عجیبترین شیطنت دوران تحصیل شما چی بوده ؟

aly

عضو جدید
يادش بخير
سال اول دبيرستان بوديم كه يه معلم رياضي بد اخلاق داشتيم كه همه بچه ها ازش نفرت داشتن
روز معلم كه فرا رسيده بود يكي از بچه ها يه گل مصنوعي تو كيفش بود اومد و كيفشو گذاشت و خودش رفت بيرون بقيه ي بچه هام كه فكر ميكرديم اين گلو واسه معلم رياضي اورده دست به كارشديم (اخه زنگ اول رياضي داشتيم) خلاصه اقا گلو از تو كيفش برداشتيم و تا جايي كه تونستيم ريز پا لگدش كرديم و گلاب به رو تون اب دهنيش هم كرديم و گذ اشتيم رو ميز معلم منتظر وايستاديم تا معلم بياد . دركلاس باز شد از شانس بد ما كه هيچ وقت مدير سر كلاس ما نميومد يه هو سرو كلش پيدا شد گلو ديد و اومد برداشت و يه نگاهي به ماها كردو رفت بعد از پنچ دقيقه ديديم با يه شلاق باحال اومد سر كلاس گفت كدوم يكيتون اين كارو كردين بچه ها هم كه همه با هم متحد هيچي نگفتن . اقاي مدير هم عصباني شد و گفت باشه از اول شروع ميكنم به زدن نفر اول رو دو تاشلاق زد كه يكي از بچه ها فدا كاريش گل كرد و بلند شد و گفت اقاي مدير ما اين كارو كرديم مديرم گفت حالا كه دير شده يكي تون خوردين بايد همتون بخوريد خلاصه اقا اون روز نفري هشت تا شلاق ابدار از مدير خورديم كه هنوز دردش يادمه.
 

امیر Amir

عضو جدید
ضایع کردن حراست جلوی رییس دانشگاه و مدیر گروه صنایع رو ازش دفاع کردن...
 

reza_1364

مدیر بازنشسته
يادش بخير صندلي معلما ويكس ماليديم بهش بيچاره تا 3 روز بوي ويكس ميداد.يه بارم تو سرماي زمستون سره كلاسه رياضي كپسول انداختيم تو بخاري.معلمم اومد همه ي پنجره ها را بازكرد.ما هم سرما خورديم
 

asiabadboy

عضو فعال
کاربر ممتاز
يادش بخير صندلي معلما ويكس ماليديم بهش بيچاره تا 3 روز بوي ويكس ميداد.يه بارم تو سرماي زمستون سره كلاسه رياضي كپسول انداختيم تو بخاري.معلمم اومد همه ي پنجره ها را بازكرد.ما هم سرما خورديم


همین کارها رو کردی که شدی کاربر فعال ....:biggrin:
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
کسی نمیخواد جلوی این مسخره رو بگیره اینجا؟؟؟ یکی جمع کنه اینو....
 

Saeed_askari

عضو جدید
کاربر ممتاز
موتور ناظم مدرسه رو آتیش زدیم با بچه ها...(به دلیل توهین هایی که بهم کرده بود) :razz:
بعد اخراج شدم:mad:
بعد ترک تحصیل کردم واسه همیشه:)
 

سرمد حیدری

مدیر تالارهای مهندسی شیمی و نفت
مدیر تالار
سال سوم راهنمایی سیم ترمز مینی‌بوس مدرسه رو کشیدن بچها.حرکت که کرد خورد به دیوار.
 

jonny depp

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه درس خیلی بی مزه داشتیم توی ابتدایی به نامه بهداشت که تو کلاس باید وسایل بهداشتی مثل صابون شونه دستمال و.. همراهمون میذاشتیم . منم یه روز که از این درس بی مزه حوصلم سر رفته بود وقتی معلم پهلوی میز من ایستاده بود شونرو بدونه این که بفهمه به زنجیره ساعتش آویزون کردم (ساعتش زنجیر داشت) .دستشو که بالا آورد درسو توضیح بده شونه هم با دستش بالا اومد اما نفهمید که من مخصوصا این کارو کردم بهم گفت مراقب شونت باش
 

m_azar

عضو جدید
البته این عجیبترین و بدترین کارم نبوده چون من شرتر از این حرفها بودم که این بدترین کارم محسوب شه.
به تخته پاک کن گچیمون آب زدیم و پیش نماز مدرسمون تا اومد بره از پله پایین، از بالای پله تخته پاک کن رو فشار دادیم و همه آب و گچش خالی شد رو سر پیش نماز، امان از جوانی،یادش به خیر:smile:
 
