زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

وضعیت
موضوع بسته شده است.

حمید 88

کاربر فعال مهندسی کشاورزی ,
کاربر ممتاز
فکر کنم یواش یواش دیگه باید از همه خداحافظی کنم دیگه حتی نوشتن هم برام سخت شده از همون اولم مشخص بود ته کار به اینجا میرسم اما رفتم تو مایه های بیخیالی حالا به ته خط رسیدم دیگه خیلی دیر شده با یه سهل انگاری شروع شد این ویروس به اسانی اومد داخل زندگیم و شد همنشین و همسفر من حالا ...فقط میتونم یه نصیحت بکنم همیشه از ویروسکش مطمئن و بروز برای کامپیوترتون استفاده کنید تردید نکنید درغیر اینصورت این بلا سرتون میاد نه میتونید عکس بفرستید نه کپی پیس کنید و....
 

مارجين

کاربر فعال مهندسی کشاورزی ,
کاربر ممتاز
فکر کنم یواش یواش دیگه باید از همه خداحافظی کنم دیگه حتی نوشتن هم برام سخت شده از همون اولم مشخص بود ته کار به اینجا میرسم اما رفتم تو مایه های بیخیالی حالا به ته خط رسیدم دیگه خیلی دیر شده با یه سهل انگاری شروع شد این ویروس به اسانی اومد داخل زندگیم و شد همنشین و همسفر من حالا ...فقط میتونم یه نصیحت بکنم همیشه از ویروسکش مطمئن و بروز برای کامپیوترتون استفاده کنید تردید نکنید درغیر اینصورت این بلا سرتون میاد نه میتونید عکس بفرستید نه کپی پیس کنید و....

هااااااااااااا اي كه گفتي يعني چه؟؟؟؟
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]کوهنوردی می‌‌خواست به قله‌ای بلندی صعود کند. پس از سال‌ها تمرین و آمادگی، سفرش را آغاز کرد. به صعودش ادامه داد تا این که هوا کاملا تاریک شد. به جز تاریکی هیچ چیز دیده[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]نمی‌شد. سیاهی شب همه جا را پوشانده بود و مرد نمی‌توانست چیزی ببیند حتی ماه و ستاره‌ها پشت انبوهی از ابر پنهان شده بودند. کوهنورد همان‌طور که داشت بالا می‌رفت، در[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]حالی که چیزی به فتح قله نمانده بود، پایش لیز خورد و با سرعت هر چه تمام‌تر سقوط کرد.[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]سقوط همچنان ادامه داشت و او در آن لحظات سرشار از هراس، تمامی خاطرات خوب و بد زندگی‌اش را به یاد می‌آورد. داشت فکر می‌‌کرد چقدر به مرگ نزدیک شده است که ناگهان دنباله [/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]طنابی که [/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]به[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] دور کمرش حلقه خورده بود بین شاخه های درختی در شیب کوه گیر کرد و مانع از سقوط کاملش شد. در آن لحظات سنگین سکوت، که هیچ امیدی نداشت[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] از ته دل فریاد [/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]زد: خدایا کمکم کن ![/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]ندایی از دل آسمان پاسخ داد از من چه می‌خواهی؟[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]- نجاتم بده خدای من![/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]- آیا به من ایمان داری؟[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]- آری[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif].[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] همیشه به تو ایمان داشته‌ام[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]- پس آن طناب دور کمرت را پاره کن![/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]کوهنورد وحشت کرد. پاره شدن طناب یعنی سقوط بی‌تردید[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]از فراز کیلومترها ارتفاع. گفت: خدایا نمی‌توانم.[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]خدا گفت: آیا به گفته من ایمان نداری؟[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]کوهنورد گفت: خدایا نمی توانم. نمی‌توانم.[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]روز بعد، گروه نجات گزارش داد که جسد منجمد شده یک کوهنورد[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]در حالی پیدا شده که طنابی به دور کمرش حلقه شده بود[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و تنها نیم متر با زمین فاصله داشت . . .[/FONT]

 

samira20*

عضو جدید
کاربر ممتاز
از خدا پرسيدم:
خدايا چطور مي توان بهتر زندگي کرد؟

خدا جواب داد :
گذشته ات را بدون هيچ تاسفي بپذير،

با اعتماد زمان حالت را بگذران
و
بدون ترس براي آينده آماده شو .

ايمان را نگهدار و ترس را به گوشه اي انداز .

شک هايت را باور نکن وهيچگاه به باورهايت شک نکن .

زندگي شگفت انگيز است
فقط
اگربدانيد که چطور زندگي کنيد

·مهم اين نيست که قشنگ باشی ،

قشنگ اين است که مهم باشی!
حتي برای يک نفر

·مهم نيست شير باشی يا آهو

مهم اين است با تمام توان شروع به دويدن کنی

كوچك باش و عاشق...
كه
عشق می داند آئين بزرگ كردنت را

· بگذارعشق خاصيت تو باشد
نه
رابطه خاص تو باکسی

· موفقيت پيش رفتن است
نه
به نقطه ي پايان رسيدن

· فرقى نمي كند گودال آب كوچكي باشي يا درياي بيكران...

زلال كه باشي، آسمان در توست
 

samira20*

عضو جدید
کاربر ممتاز
يادم باشد حرفي نزنم كه دلي بلرزد؛ خطي ننويسم كه آزار دهد كسي را

يادم باشد كه روز و روزگار خوش است وتنها دل ما دل نيست

يادم باشد جواب كينه را با كمتر از مهر و جواب دورنگي را با كمتر از صداقت ندهم

يادم باشد بايد در برابر فريادها سكوت كنم و براي سياهي ها نور بپاشم

يادم باشد از چشمه درس خروش بگيرم و ازآسمان درس پاك زيستن

يادم باشد سنگ خيلي تنهاست...

يادم باشد با سنگ هم لطيف رفتار كنم؛ مبادا دل تنگش بشكند

يادم باشد براي درس گرفتن و درس دادن به دنيا آمده ام... نه براي تكرار اشتباهات گذشتگان

يادم باشد زندگي را دوست بدارم

يادم باشد هرگاه ارزش زندگي از يادم رفت در چشمان حيوان بي زباني كه به سوي قربانگاه مي رود زل بزنم تا به مفهوم بودن پي ببرم

يادم باشد مي توان با گوش سپردن به آواز شبانه ي دوره گردي كه از سازش عشق مي بارد به اسرار عشق پي برد و زنده شد

يادم باشد معجزه قاصدك ها را باور داشته باشم

يادم باشد گره تنهايي و دلتنگي هر كس فقط به دست دل خودش باز مي شود

يادم باشد هيچگاه لرزيدن دلم را پنهان نكنم تا تنها نمانم

يادم باشد هيچگاه از راستي نترسم ونترسانم

يادم باشد كه زنده ام
 

افشین باتمانی

متخصص کشاورزی
کاربر ممتاز
آخه استقلالم شد تیم!!!؟؟؟؟ . . . . . . .

.
.
.

.
.

.

.
.هر سال استرس قهرمانی آسیا,لیگ و حذفی رو داریم! خوش بحال لنگیا از همون اول فصل خیالشون راحته که تیمشون مال این حرفا نیست.
 

Zara1

عضو جدید
آقا شما یه نیگا به رنگ لباس آواتارتون انداختید؟
من طرفدار تیم خودمونم!نه آبی نه قرمز فقط تیم خودمون!!:D
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا