زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

وضعیت
موضوع بسته شده است.

bolok16

عضو جدید
سلام دوستان بنده یه تازه وارد رشته مدیریتی هستم و اصلا هم به رشته شما ربط ندارم ولی خیلی علاقه دارم که به سمت رشته کشاورزی بیام ولی چنتا سوال داشتم ممنون که جواب بدین
بنده دانشجوی ترم3رشته مدیریت بازرگانی دانشگاه آزاد هستم و از همون اول به رشتم علاقه ای نداشتم به اصرار دوستانم به این سمت رفتم ولی با توجه به علاقه ی که به رشته کشاورزی پیدا کردم میخام تغییر رشته بدم آیا میتونم تغییر رشته بدم چون من رشته دبیرستانم علوم انسانی بوده ولی واسه رشته کشاورزی باید علوم تجربی میخوندم
میشه تغییر رشته از طرف دانشگاه داد یا نه باید انصراف بدم دوباره کنکور تجربی بدم و آیا بدون کنکور هم رشته کشاورزی میگیره؟
با توجه به اینکه ما در شمال کشور زندگی میکنیم و یه 2هکتاری هم زمین داریم و مقداری هم سرمایه گفتم اگه به این رشته بیام برای بازار کار خودم اقدام کنم به نظر شما کدام گرایش بدرد من میخورد که سودهی خوبی داشته باشد بی صبرانه منتظر باسخ دوستان هستم شرمنده که زیاد شد;)
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوستان بنده یه تازه وارد رشته مدیریتی هستم و اصلا هم به رشته شما ربط ندارم ولی خیلی علاقه دارم که به سمت رشته کشاورزی بیام ولی چنتا سوال داشتم ممنون که جواب بدین
بنده دانشجوی ترم3رشته مدیریت بازرگانی دانشگاه آزاد هستم و از همون اول به رشتم علاقه ای نداشتم به اصرار دوستانم به این سمت رفتم ولی با توجه به علاقه ی که به رشته کشاورزی پیدا کردم میخام تغییر رشته بدم آیا میتونم تغییر رشته بدم چون من رشته دبیرستانم علوم انسانی بوده ولی واسه رشته کشاورزی باید علوم تجربی میخوندم
میشه تغییر رشته از طرف دانشگاه داد یا نه باید انصراف بدم دوباره کنکور تجربی بدم و آیا بدون کنکور هم رشته کشاورزی میگیره؟
با توجه به اینکه ما در شمال کشور زندگی میکنیم و یه 2هکتاری هم زمین داریم و مقداری هم سرمایه گفتم اگه به این رشته بیام برای بازار کار خودم اقدام کنم به نظر شما کدام گرایش بدرد من میخورد که سودهی خوبی داشته باشد بی صبرانه منتظر باسخ دوستان هستم شرمنده که زیاد شد;)
به نظر من رشته خودتو کاراییش بیشتره تا رشته کشاورزی..
به رشته خودت ادامه بده این نظر منه...
کدوم ما در زمینه رشته خودمون داریم کار میکنیم..
زمین هم داشته باشی میتونی خودت با این رشته ای که داری شروع به کار کنی...
 

* ziba *

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظر من رشته خودتو کاراییش بیشتره تا رشته کشاورزی..
به رشته خودت ادامه بده این نظر منه...
کدوم ما در زمینه رشته خودمون داریم کار میکنیم..
زمین هم داشته باشی میتونی خودت با این رشته ای که داری شروع به کار کنی...

البته اگر واقعا تا ترم سه نتونستن به رشته خودشون علاقه پیدا کنن وهنوز تو فکر کشاورزی هستن نمیشه راحت از کنار این مسئله رد شد

ولی اگر هم بخوان دوباره کنکور کارشناسی بدن به نظر من که ارزش نداره

ایشون می تونن مثل دوستمون گلاب خانوم که لیسانس ادبیات داشتن برای ارشد ، کشاورزی شرکت کنن

فقط شرطش اینه که اونقدر علاقه مند باشن که بتونن درسای کارشناسی رو تو خونه بخونن برای کنکور

بقیه درسای کارشناسی که برای کنکور لازم نیست ولی برای ارشد لازمه ، معمولا بهشون پیشنیاز می خوره و تو همون مقطع ارشد می خونن
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
البته اگر واقعا تا ترم سه نتونستن به رشته خودشون علاقه پیدا کنن وهنوز تو فکر کشاورزی هستن نمیشه راحت از کنار این مسئله رد شد

ولی اگر هم بخوان دوباره کنکور کارشناسی بدن به نظر من که ارزش نداره

ایشون می تونن مثل دوستمون گلاب خانوم که لیسانس ادبیات داشتن برای ارشد ، کشاورزی شرکت کنن

فقط شرطش اینه که اونقدر علاقه مند باشن که بتونن درسای کارشناسی رو تو خونه بخونن برای کنکور

بقیه درسای کارشناسی که برای کنکور لازم نیست ولی برای ارشد لازمه ، معمولا بهشون پیشنیاز می خوره و تو همون مقطع ارشد می خونن

;)..............................
 

