه ... یـا سـنـگ ...

 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بــرایتـــــ
دلتنگـــی عصـــر پاییــــــز را میفرستـــم ...
مثل کلاغ هــای دم غـــروب هیــچـــ جا نیستـــم ...
فقط گاهـــی ...
یکــی از پــرهایــم می افتـــد ...
 

Gelveh

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
گاهی اوقات فکر کردن به بعضی ها نا خودآگاه باعث ميشه اشک هايت پشت سر هم بباره
چقدر تحمل این اشکهای گاه و بی گاه سخته
وچقدر نامردند این بعضی ها.......
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روزگار غریبی است نازنین
دهانت را می بویند:
مبادا که گفته باشی دوستت می دارم
دلت را می بویند
مبادا برای کسی بتپد
روزگار غریبی است نازنین،
وعشق را کنار تیرک راه بند تازیانه می زنند
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد.
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بیـــھوده ورق می خورنــــــــد
تقویـــــــــم ھــــایِ جھــــــــــان ؛
روزھــــایِ من ، ھمه یک روزند ...
شنبــــه ھایی که فقـــط
پیشوندشــــــان عوض می شـــــود!
 

مهندس خرده پا 2

کاربر بیش فعال
چــ " تلــخ " است:
"علـآقه" ای کـ "عادت" شود. . .!
"عـآدتی" کـ "باور" شـود. . .!
"باوری" کـ "خـاطره" شـود . . .!
و "خـآطره" ای کـ "درد" شـود. . .!

 
بالا