آخرین ویرایش:

مینا کشانی

عضو جدید
از مدرسه با بچه ها فرار کردیم ( از بس بیکار بودیم قاطی کرده بودیم )
بعدم من اومدم خونه تخت گرفتم خوابیدم
یک ساعت بعد هم ناظممون زنگ زد خونه مون که حالمو بگیره ولی موفق نشد!!!!:biggrin:
 

aradan

عضو جدید
خوب زياد بوده
يكيشون قرار بوده
كه هميشه فرار مي كرديم البته
خوردن ساندويچ تو مدرسه:biggrin:
جلوي چشم مدير
 

rosemehr87

عضو جدید
خوب به اندازه ی موهای روی سرم کارهای این چنینی انجام دادم ولی تو دبیرستان به اوجش رسید
دو سال اول دبیرستان توی مدرسه غیرانتفاعی بودم
اول دبیرستان هفته ای یه روز با بچه ها مخصوصا 5 شنبه ها سینما بقیه یروز ها هم به فرار کردن از مدرسه مشغول بودیم
سال دوم دبیرستان سر معلم های بیچاره انرژی خالی می شد
وااااااااااااااای سوم را نگو چون مدرسه را عوض کردم جاتون خالی مدیری داشتیم از روی صندلیش داد میزد میگفت چه خبره از موجود زنده و مرده نفسشون بالا نمی اومد ببینید من چی کار کردم که در اومد بهم گفت ازوقتی سهرابی پا توی مدرسه ی من گذاشتی مدرسه را بهم ریختی!!!!
 

rosemehr87

عضو جدید
آهان راستی تو راهنمایی بودیم با آلوچه زدیم تو سر معلم حرفه و فن:biggrin:
آلوچش به اندازه ی یه سیب بود:D
 

solar flare

مدیر بازنشسته
من بچه كوچيك خونه ام واسه همين كمي عزيز دردونه بودم كلاس اول كه بودم من بازي ميكردم بابام واسم مشقامو مينوشت
از اون جايي كه معلمم به خط بابام عادت داشت يه روز كه خودم كمي عرضه به خرج دادم و مشقامو خودم نوشتم معلمم حسابي تنبيهم كرد كه مشقاتو كي نوشته؟:biggrin:
 

SAMI.J

عضو جدید
من پسر خيلي خوبي بودم ساكت . آروم .
فقط يه بار معلممون داشت درس ميداد كوله پشتيه دوستمو پرت كردم تو سرش اون بيچاره هم با صورت رفت تو تخته و ...:redface:
 

یاکاموز

عضو جدید
کلاس اول ابتدایی بودم ریاضی داشتیم معلممون نوشتن عددهارو اول زنگ یادمون داد بعد رفت سراغ بخشهای دیگه منم که جو گیر شده بودم از همون اول زنگ شروع کردم یواشکی تو جا میزمون از یک تا صد نوشتم زنگ که خورد بردم با کلی افتخار به معلمم نشون دادم گفت آفرین دختر گلم کی اینارو نوشتی؟;)
منم گفتم همین الان تو کلاس:D
معلمه...نه گذاشت نه ور داشت یه سیلی زد زیر گوشم:crying:
همچین زد که انگشترش پوست صورتمو کند:crying::crying:
خداییش دلتون واسم کباب نشد؟؟؟؟
انقدر گریه کردم:crying:
 

یاکاموز

عضو جدید
کلاس چهارم ابتدایی بودم توی کلاس خیلی می حرفیدم...یادش بخیر ...
یه بار برگشتم با پشت سریم بحرفم خانوممون اومد از پشت زد به کمرم گفت بسه چقدر حرف میزنی
منو میگی زدم زیر گریه.خلاصه رفتم خونه شنبه با مامانم رفتم پیش مدیر زیر آبشو زدم کشوندمش دفتر خلاصه کاری کردم که بنده خدا کلا رفت و یه معلم دیگه واسمون اومد
هی... یادش بخیر
 

rosemehr87

عضو جدید
آخی هیچ دورانی توزندگیه آدم مثل دوران مدرسه نمی شه
تو دانشگاه بچه ی آرومی شدم
ولی فقط ترم اول سر به سر استادم گذاشتم خیلی احساس تمیزی داشت برای این که شلوارش چروکنشه نمی نشست ،تخته پاک نمی کرد که گرد گچ رو کفشش نشینه منم نامردی نکردم سس گوچه فرنگی اوردم مالیدم روی تریبون جوری که اصلا معلوم نبود استادم از راه اومد و کیف و کلاسور و وسایلش را که گذاشت همه قرمز شدند :smile:و تا 1.5 فقط داشت خودش را تمیز می کرد سرش را که بالا اورد هیچ کی تو کلاس نبود:biggrin:
 

بارانی

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوب یه کار به نظرم خوبی که کردم...کلاس چهارم ابتدایی بودم ...یه روز صبح زود رسیدم مدرسه..هنوز هیچکی تو حیاط نبود..یه کلاس پنجمی اومد گفت چهارمی؟گفتم بله...گفت مگه تعطیل نیستین..گفتم نمی دونم گفت تعطیلین..منم وایسادم دم در ورودی مدرسه..تمام بچه های کلاس هر کدوم اومدن ردشون کردم به تک تک می گفتم تعطیلیم برگرد...همه که رفتند زنگ که خورد خودمم راه افتادم رفتم خونه...فردا معلمه عصبانی بعد از کلی سوال جواب رسید به من و فهمید همه از من شنیدن..هیچی 1 نمره از انظباطم کم کرد که اینقدر بی فکری کردم ...بعدا فهمیدم اون یکی کلاس چهارمیا تعطیل بودن...نه ما...
 

jonny depp

عضو جدید
کاربر ممتاز
یادم دوران ابتدایی که دختره پررو تو کلاس بود که خیلی چرت می گفت یه روز که در حال چرت گفتن بود پوست پرتقال رو فشار دادم آبش رفت تو چشمش:biggrin:. ولی کلی گریه کرد ومنو به خاطر این کار بردن دفتر:razz:
 

jonny depp

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه دختر لوس هم تو مدرسه بود که خیلی ازش بدم میومد و منم همیشه مقنعشو می کشیدم فرار می کردم . و اون گریه می کرد:biggrin:.ولی یه روز که این کارم کردم تا اومدم فرار کنم یکی مانتوی منو گرفت و از زمین بلند کرد بابای دختره بود و ...:cry:
 

shadmehrbaz

عضو جدید
کاربر ممتاز
eh ..كدومشو بگم ؟؟؟ كم كم كه يادم اومد ميگم حالا اين يكيو داشته باشيد...:w12:


اول دبيرستان كه بوديم سر كلاس زبان فارسي داشتيم با لوله خودكار همديگه رو هدف ميگرفتيم كه تيرم خطا رفت صاف خورد تو صورت معلممون...:cry: :w15:
 

valkano سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
والا چي بگم:d
فقط به همين اكتفا ميكنم نمره انظباط ترم اول 2 دبيرستانم قرار بود بشه 0/25
 

helena_99

عضو جدید
تو دوره راهنمایی یه معلم مرد داشتیم که سرش مو نداشت.فقط چند تا تار مو مثل شوت(یه نوع سبزی)رو سرش بود.یه بار که باهاش کلاس داشتیم قبل از اینکه بیاد من و چندتا از دوستام عکسشو رو تخته کلاس کشیدیم و چند نخ شوتی که با خودمون آورده بودیم از خونه جای موهاش با چسب چسبوندیم.وقتی معلممون اومدو تخته سیاهو دید...دیگه میتونین خودتون تصور کنین کلاس چه شکلی بود تو اون لحظه!
البته چندتا آدم فروش ماهارو لو دادنو معلمه هم هممونو انداخت...
 

Similar threads

بالا