**زهره**

عضو جدید
کاربر ممتاز

آقاي مداح تو مداحيش ميخونه:
نوار مغز سرم
در محضر دکترا
خط خطي و قاطي بود
طبيب توي مطب
متحير صدا زد
اين چه نوار مغزي بود ؟
مي دوني چي دادم
جواب دکتر
علت عيبش اينه آقاي دکتر
من رواني ام !
رواني حسين
خط خطي شده از عشق حسين
باز باز بي قرارم[SUP]1[/SUP]
کاري به طبيبا من ندارم
مي زنم سرمو توي ديوار
کاري به کسي ندارم


لطفا سعي كنيد اونجايي كه ميگه باز باز بي‌قرارم قر نديد. مداحيه، عروسي كه نيست

















 

**زهره**

عضو جدید
کاربر ممتاز
 

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز
چون اگر کريستوف کلمب ازدواج کرده بود ممکن بود هيچگاه قاره امريکا را کشف نکند
چون
بجاي برنامه ريزي و تمرکز در مورد يک چنين سفر ماجراجويانه اي، بايد وقتش را به
جواب دادن به همسرش در مورد سوالات زير مي گذراند : !ا
- !کجا داري ميري؟

-! با کي داري ميري؟

-! واسه چي ميري؟

-! چطوري ميري کشف؟

-! براي کشف چي ميري؟

-! چرا فقط تو ميري؟


-! تا تو برگردي من چيکار کنم؟
-! مي تونم منم باهات بيام؟
-راستشو بگو توي کشتي زن هم دارين؟

-! بده ليست نفراتتو ببينم
-! حالا کِي برمي گردي؟

-! واسم چي مياري؟

.

تو عمداً اين برنامه رو بدون من ريختي، اينطور نيست؟!ا
-جواب منو بده !ا
-! منظورت از اين نقشه چيه؟

-! نکنه مي خواي با کسي در بري؟

-! چطور ازت خبر داشته باشم؟

-! چه مي دونم تا اونجا چه غلطي مي کني؟

-! من اصلا نمي فهمم اين کشف درباره چيه؟

-! مگه غير از تو آدم پيدا نمي شه؟

-! تو هميشه اينجوري رفتار مي کني
-! خودتو واسه خود شيريني مي ندازي جلو؟

من هنوز نمي فهمم، مگه چيز ديگه ايي هم براي کشف کردن مونده!ا

!چرا قلب شکسته ي منو کشف نمي کني؟

-! اصلا من مي خوام باهات بيام


واسه چي؟؟
خوب دوست دارم اونا هم باهامون بيان!ا
آخه مامانم اينا تا حالا جايي رو کشف نکردن..!!ا.ا
 

* ziba *

عضو جدید
کاربر ممتاز

آقاي مداح تو مداحيش ميخونه:نوار مغز سرم در محضر دکترا خط خطي و قاطي بود طبيب توي مطب متحير صدا زداين چه نوار مغزي بود ؟مي دوني چي دادم جواب دکترعلت عيبش اينه آقاي دکترمن رواني ام !
رواني حسين خط خطي شده از عشق حسينباز باز بي قرارم[SUP]1[/SUP]کاري به طبيبا من ندارم مي زنم سرمو توي ديوار کاري به کسي ندارم


لطفا سعي كنيد اونجايي كه ميگه باز باز بي‌قرارم قر نديد. مداحيه، عروسي كه نيست



خاک تو سرشون .... :mad:

لطفا اسم مقدس مداح اهل بیت رو روی این حیوونا نذارین
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
خاصیت 1 : داشتن پوستی درخشنده هندوانه سرشار از خواص ویتامین C و A است و این بدین معنی است که خوردن 2 تا 3 تکه از هندوانه در روز می‌تواند برای پوست شما یک معجزه محسوب شود.به گزارش نیک صالحی دیگر خاصیت خوردن مرتب این میوه این است که زخم و آسیب‌های پوست را سریع‌تر درمان می‌کند چرا که دارای آمینو اسید است.

خاصیت 2: جلوگیری از خطر بیماری‌های قلبی و سرطانهندوانه حاوی ماده‌ای به نام لیکوپن است ، و آن آنتی اکسیدی است که به جلوگیری از بیماری‌های قلبی و سرطان کمک می‌کند. البته باید در نظر داشت که این خاصیت یک شبه انجام نمی‌شود و باید مداومت داشته باشد.

خاصیت 3: حفاظت در برابر اشعه UV به دلیل این که هندوانه حاوی آب لازم ، فیبر همراه با رادیکال‌های آزاد نظیر لیکوپن است ، پوست حدود 40% کمتر اشعه‌های UV را جذب کرده و برای مدت طولانی‌تری شفاف و درخشان می ماند. بنابراین حتماً این میوه جادویی را هر روز بخورید.

خاصیت 4: کاهش کرم‌ها از سیستم گوارشیآیا تا به حال شنیدید که دانه‌های هندوانه را می‌توانید خرد کرده تفت داده و مانند بادام زمینی مصرف کنید و یا حتی آن‌ها را در آب بجوشانید و مانند چای مصرف کنید؟ می‌توانید برای کاهش کرم از سیستم گوارشی خود از دانه‌های هندوانه کمک بگیرید.

خاصیت 5: کاهش خطر شکل گرفتن سنگ کلیه خواص مفید در خوردن مرتب هندوانه برای کسانی که دچار بیماری سنگ کلیه بوده و یا کسانی که اغلب بیمار می‌شوند بسیار زیاد است. به دلیل آن که هندوانه حاوی مقدار زیادی آب است ، به سختی تمایل به ایجاد سنگ کلیه دارد.

 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
گفتم:خدایا از همه دلگیرم!
گفت:حتی از من؟؟؟؟؟؟؟؟
گفتم:خدایا دلم را ربودند!
گفت:پیش از من؟؟؟؟؟؟؟
گفتم:خدایا چه قدر دوری!
گفت:تو یا من؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
گفتم:خدایا تنها ترینم !
گفت: با وجود من؟؟؟؟
گفتم: خدایا کمک خواستم!
گفت:غیر ازمن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
گفتم:خدایا دوستت دارم !
گفت: بیش از من؟؟؟؟؟؟؟
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان عزیز میدونم که این مطلبی که میخونید خیلی متاثرتون میکنه و ناراحتم میشید.. ولی بهتره که این مطلب خونده بشه...
شاید یه درسی برای همه ما:
خاطرات یکی از کارکنان غسالخانه:


دهان پر از "کرم" پیرزنیکی از غسال ها به نام موسوی می گوید: مدت های زیادی در بخش غسالخانه مسئول تحویل جنازه بودم. اینجا بعضی ها مسئول کشیک شب هستند تا جنازه هایی را که شب توی منزل فوت می کنند و جوازشون توسط دکتر صادر شده و شبانه به بهشت زهرا (س) حمل میشود را تحویل بگیرند.یک شب یک خانم سالمندی را آوردند که تحویل گرفتیم، فردا صبح که می خواستیم برای شستشو بفرستیم خانم های غسال گفتند که از گوشه دهان این بنده خدا کرم های ریز زنده در حرکت بود، خیلی چندش‌آور بود، از روی کنجکاوی ماجرا را برای یکی از بستگانش که کمی آرام تر بود و آدم با تجربه و دنیا دیده ای به نظر می رسید، تعریف کردم و اون بنده خدا بعد از چند بار استغفار گفت: این خانم مرحومه از بستگان ماست و یک ایراد بزرگ داشت که آدم بسیار بد دهنی بود و دائم به این و آن حرف رکیک و ناسزا می گفت و هیچ کس از زخم زبان اون در امان نبود و حتما دلیلش همین می تواند باشد. از تعجب هاج و واج مانده بودم. آرام از پیرمرد عذرخواهی کردم و به داخل برگشتم




باز عذرخواهی میکنم این مطلب رو گذاشتم
 

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز
روزی که البرت از آن می ترسید

روزی که البرت از آن می ترسید

روزی که آلبرت انیشتن از آن میترسید احتمالاً بالاخره رسید:


دور هم در کافی شاپ در حال خوردن قهوه


یک روز زیبا در ساحل


هواداری تیم محبوب


یک شام دلچسب در یک رستوران با همراهی دوستان


یک قرار دو نفره برای آشنایی بیشتر با روحیات یکدیگر


لذت بردن از یک همراهی دوستانه


دیدار یک موزه با دیدنیهای بسیار جالب


ماشین گردی و لذت بردن از مناظر اطراف


درس خواندن دستجمعی


دو دوست قدیمی در پارک در کنار هم


یک قرار عاشقانه و لذت بخش



من از روزی میترسم که تکنولوژی از تعامل انسانی پیشی بگیرد. چنین روزی ، جهان نسلی از احمقها خواهد داشت.

 

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز
در اولین صبح عروسی ، زن و شوهر توافق کردند که در را بر روی هیچکس باز نکنند . ابتدا پدر و مادر پسر آمدند . زن و شوهر نگاهی به همدیگر انداختند . اما چون از قبل توافق کرده بودند ، هیچکدام در را باز نکرد . ساعتی بعد پدر و مادر دختر آمدند . زن و شوهر نگاهی به همدیگر انداختند . اشک در چشمان زن جمع شده بود و در این حال گفت : نمی تونم ببینم که پدر و مادرم پشت در باشند و در را روشون باز نکنم . شوهر چیزی نگفت ، و در را برویشان گشود . اما این موضوع را پیش خودش نگه داشت .

سالها گذشت خداوند به آنها چهار پسر داد . پنجمین فرزندشان دختر بود . برای تولد این فرزند دختر ، پدر بسیار شادی کرد و چند گوسفند را سر برید و میهمانی مفصلی داد . مردم متعجبانه از او پرسیدند : علت اینهمه شادی و میهمانی دادن چیست ؟ مرد بسادگی جواب داد :

چون این همون کسیه که در را برویم باز میکنه !!!




























 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
شب یلدا

شب یلدا

[h=1]شب یلدا[/h]
شب یَلدا یا شب چلّه بلندترین شب


سال در نیم‌کره شمالی زمین است. این شب به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق می‌شود. ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام شب یلدا را جشن می‌گیرند.
این شب در نیم‌کره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن زمان به بعد طول روز بیش‌تر و طول شب کوتاه‌تر می‌شود.
[h=2]درباره واژه:

[/h]واژه «یلدا» به معنای «زایش زادروز» و تولد است. ایرانیان باستان با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر می‌شوند و تابش نور ایزدی افزونی می‌یابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می‌خواندند و برای آن جشن بزرگی برپا می‌کردند و از این رو به دهمین ماه سال دی ( دی در دین زرتشتی به معنی دادار و آفریننده) می‌گفتند که ماه تولد خورشید بود.
واژه دی dey از day پهلوی و از dadhva اوستایی آمده است که به معنی خداوند و آفریدگار است و این واژه با day انگلیسی که خود از daeg و tag ژرمنی متقدم آمده است مرتبط نمی باشد.[SUP][نیازمند منبع][/SUP]
ماه دی در تقویم مذهبی ایران باستان آغاز سال نو مذهبی بوده است. چنان که میراث آن از راه میترائیسم به مسیحیت و تقویم امروزی نیز رسیده است.
[h=2]پیشینهٔ جشن :

ایرانیان باستان بر این اعتقاد هستند که یلدا که یکی از خدا های مرد انان است در فردای این شب به وجود می اید و خون گاو مقدس را می ریزد و در زمانی که خون ان گاو به زمین می رسد ریشه گیاهان در زیر زمین سر سبز می شوند و در فصل بهار به رویت ایرانیان در می ایداو یلدا با شیطان به جنگ می ایستد و از مردم عادی را تحت مراقبت قرار می دهد. یلدا و جشن‌هایی که در این شب برگزار می‌شود، یک سنت باستانی است. مردم روزگاران دور و گذشته، که کشاورزی، بنیان زندگی آنان را تشکیل می‌داد و در طول سال با سپری شدن فصل‌ها و تضادهای طبیعی خوی داشتند، بر اثر تجربه و گذشت زمان توانستند کارها و فعالیت‌های خود را با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم کنند.
[/h]آنان ملاحظه می‌کردند که در بعضی ایام و فصول روزها بسیار بلند می‌شود و در نتیجه در آن روزها، از روشنی و نور خورشید بیشتر می‌توانستند استفاده کنند. این اعتقاد پدید آمد که نور و روشنایی و تابش خورشید نماد نیک و موافق بوده و با تاریکی و ظلمت شب در نبرد و کشمکش‌اند. مردم دوران باستان و از جمله اقوام آریایی، از هند و ایرانی - هند و اروپایی، دریافتند که کوتاه‌ترین روزها، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن روزها به تدریج بلندتر و شب‌ها کوتاهتر می‌شوند، از همین رو آنرا شب زایش خورشید نامیده و آنرا آغاز سال قرار دادند. بدین‌سان در دوران کهن فرهنگ اوستایی، سال با فصل سرد شروع می‌شد و در اوستا، واژه Sareda, Saredha «سَرِدَ» یا «سَرِذَ» که مفهوم «سال» را افاده می‌کند، خود به معنای «سرد» است و این به معنی بشارت پیروزی اورمزد بر اهریمن و روشنی بر تاریکی است. در آثارالباقیه ابوریحان بیرونی، ص ۲۵۵، از روز اول دی ماه، با عنوان «خور» نیز یاد شده‌است و در قانون مسعودی نسخه موزه بریتانیا در لندن، «خُره روز» ثبت شده، اگرچه در برخی منابع دیگر «خرم روز» نامیده شده‌ است. در برهان قاطع ذیل واژه «یلدا» چنین آمده‌ است:

