دوستان گفتند بعضی مطالبو، منم در حد خودم نظرمو میدم:
خدا روی چه عدالتی به بعضی بنده هاش نعمت (سلامتی,رفاه,...)میده به بعضی ها نه؟
باید ببینیم تعریف نعمت چیه، و اینکه آیا دادن نعمت به طور یکسان به همه عدالته یا نه؟
تقریبا نصف بیشتر و شاید 90% بلاها و دردسرهایی که انسان می کشه دقیقا توی چهارچوب نظام علت و معلولی قابل توجیهه، یعنی هر چیزی نتیجه طبیعیه رفتاریه که ما انجام میدیم، حالا چه در مورد سلامتی چه در مورد رفاه...
این یک بخش قضیه
بخش دیگه قضیه هم امتحانه خداست، البته امتحان همه ی معنیش این نیست که خدا انسانو میخواد بسنجه، خیلی وقتها مشکلات باعث رشد انسانه، مثل سنگ که تا وقتی تیشه نخوره تو سرش مجسمه نمیشه، انسان هم اگه همیشه تو رفاه و نعمت و .... باشه به هیچ جا نمیرسه.
اصولا تا سختی نباشه قدر نعمتو آدم نمیدونه!
حالا عدالت خدا کدومه؟ اینکه بنده اش رو تو پر قو بذاره که نفهمه خوشی چیه؟ عدالت خدا اینه که نتیجه طبیعیه رفتار هر فردی رو بهش نشون نده؟
چرا از بنده هاش انتظار اطاعت و بندگی خودشو داره؟ چرا اگه کسی طبق میل خدا عمل نکنه میره جهنم؟
وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ . الذاريات / 56
هدف خلقت انسان پرستش خداست، این اسمش انتظار داشتن نیست، اسمش وظیفه است، و اتفاقا همین اطاعت و بندگی خداست که باعث رشد انسان از نظر معنوی و غیر معنوی میشه.
فطرت انسان هم این مساله رو تایید میکنه، فطرت ها همه گرایش به پرستش دارند، جهت این پرستش منتها باید تعیین بشه...
گویا این دوستمون خدا رو یه چیزی مثل انسان در نظر گرفته که براش "میل" تعریف میکنه، جهنم و بهشت میل خدا نیست، باز هم نتیجه طبیعی اعمال خودمونه، اون اعمالی که به علت محدودیت مادی این دنیا قابل مجازات یا پاداش نیست و اون دنیا که این محدودیت ها نیست پاداش یا مجازاتش اعمال میشه.
اصلا چرا انسان هارو در خوشی و شادی نمی آفرینه؟
چون اونوقت معنی خوشی و شادی از بین میرفت، تا بد نباشه خوب مفهومی نداره!
چرا باید بنده ها همش عذاب بکشن که قراره بعد از مرگ برن بهشت با صدتا هوری و پری خوش باشن؟
نمیدونم منظور این دوستمون از کشیدن عذاب چی بوده! شاید منظورش حرام بودن برخی کارهاست که خب دلیلش اینه که کارهای حرام باعث میشه انسان از اون فطرت الهیش دور بشه و از مسیر پرستشش و از مسیر هدف خلقتش دور بشه! کسی که اطاعت خدا رو به مفهوم واقعیش بکنه عذاب نمیکشه!
اصلا چرا از بنده هاش قبلش سوال نکرد که میخوای با عذاب بیافرینمت یا نه؟
این هم باز جوابش شبیه سوالای قبلیه، عذاب و پاداش نتیجه طبیعی اعمال خود ماست، و این نتیجه طبیعی رو خدا طبق شناختی که از انسان داشته وضع کرده...
جواب:
خداوند برای خودش سرگرمی درست کرده اگه اطاعت منو کنی میری بهشت با ۱۰۰ تا هوری و پری و میوه های فلان - اگه اطاعت منو نکنی میری جهنم میسوزی
خب اونوقت این سرگرمه چه سودی برای خدا داره؟ تو اطاعت خدا رو بکنی چی به خدا میرسه؟ اطاعت نکنی چی از خدا کم میشه؟
بلاخره هرکس با هر سرگرمی ای میخاد به یه چیزی برسه!!! (البته فرض این حرف هم باز خدا رو مثل انسان در نظر گرفته و خصوصیات انسانی براش قائل شده!)
خب این معنیش میشه اختیار و آزادی؟ آزادی که با شرط باشه که آزادی نیست
خب پس چیه اسمش؟
وقتی تو میتونی انتخاب کنی بین دو چیز اسمش اختیاره دیگه! انتخاب کن بین رفتن زیر تریلی و نرفتن، بری زیر تریلی میمیری، نری زنده میمونی، این هم شرط داره!
این آزادی هم با اون ازادی که توی محافل غربی و اینها ازش تعبیر میشه کلی توفیر داره، اونها یا اصلا برای آفرینش انسان هدفی قائل نیستن برای همین از همه ممنوعیات برای انسان تعبیر به سلب آزادی میکنن، مثلا کنترل شهوت براشون سلب آزادیه! ولی وقتی هدف از آفرینش انسان تغییر کرد، مفهوم ممنوعیات هم فرق میکنه، اتفاقا اینجا ممنوع کردن برخی چیزها اسمش آزادیه، آزادی و رهایی از قید و بندهای مادی که نمیذاره انسان به هدفش که همون پرستشه برسه...
ببخشید اگر طولانی شد!