شما این لباس را به چه رنگی می‌بینید؟ سیاه و آبی یا سفید و طلایی؟

م کا نی ک

عضو جدید
این لباس چه رنگیه ؟

این لباس چه رنگیه ؟




این لباس چه رنگیه ؟


ی چیز جالب ک تو نت داره از حدودای دیروز پخش میشه، انجمن ها و شبکه های اجتماعی انگلیسی زبان رو گرفته هنوز زیاد ب ایران نرسیده: داستان از این قراره که "این لباس چه رنگیه؟








برام جالب بود بچه های اینجا این لباس رو چ رنگی میبینن ؟

آبی و مشکی؟

یا
سفید و طلایی؟
 

starlet.

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز



این لباس چه رنگیه ؟


ی چیز جالب ک تو نت داره از حدودای دیروز پخش میشه، انجمن ها و شبکه های اجتماعی انگلیسی زبان رو گرفته هنوز زیاد ب ایران نرسیده: داستان از این قراره که "این لباس چه رنگیه؟








برام جالب بود بچه های اینجا این لباس رو چ رنگی میبینن ؟

آبی و مشکی؟

یا
سفید و طلایی؟

شما این لباس را به چه رنگی می‌بینید؟ سیاه و آبی یا سفید و طلایی؟
اين تاپيك قبلن زده شده
 

DDDIQ

مدیر ارشد
سلام
راستش دقیقا از منابع و رفرنس های این مطلب اطلاع ندارم ولی برای خودم جالب بود! خواستم به اشتراک بگذارم !! درواقع مطلب زیر ترجمه ای از این متن هست


[h=1]No one could see the color blue until modern times[/h]http://uk.businessinsider.com/what-is-blue-and-how-do-we-see-color-2015-2?r=US
_________________________________________________________________________________________________

[h=1]بشر تا همین اواخر نمی‌توانست رنگ آبی را ببیند[/h]


Paulo Philippidis / flickr

این نوشته درباره‌ی نحوه‌ای است که انسان‌ها جهان را می‌بینند و اینکه چطور تا وقتی راهی برای توصیف یک چیز نداشته باشیم، متوجه آن چیز نمی‌شویم حتا وقتی آن چیز موردی ساده و پایه‌ای مثل رنگ است.
تا تاریخ نسبتاً معاصر بشری، رنگ آبی وجود نداشت، لااقل نه به آن شکلی که ما فکر می‌کنیم. همانطور که برنامه‌ی جالب Radiolab «رنگ‌ها» شرح می‌دهد، زبان‌های باستان هیچ کدام کلمه‌ای برای آبی نداشته‌اند، نه یونانی، نه چینی، نه ژاپنی و نه عبری. و شواهدی وجود دارد که احتمالاً مردمان باستان بدون کلمه‌ای برای رنگ آبی، اصلاً این رنگ را نمی‌دیده‌اند.
[h=3]چطور متوجه شدیم که آبی از قلم افتاده است[/h]توصیف هومر در ادیسه از «دریای شرابی تیره (wine-dark sea)» مشهور است. ولی چرا «شرابی تیره» و نه آبی سیر (deep blue) یا سبز؟ در سال ۱۸۵۸، استاد دانشگاهی با نام ویلیام گلدستون (William Gladstone) که بعدتر نخست وزیر بریتانیای کبیر شد، متوجه شد که این مورد، تنها مورد از توصیفات عجیب رنگ‌ها در ادیسه نیست. با اینکه شاعر صفحه در پی صفحه به توصیف ظرایف لباس، زره، اسلحه، قیافه، حیوانات و غیر از آن سیاه کرده، ارجاعاتش به رنگ‌ها عجیب و غریب است. آهن و گوسفند بنفش است و عسل سبز.
به همین خاطر گلداستون تصمیم گرفت که تعداد ارجاعات به رنگ‌ها را در کتاب بشمارد. و دریافت که در حالی که تقریباً ۲۰۰ بار به رنگ سیاه اشاره شده بود و حدود ۱۰۰ بار به رنگ سفید، ارجاع به سایر رنگ‌ها نادر است. رنگ سرخ کمتر از ۱۵ بار و زرد و سبز کمتر از ۱۰ بار. گلداستون به دیگر کتاب‌های یونان باستان نگاهی انداخت و متوجه شد که در آنها هم همین روال برقرار است؛ هیچ کدام اشاره‌ای به «آبی» نکرده بودند. چنین واژه‌ای اصلاً وجود نداشت.
به نظر می‌رسید که یونانیان در دنیایی تیره و تار زندگی می‌کرده‌اند، عاری از رنگ، اغلب سیاه و سفید و فلزی‌رنگ (متالیک) با گاهگاهی تلالوئی از سرخ یا زرد. گلداستون می‌پنداشت که این چیزی منحصر به یونان است ولی لغت‌شناسی به نام لازاروس گایجر (Lazarus Geiger) کارهای وی را پی گرفت و متوجه شد که این پدیده در سایر فرهنگ‌ها نیز وجود دارد.
او حماسه‌های ایسلندی، قرآن، داستان‌های کهن چینی و یک نسخه‌ی عبری قدیمی از انجیل را برای این تحقیق مطالعه کرد و درباره‌ی سرودهای ودائی هندو نوشت: « این سرودها با بیش از ده هزار سطر، سرشار از توصیفات بهشت‌ هستند. به طرز حیرت‌آوری به هر موضوعی بسیار پرداخته شده است: بازی رنگ خورشید و سپیده‌دمان سرخ‌فام، شب و روز، ابرها و روشنایی، هوا و فضا، تمام اینها پیش چشم ما پی در پی فراخ گشوده است … اما یک چیز است که از این همه مطالب نمی‌توان آموخت … و آن اینکه آسمان آبی است»
آبی‌ای وجود ندارد، نه به شکلی که ما امروز این رنگ را می‌شناسیم، آبی از سبز و سایه‌های تیره‌تر قابل تمایز نبوده است. گایجر تلاش کرد دریابد «آبی» از کِی پا به عرصه‌ی زبان‌ها گذاشت و متوجه الگوی عجیبی در بین زبان‌های سرتاسر جهان شد.
هر زبانی در آغاز واژه‌ای برای سیاه و سفید داشته است، یا تیرگی و روشنایی. کلمه‌ی بعدی‌ای که در تمام زبان‌های مورد مطالعه در سرتاسر جهان متولد شده، سرخ یا قرمز بود؛ زنگ خون و شراب. به لحاظ تاریخی بعد از سرخ، زرد ظاهر می‌شود و بعدتر سبز (در چندین زبان جای زرد و سبز جابجا می‌شود). و آبی آخرین نام رنگی که در همه‌ی زبان‌ها ظاهر می‌شود.
تنها فرهنگ باستانی‌ای که واژه‌ای برای آبی داشته، فرهنگ مصریان باستان بوده و همان‌ها تنها تمدنی بوده‌اند که راهی برای ساختن ماده‌ی رنگ آبی می‌دانستند.
اگر درباره‌اش فکر کنید، می‌بینید که آبی خیلی هم در طبیعت دیده نمی‌شود؛ تقریباً هیچ حیوان آبی رنگی نیست، چشمان آبی کمیاب‌اند و گل‌های آبی‌رنگ اغلب‌شان ساخته‌ی دست بشر هستند. البته آسمان آبی است، ولی آیا واقعاً آبی است؟ مطابق آنچه که در پژوهش گایجر دیدیم، متون مقدسی که مدام به تامل درباب بهشت آسمانی (heaven) می‌پردازند نیز لزوماً ان را «آبی» نمی‌دیده‌اند.
آیا آسمان واقعاً آبی است؟ این به چه معناست؟

محققی که برنامه رادیویی فوق با او مصاحبه کرده ،Guy Deutscher، مولف کتاب «از ورای عینک زبان‌ها: چرا جهان در زبان‌های مختلف، متفاوت دیده می‌شود؟» برای پاسخ دادن به این پرسش، دست به آزمایشی غیررسمی زد. یکی از اولین پرسش‌های کودکان از بزرگترها این است که «چرا آسمان آبی است؟» این محقق به همین خاطر تلاش کرد دخترش را طوری بزرگ کند که هیچ‌وقت آسمان برایش آبی رنگ توصیف نشود و بعد یک روز از دخترش پرسید که وقتی سرش را بلند می‌کند و به آسمان نگاه می‌کند، چه رنگی را می‌بیند.
آلما، دختر داچر، نمی‌دانست. آسمان رنگ نداشت. نهایتاً به این نتیجه رسید که سفید است و آخر سر آبی. اگر جه به آبی ختم شد، اما آبی اولین چیزی نبود که دخترک دید.
[h=3]پس قبل از اینکه کلمه‌ای برایش وجود داشته باشد، مردم به صورت طبیعی رنگ آبی را نمی‌دیدند؟[/h]این قسمت کمی پیچیده می‌شود، چون ما نمی‌دانیم وقتی هومر دریای شرابی تیره را توصیف می‌کرده، دقیقاً در مغزش چه می‌گذشته است. با اینحال می‌دانیم که یونانیان باستان و سایرین در در جهان کهن همان بیولوژی‌ای را داشته‌اند که ما داریم و قادر به دیدن همه‌ی رنگ‌هایی که ما امروزه می‌بینیم، بوده‌اند.
ولی واقعاً چیزی را واژه‌ای برای نامیدنش نداشته‌اند، می‌دیدند؟
محققی به نام جولز دیویدف (Jules Davidoff) برای یافتن پاسخ این پرسش به نامبیا سفر کرد تا به کمک اعضای قبیله‌ی هیمبا (Himba) آزمایشی انجام دهد؛ نکته‌ی قابل توجه درباره‌ی قبیله‌ی هیمبا این است که واژه‌ی مجزایی برای رنگ آبی یا تمییز رنگ سبز از آبی ندارند.
عضو قبیله‌ی نامبیایی در پروژه‌ی تحقیقی مشارکت می‌کند

وقتی حلقه‌ای متشکل از ۱۱ مربع سبز و یک آبی به آنها نشان داده شد، آنها نتوانستند بگویند کدام یک با بقیه فرق دارد؛ و آنهایی که تفاوتی دیدند، فرایند تشخیص‌شان آن قدر طول کشید و آن چنان توام با خطا بود که برای ما مشکل است بگوییم کدام‌شان آن مربع آبی را به طور واضحی تشخیص داده‌اند.
اما در زبان قبیله‌ی هیمبا نسبت به زبان انگلیسی کلمات بیشتری برای انواع رنگ سبز وجود دارد.
موقع نگاه کردن به حلقه‌ای از مربعات سبز رنگ که یکی‌شان تنها اندکی با بقیه فرق داشت، آنها به سرعت قادر بودند به درستی مورد متفاوت را تشخیص دهند. شما چطور؟ می‌توانید؟
کدام مربع با بقیه فرق دارد؟


برای اغلب ما، این کار سخت‌تر است. مربعی که با بقیه فرق دارد، اینجاست:


دیودف می‌گوید اگرچه چشم‌های شما به لحاظ فیزیکی همان چیزی را می‌بینند که چشمان اعضای قبیله‌ی هیمبا، اما بدون داشتن واژه‌ای برای یک رنگ و بدون راهی برای هویت دادن به آن رنگ به عنوان مفهومی متمایز، برای ما سخت است که متوجه چیز یگانه و منحصربفردی که درباره‌ی آن رنگ وجود دارد، شویم.
بنابراین احتمالاً انسان حتا قبل از اینگه آبی مفهومی فراگیر شود، آن را می‌دیده است. ولی به نظر می‌رسد آنها نمی‌دانسته‌اند که آن را می‌بینند. اگر چیزی را ببینید ولی درواقع آن را نتوانید ببینید، آیا آن چیز واقعاً وجود دارد؟ آیا رنگ‌ها در طول زمان به وجود آمده‌اند؟ به لحاظ فنی نه ولی قابلیت ما برای اینکه متوجه‌شان شویم احتمالاً اندک اندک توسعه یافته است.
برای اطلاعات جالب دیگر درباره‌ی رنگ‌ها، از جمله شامل معرفی زنان «فوق-بینا» که قادرند رنگ‌هایی را در آسمان ببینند که اغلب ما خوابش را هم نمی‌بینیم، نسخه‌ی کامل برنامه‌ی رادیویی Radiolab را دریابید.


  • منبع:
http://uk.businessinsider.com/what-is-blue-and-how-do-we-see-color-2015-2?r=US

 

mihua

عضو جدید
کاربر ممتاز
درسال 2009 جی نیتز دانشمند رنگی دید ازدانشگاه واشنگتن مطالعه ای درمورد اینکه چطور مغزپردازش میکنه نوری که سلولهانمایش میدن درخارج ازچشم.مخروط در مغز شما توسط عصب بینایی به قشر بینایی متصل میشه. روشی که نورون پردازش میکنه این نور رو در مغزتون بستگی به این داره که چطور مغزتون اون رو مخابره میکنه.
اگه شما نیمکره چپ فعالتر باشه شما بیشتر احتمال داره که لباس رو به رنگ سفید و طلایی ببینیدو دلیلش اینه که سمت چپ شما رنگهای روشنتر رو پردازش میکنه مثل سفید و طلایی. و چون سمت چپ مغز مسلطه بیشتر نورون ها از عصب باصره به سمت نیمکره چپ مغز متصل میشه.
و افراد نیمکره چپ تمایل دارن به منطق و به طور کلی به ریاضیات و زبان تمایل دارن کلمات روبخاطر داشته باشن تا اینکه آهنگ رو.
اگر شما سمت راست مغزتون مسلطه احتمال داره رنگ ابی و سیاه رو ببینید. چون که نیمکره راست مغزتون رنگهای تیره تر مثل سیاه و ابی روپردازش میکنه.و افرادی که سمت راست مغزشون مسلطه بیشتر نورون ها از عصب باصره به نیمکره راست متصله.افرادمغزراست به طور کلی خلاق و تخیلی هستن.طرفدار هنرمیباشن وبیشتر دوست دارن تن اهنگ روبه خاطربیارن تامتن آهنگ رو.

من نیمکره چپم فعال تره ...... آخجون!. :D. البته نیمکره راستمم خوبِ :D...!.
 

Tybe Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مشکی و آبی یا طلایی و سفید این لباس چه رنگی است

مشکی و آبی یا طلایی و سفید این لباس چه رنگی است

مدتی است در شبکه های اجتماعی تصویر لباسی منتشر شده که در مورد رنگ آن بحث های فراوانی صورت می گیرد، عده ای آن را آبی و سیاه می بینند و عده ای سفید و طلایی ، اما علت این تفاوت در چیست؟


باور نکردنی ست. چگونه ممکن است کسی این لباس را طلایی و سفید ببیند، و دیگری آن را مشکی و آبی. اما این مسأله مشکلی جهانی است و بسیاری از افراد مشهور نیز بر سر تشخیص رنگ این لباس با یکدیگر اختلاف نظر دارند. اما علت متفاوت دیدن رنگ تا این حد در چه چیزی می تواند باشد؟


این تصویر در اسکاتلند اوایل ماه جاری و قبل از یک مراسم ازدواج گرفته شده که ناخواسته باعث ایجاد طوفانی در شبکه های اجتماعی شده است. برخی از مهمانان در مراسم ازدواج, لباس را آبی و سیاه می دیدند و برخی دیگر آن را طلایی و سفید، این تفاوت رنگ فقط در همان تک عکس و برای حدود نیمی از مهمانان رخ داده بود. پس از وارد شدن این عکس به فیسبوک، در میان کاربران بهت زده حرف و حدیث های زیادی صورت گرفت، چگونه ممکن است تشخیصی زمین تا آسمان متفاوت در مورد رنگ این لباس داشته باشیم. پس از آن خواننده و نوازنده کاتلین مک نیل در وبلاگ شخصی خود این عکس را ارسال کرد و نوشت:
بچه ها لطفاً کمک کنید، این لباس آبی و سیاه است یا سفید و طلایی، من و دوستم نمی توانیم با هم به توافق برسیم، او این لباس را طلایی می بیند!
پس از این در توئیتر هشتگ TheDress# در چند ساعت به بالای لیست جهانی رسید؛ تیلور سویفت رنگ لباس را بدیهی آبی و مشکی می دانست در حالی که جولین مور و کیم کارداشیان آن را طلایی و سفید دیده بودند و کارداشیان همسرش کنی وست را متهم به کور رنگی می کرد چون لباس را آبی و مشکی می دید و پس از آن پای جاستین بیبر و حتی ادوبی هم به میان آمد.




[h=4]دلیل علمی[/h]دکتر هاردیمن مک کارتنی مشاور بالینی و اپتومتریست از کالج سلطنتی بریتانیا دلیل این تفاوت میان این درک رنگ را سیستم تصحیح رنگ در مغز انسان می دانند. امکان اینکه در تصویری تمام عوامل نورپردازی طوری کنار هم قرار گیرند که در حدود 50٪ از مردم رنگ آن را اشتباه ببینند یک در میلیون است.
به گفته ی دکتر مک کارتنی نوارهای بارکد مانند لباس در کنار نور پس زمینه ی روز فرصت نادری را برای مغز انسان فراهم می آورد که رنگ ها را به شکلی غیر واقعی تشخیص دهد. مغز افرادی که به طور ناخودآگاه به دنبال دیدن جزئیات در خطوط افقی سیاه و سفید هستند، تصویر را طلایی خواهند دید بنابراین رنگ آبی نیز از بین خواهد رفت و با یک برگشت مغز آن را به سفید تبدیل می کند.
افراد دیگر که مغزشان در ناحیه ی آبی تصویر تمرکز کرده تصویر را با همان رنگ واقعی یعنی آبی و سیاه می بینند. این مشکل در تشخیص رنگ ها مشخص کننده ی هیچ حالت درونی یا مشکل در چشمان افراد نیست بلکه واقعیتی را نشان می دهد که سیستم پردازش تصویر مغز انسان چگونه می تواند واقعیت ها را تحریف کرده و چیزهایی بسازد که کاملاً واقعی به نظر می رسند؛ البته از این ماجرا یک برنده بیرون آمد. برای تولید کننده ی آن, این لباس به رنگ سبز پول بود.

سایت خرده فروشی انگلیسی Roman Originals با بیش از یک میلیون بازدید کننده در 18 ساعت اول توزیع عکس در شبکه های مجازی, توانست به طور ناباورانه ای رکورد فروش خود را بشکند. مدیریت این فروشگاه در طراحی این لباس هیچ وقت فکر نمی کرد در نوری عجیب رنگ این لباس متفاوت به نظر برسد، به گفته ی آن ها در میان صدها ایمیل، تماس تلفنی و … حدود نیمی از مراجعان رنگ لباس را طلایی دیده اند و نیمی به رنگ اصلی.
شما این لباس را چه رنگی می بینید؟
منبع : زومیت
 

Similar threads

بالا