  • «یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جَدی و آخر قوس باشد و آن درازترین شب‌هاست در تمام سال و در آن شب و یا نزدیک به آن شب، آفتاب به برج جدی تحویل می‌کند و گویند آن شب به غایت شوم و نامبارک می‌باشد و بعضی گفته‌اند شب یلدا یازدهم جدی است.»تاریکی نماینده اهریمن بود و چون در طولانی‌ترین شب سال، تاریکی اهریمنی بیشتر می‌پاید، این شب برای ایرانیان نحس بود و چون فرا می‌رسید، آتش می‌افروختند تا تاریکی و عاملان اهریمنی و شیطانی نابود شده و بگریزند، مردم گرد هم جمع شده و شب را با خوردن، نوشیدن، شادی و پایکوبی و گفتگو به سر می‌آوردند و خوانی ویژه می‌گستردند، هرآنچه میوه تازه فصل که نگاهداری شده بود و میوه‌های خشک در سفره می‌نهادند. سفره شب یلدا، «میَزد» Myazd نام داشت و شامل میوه‌های تر و خشک، نیز آجیل یا به اصطلاح زرتشتیان، «لُرک» Lork که از لوازم این جشن و ولیمه بود، به افتخار و ویژگی «اورمزد» و «مهر» یا خورشید برگزار می‌شد.در آیین‌های ایران باستان برای هر مراسم جشن و سرور آیینی، خوانی می‌گستردند که بر آن افزون بر آلات و ادوات نیایش، مانند آتشدان، عطردان، بخوردان، برسم و غیره، برآورده‌ها و فرآورده‌های خوردنی فصل و خوراک‌های گوناگون، خوراک مقدس مانند «میزد» نیز نهاده می‌شد.
ایرانیان گاه شب یلدا را تا دمیدن پرتو پگاه در دامنهٔ کوه‌های البرز به انتظار باززاییده‌ شدن خورشید می‌نشستند. برخی در مهرابه‌ها (نیایشگاه‌های پیروان آیین مهر) به نیایش مشغول می‌شدند تا پیروزی مهر و شکست اهریمن را از خداوند طلب کنند و شب‌هنگام دعایی به نام «نی ید» را می‌خوانند که دعای شکرانه نعمت بوده‌است. روز پس از شب یلدا (یکم دی ماه) را خورروز (روز خورشید) و دی گان؛ می‌خواندند و به استراحت می‌پرداختند و تعطیل عمومی بود (خرمدینان، این روز را خرم روز یا خره روز می‌نامیدند).خورروز در ایران باستان روز برابری انسان‌ها بود در این روز همگان از جمله پادشاه لباس ساده می‌پوشیدند تا یکسان به نظر آیند و کسی حق دستور دادن به دیگری نداشت و کارها داوطلبانه انجام می‌گرفت نه تحت امر. در این روز جنگ کردن و خونریزی حتی کشتن گوسفند و مرغ هم ممنوع بود این موضوع را نیروهای متخاصم با ایرانیان نیز می‌دانستند و در جبهه‌ها رعایت می‌کردند و خونریزی به طور موقت متوقف می‌شد و بسیار دیده شده که همین قطع موقت جنگ به صلح طولانی و صفا تبدیل شده‌ است. در این روز بیشتر از این رو دست از کار می‌کشیدند که نمی‌خواستند احیاناً مرتکب بدی شوند که آیین مهر ارتکاب هر کار بد کوچک را در روز تولد خورشید گناهی بسیار بزرگ می‌شمرد. ایرانیان به سرو به چشم مظهر قدرت در برابر تاریکی و سرما می‌نگریستند و در خورروز در برابر آن می‌ایستادند و عهد می‌کردند که تا سال بعد یک سرو دیگر بکارند.
[h=2]تأثیر یلدا در جشن‌های دیگر اقوام :

محققان معتقدند که مسیحیت غربی چارچوب اصلی خود را که به این دین پایداری و شکل بخشیده به مذاهب پیش از مسیحیت روم باستان از جمله میترایسم مدیون است و برای نمونه تقویم کلیساها، بسیاری از بقایای مراسم و جشنهای پیش از مسیحیت بخصوص کریسمس را در خود نگاه داشته‌ است و کریسمس به عنوان آمیزه‌ای از جشن‌های ساتورنالیا و زایش میترا در روم باستان در زمان قرن چهارم میلادی با رسمی شدن آیین مسیحیت و به فرمان کنستانتین به عنوان زادروز رسمی مسیح در نظر گرفته شد.هنگام توسعهٔ آیین‌های رازآمیز در اروپا و سرزمین‌های تحت فرمانروایی امپراتوری روم و پیش از از پذیرفتن آیین مسیحیت، رومیان هر ساله در روز ۱۷ دسامبر در جشنی به نام ساتورنالیا به سیاره کیوان (ساترن)، ایزد باستانی زراعت، احترام می‌نهادند. این جشن تا هفت روز ادامه می‌یافت و انقلاب زمستانی را شامل می‌شد. از آنجا که رومیان از گاهشماری یولیانی در محاسبات خود استفاده می‌کردند روز انقلاب زمستانی به جای ۲۱ یا ۲۲ دسامبر حدوداً در ۲۵ دسامبر واقع می‌شد. هنگام عید ساتورنالیا، رومی‌ها اقدام به برپاداشتن جشن و سرور، به تعویق انداختن کسب و کار و منازعات، هدیه دادن به همدیگر و آزادکردن موقتی برده‌ها می‌نمودند. همچنین آیین رازآمیز میترائیسم، بر پایه پرستش ایزد باستان ایران زمین، میترا در سرزمین‌های تحت فرمانروایی روم باستان اشاعه زیادی یافته بود و بسیاری از رومیان، رویداد بلندتر شدن روزها به دنبال انقلاب زمستانی را با شرکت کردن در مراسمی به منظور بزرگداشت میترا، جشن می‌گرفتند. این جشنها و سایر مناسک تا روز اول ژانویه ادامه می‌یافت که رومیان آنرا روز ماه و سال جدید می‌دانستند. پس از استیلای مسیحیت در اروپا، آداب و رسوم آیین مهر که در زندگی مردم و به‌خصوص در میان رومیان نفوذ کرده بود هم‌چنان باقی ماند و با آمدن دین جدید رنگ نباخت. کلیسای کاتولیک روم روز ۲۵ دسامبر را به عنوان زادروز مسیح برگزید تا به مراسم پگانیسم در آن زمان معنا و مفهوم مسیحی بخشد. برای نمونه، کلیسا جشن زادروز میترا خدای نور و روشنایی را با جشن بزرگداشت زادروز عیسی که عهد جدید او را نور و روشنی جهان می‌نامد، جایگزین نمود تا از درآمیختن این دو مناسبت، نفوذ بیشتری بر زندگی مردم داشته باشد و بزرگ‌ترین جشن آیین مهر را در خود حل کنند. اکنون کلیسای ارامنه روز ششم ژانویه را که گفته می‌شود روز غسل تعمید مسیح است را به عنوان روز میلاد مسیح جشن می‌گیرند.[SUP][۸][/SUP] تاریخدانان، تاریخ دقیق زادروز عیسی را نمی‌دانند. فرانتس کومون، باستان‌شناس بلژیکی و بنیان‌گذار میتراپژوهی مدرن و دیگر میتراپژوهان همفکر او مفاهیم آیین میترایسم روم را کاملاً برگرفته از آیین مزدیسنا و ایزد ایرانی میترا (مهر) می‌دانند اما این ایده از دهه ۱۹۷۰ میلادی به بعد به شدت مورد نقد و بازبینی قرار گرفته‌ است و اکنون به یکی از مسائل بسیار مجادله‌برانگیز در زمینه پژوهش ادیان در دنیای روم و یونان باستان تبدیل شده‌ است.
در حدود ۴۰۰۰ سال پیش در مصر باستان جشن «باززاییده‌ شدن خورشید»، مصادف با شب چله، برگزار می‌شده‌ است. مصریان در این هنگام از سال به مدت ۱۲ روز، به نشانهٔ ۱۲ ماه سال خورشیدی، به جشن و پای‌کوبی می‌پرداختند و پیروزی نور بر تاریکی را گرامی می‌داشتند. هم‌چنین از ۱۲ برگ نخل برای تزیین مکان برگزاری جشن استفاده می‌کردند که نشانهٔ پایان سال و آغاز سال نو بوده‌ است.
در یونان قدیم نیز، اولین روز زمستان روز بزرگ‌داشت خداوند خورشید بوده‌ است و آن را خورشید شکست ناپذیر، ناتالیس انویکتوس، می‌نامیدند که از ریشهٔ کلمهٔ ناتال که در بالا اشاره شد برگرفته شده‌است و معنی آن، میلاد و تولد است. ریشه‌های یلدا در جشن دیگر مرسوم در یونان نیز باقی مانده‌است از مهم‌ترین این جشن‌های می‌توان به جشن ساتورن اشاره کرد.
در قسمت‌هایی از روسیهٔ جنوبی، هم‌اکنون جشن‌های مشابهی به‌مناسبت چله برگزار می‌شود. این آیین‌ها شباهت بسیاری با مراسم شب چله دارد. پختن نان شیرینی محلی شبیه به موجودات زنده، بازی‌های محلی گوناگون، کشت و بذرپاشی به صورت تمثیلی و بازسازی مراسم کشت، پوشانیدن سطح کلبه با چربی، گذاشتن پوستین روی هره پنجره‌ها، آویختن پشم از سقف، پاشیدن گندم به محوطه حیاط، ترانه‌خوانی و رقص و آواز و مهم‌تر از همه قربانی کردن جانوران از آیین‌های ویژه این جشن بوده و هست. یکی دیگر از آیین‌های شب‌های جشن، فالگیری بود و پیشگویی رویدادهای احتمالی سال آینده. همین آیین‌ها در روستاهای ایران نیز کم و بیش به چشم می‌خورند که نشان از همانندی جشن یلدا در ایران و روسیه دارند.
یهودیان نیز در این شب جشنی با نام «ایلانوت» (جشن درخت) برگزار می‌کنند و با روشن‌کردن شمع به نیایش می‌پردازند.
آشوریان نیز در شب یلدا آجیل مشکل‌گشا می‌خورند و تا پاسی از شب را به شب نشینی و بگو بخند می‌گذرانند و در خانواده‌های تحصیل کرده آشوری تفال با دیوان حافظ نیز رواج دارد.
نخستین روز زمستان در نزد خرمدینانی که پیرو مزدک هستند نیز سخت گرامی و بزرگ دانسته می‌شود و از آن با نام «خرم روز» (خره روز) یاد می‌گردد و آیین‌هایی ویژه در آن روز برگزار می‌شود. این مراسم و نیز سالشماری آغاز زمستان هنوز در میان برخی اقوام دیده می‌شود که نمونه آن تقویم محلی پامیر و بدخشان (در شمال افغانستان و جنوب تاجیکستان) است.[/h][h=2]جشن یلدا و عادات مرسوم در ایران:

[/h]
ایرانیان نزدیک به چند هزار سال است که شب یلدا آخرین شب پاییز را که درازترین و تاریکترین شب در طول سال است تا سپیده دم بیدار می‌مانند و در کنار یکدیگر خود را سرگرم می‌دارند تا اندوه غیبت خورشید و تاریکی و سردی روحیهٔ آنان را تضعیف نکند و با به روشنایی گراییدن آسمان به رخت خواب روند و لختی بیاسایند.

  • در آیین کهن، بنابر یک سنت دیرینه آیین مهر شاهان ایرانی در روز اول دی‌ماه تاج و تخت شاهی را بر زمین می‌گذاشتند و با جامه‌ای سپید به صحرا می‌رفتند و بر فرشی سپید می‌نشستند. دربان‌ها و نگهبانان کاخ شاهی و همهٔ برده‌ها و خدمت‌کاران در سطح شهر آزاد شده و به‌سان دیگران زندگی می‌کردند. رئیس و مرئوس، پادشاه و مردم عادی همگی یکسان بودند. البته درستی این امر تایید نشده و شاید افسانه‌ای بیش نباشد. ایرانیان در این شب باقی‌مانده میوه‌هایی را که انبار کرده بودند به همراه خشکبار و تنقلات می‌خوردند و دور هم گرد هیزم افروخته می‌نشستند تا سپیده دم بشارت روشنایی دهد زیرا به زعم آنان در این شب تاریکی و سیاهی در اوج خود است. جشن یلدا در ایران امروز نیز با گرد هم آمدن و شب‌نشینی اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر برگزار می‌شود. متل‌گویی که نوعی شعرخوانی و داستان‌خوانی است در قدیم اجرا می‌شده‌است به این صورت که خانواده‌ها در این شب گرد می‌آمدند و پیرترها برای همه قصه تعریف می‌کردند. آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه‌های گوناگون است که همه جنبهٔ نمادی دارند و نشانهٔ برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند، این میوه‌ها که اغلب دانه‌های زیادی دارند، نوعی جادوی سرایتی محسوب می‌شوند که انسان‌ها با توسل به برکت‌خیزی و پردانه بودن آنها، خودشان را نیز مانند آنها برکت‌آور می‌کنند و نیروی باروی را در خویش افزایش می‌دهند و همچنین انار و هندوانه با رنگ سرخشان نمایندگانی از خورشید در شب به‌شمار می‌روند. در این شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پُری آن، آینده‌گویی می‌کنند.
استان آذربایجان (شرقی و غربی):
در خطهٔ شمال و آذربایجان رسم بر این است که در این شب خوانچهای تزیین شده به خانهٔ تازه‌عروس یا نامزد خانواده بفرستند. مردم آذربایجان در سینی خود هندوانه‌ها را تزئین می‌کنند و شال‌های قرمزی را اطرافش می‌گذارند. درحالی که مردم شمال یک ماهی بزرگ را تزئین می‌کنند و به خانهٔ عروس می‌برند.
[h=5]استان مازندران:

[/h]در مازندران شب یلدا بسیار با اهمیت و گرامی داشته می شود. در این شب همه مردم به خانه پدر بزرگها و مادر بزرگها رفته و ضمن دور هم نشینی و خواندن فال حافظ و فردوسی خوانی به خوردن تنقلات و میوه جات خصوصا" انار و هندوانه و ازگیل می پردازند و با خوردن و نوشیدن و شنیدن صحبتها و داستان های بزرگترها شب را به صبح می رسانند و معتقدند که صبح بعد از یلدا روز پیروزی خورشید بر سیاهی و تاریکیها است.

استان فارس:
سفرهٔ مردم شیراز مثل سفرهٔ نوروز رنگین است. مرکبات و هندوانه برای سرد مزاج‌ها و خرما و رنگینک برای گرم مزاج‌ها موجود است. حافظ‌خوانی جزو جدانشدنی مراسم این شب برای شیرازی‌هاست. البته خواندن حافظ در این شب نه تنها در شیراز مرسوم است، بلکه رسم کلی چله‌نشینان شده‌است.

استان همدان:
همدانی‌ها فالی می‌گیرند با نام فال سوزن. همه دور تا دور اتاق می‌نشینند و پیرزنی به طور پیاپی شعر می‌خواند. دختر بچه‌ای پس از اتمام هر شعر بر یک پارچه نبریده و آب ندیده سوزن می‌زند و مهمان‌ها بنا به ترتیبی که نشسته‌اند شعرهای پیرزن را فال خود می‌دانند. همچنین در مناطق دیگر همدان تنقلاتی که مناسب با آب و هوای آن منطقه‌است در این شب خورده می‌شود. در تویسرکان و ملایر، گردو و کشمش و مِیز نیز خورده می‌شود که از معمولترین خوراکی‌های موجود در ابن استان هاست.

خراسان:
در شهرهای خراسان خواندن شاهنامهٔ فردوسی در این شب مرسوم است. یکی از آیین‌های ویژه شب یلدا در استان خراسان جنوبی برگزاری مراسم «کف زدن» است. در این مراسم ریشه گیاهی به نام چوبک را که در این دیار به «بیخ» مشهور است، در آب خیسانده و پس از چند بار جوشاندن، در ظرف بزرگ سفالی به نام «تغار» می‌ریزند. مردان و جوانان فامیل با دسته‌ای از چوب‌های نازک درخت انار به نام «دسته گز» مایع مزبور را آنقدر هم می‌زنند تا به صورت کف درآید و این کار باید در محیط سرد صورت گیرد تا مایع مزبور کف کند. کف آماده شده با مخلوط کردن شیره شکر آماده خوردن شده و پس از تزیین با مغز گردو و پسته برای پذیرایی مهمانان برده می‌شود. در این میان گروهی از جوانان قبل از شیرین کردن کف‌ها با پرتاب آن به سوی همدیگر و مالیدن کف به سر و صورت یکدیگر شادی و نشاط را به جمع مهمانان می‌افزایند.

اردبیل:
در اردبیل رسم است که مردم، چله بزرگ را قسم می‌دهند که زیاد سخت نگیرد و معمولاً گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغز گردو و نخودچی و کشمش می‌خورند.

گیلان:
در گیلان هندوانه را حتماً فراهم می‌کنند و معتقدند که هر کس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمی‌کند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد. «آوکونوس» یکی دیگر از خوردنی‌هایی است که در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه می‌شود. در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره می‌ریزند، خمره را پر از آب می‌کنند و کمی نمک هم به آن می‌افزایند و در خم را می‌بندند و در گوشه‌ای خارج از هوای گرم اتاق می‌گذارند. ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه می‌شود. آوکونوس در اغلب خانه‌های گیلان تا بهار آینده یافت می‌شود و هر وقت هوس کنند ازگیل تر و تازه و پخته و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون می‌آورند و آن را با گلپر و نمک در سینه‌کش آفتاب می‌خورند.(آو= آب و کونوس = ازگیل). در گیلان در خانواده‌هایی که در همان سال پسرشان را داماد یا نامزد کرده‌اند رسم است که طبقی برای خانواده نوعروس می‌فرستند. در این طبق میوه‌ها و خوراکی‌ها و تنقلات ویژه شب چله به زیبایی در اطراف آراسته می‌شود و در وسط طبق هم یک ماهی بزرگ (معمولا ماهی سفید) تازه و خام همراه با تزیین سبزیجات قرار می‌گیرد که معتقدند باعث خیر و برکت و فراوانی روزی زوج جدید و همچنین سلامت و باروری نوعروس می‌گردد


کرمان:

مردم کرمان تا سحر انتظار می‌کشند تا از قارون افسانه‌ای استقبال کنند. قارون در لباس هیزم‌شکن برای خانواده‌های فقیر تکه‌های چوب می‌آورد. این چوب‌ها به طلا تبدیل می‌شوند و برای آن خانواده، ثروت و برکت به همراه می‌آورند.

کردستان»:
در کردستان نیز خانواده‌هایی که عروس به خانه بخت فرستاده‌اند خوانچه‌هایی حاوی هندوانه و آجیل و همچنین هدیه را به خانه نو عروس و داماد می‌فرستند[SUP].

[/SUP]خوراکی‌ها:


از نظر طب سنتی ایران در شب یلدا باید غذاهای گرم خورده شود. میوه مخصوص این شب کدو تنبل می‌باشدکه دارای طبیعت گرم می‌باشد. میوه هندوانه مخصوص چله تابستان می‌باشد نه زمستان چون طبیعت هندوانه سرد است و در فصل گرم باید خورده شود. هم چنین کدو تنبل در تقویت قوای مغز نیز بسیار مؤثر می‌باشد.
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی میترسم اخر احساس زندگی در میان هیچکس نیست شاید من تنها روحی سرگردان میان ادمهایم و باید بروم به قبری که خانه من هست اه چه سرد شده میان ادمها زندگی کردن
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا