«ما مي دانيم كه به دنيا آمدن خود را نخواسته ايم و مردن خود را نيز نخواهيم خواست، پدر و مادر خود را انتخاب نكرده ايم و در برابر زمان، كاري از دست مان بر نمي آيد. مي دانيم كه بين هر يك از ما و عالم هستي نوعي شكاف وجود دارد. تنها شانس ما اینست که هر انساني حضور سرنوشت را به شدت حس مي كند، منظورم اين است كه استقلال جهان را نسبت به خود- تقريباً هميشه يا دست كم در بعضي لحظات به طرزي دهشتناك- حس مي كند. اما این حس زیباست »
یعنی سهم ما از زندگی همین احساس ماست که کسی حق ندارد آنرا به بازی بگیرد.
یعنی سهم ما از زندگی همین احساس ماست که کسی حق ندارد آنرا به بازی بگیرد.