زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

وضعیت
موضوع بسته شده است.

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
انّا لله و انّا اليه ....

به زبانم نميآيد

من مرگ را ديده ام

مرگِ آفتاب

مرگِ پنجرههاي رو به باغ

مرگِ شرجيِ سرزمينهاي شمال

مرگِ دوست ... دوستي ... رفاقت

مرگِ يک مرد کنارِ صداقت

مرگِ دعا

مرگِ دستهايِ رو به خدا

مرگِ کودکانِ شجاع

مرگِ نفس

مرگِ غم انگيزِ زنداني در قفس

مرگِ يک شب بي عشق ... بي هوس

مرگِ آواز

مرگِ يک زن پر از نياز ... پر از نيا ا ا ا ا ز

من مرگِ قلم در دستهايِ خودم

مرگِ واژه در شعرهاي خودم

من عکس مرگ را به جاي تصوير لبخند ديده ام

به زبانم نميآيد

به زبانم چيزي جز صبر نميآيد





 

VictoOry

عضو جدید
کاربر ممتاز
خبر وصال كه تنها تسلاي خاطر ما در غربتگاه هجران است همان لطيفه اي است كه سّر لذت هنرها و سرچشمه نزاهت و خرمي است و هنرمند كسي است كه اين خبر دلاويز و اين م‍‍‍ژده جان بخش را به چشم و گوش و دل و جان آدميان مي رساند.
 

sey

عضو جدید
به خدا بی چش مستش دلم آروم نمی شه
دوس دارم بهش بگم "دوسِت دارم" روم نمی شه

تا به کی چشم به راهش بمونم جون بکنم
گوشه ای کز بکنم هی فال حافظ بزنم؟

شعر فالم همه اش آوخ و آهه به خدا
دلم از خواجه ی شیراز سیاهه به خدا

شعری از مستی چشماش بگو دیگه بسه!
جون اون شاخ نباتت که واست خیلی کسه!

توی این چرخش تقدیر که بی رحمه عزیز
اگه در کم نکنی کی من و می فهمه عزیز!***
تو میای و خونه ها رو عشق بارون می کنی
عاشقای کوچه رو فت و فراوون می کنی

خودم و گم می کنم مي بَرَنم رو دوش باد
وقتی از راه می رسی زلف و پر یشون می کنی

خلوت عاشق و بر هم می زنی با اون نگات
هرشبه مجنون و از لیلی پشیمون می کنی

اگه امشب بدونی توی چشت چه شوریه
خود زچشمای خودت هم شده پنهون می کنی

تو میای و خونه ها رو عشق بارون می کنی
سنگ و از پی می کنی لال و غزل خون می کنی


ناز شستت! مث توفانا می ری کالسکه چی!
اگه امشب بگمت حالم خرابه واسه چی!؟

قول قوله به کسی چیزی نگی کالسکه چی
این تویی واست می گم حالم خرابه واسه چی

تا به حال عاشق شدی عاشق چشمای کسی
هی به دنبالش بری اما به گردش نرسی

این که خوبه یه موقع پیش اومده خوابت نیاد
بزنی بیرون بری شب بشه مهتابت نیاد

چی بگم چی می دونی از دل دیوونه ی من
ازاین آتیشی که افتاده به کاشونه ی من

من خودم راهش دادم قایم باشک بازی بیاد
اگه اون دورا بره هیچکی سراغش نمیاد

هر چی امشب می کشم کار همون کو دکیه
کار قایم شدنِ پشت اون آلونکیه

دیگه حالا واسه خود مثل پری زادی شده
توی قایم شدن و گم شدن استادی شده

اگه تا خونش بری هرشبه قربونت می شم
شونه ی یال پر یشون دو اسبونت می شم

اگه تاخونش بری کالسکه گردونت می شم
می بوسم دست پات و هر شبه ممنونت می شم
......
بده من کالسکه چی کالسکه رو من برونم
واسه من که عاشقم کالسکه روندن چیزی نیس

اون که بار غم دنیا رو به دوشش می کشه
واسه اون کالسکه با گرده کشوندن چیزی نیس ...
کیومرث مرادی
 

sey

عضو جدید
ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم
چند وقت است که هر شب به تو می اندیشم

به تو آری ، به تو یعنی به همان منظر دور
به همان سبز صمیمی ، به همبن باغ بلور

به همان سایه ، همان وهم ، همان تصویری
که سراغش ز غزلهای خودم می گیری

به همان زل زدن از فاصله دور به هم
یعنی آن شیوه فهماندن منظور به هم

به تبسم ، به تکلم ، به دلارایی تو
به خموشی ، به تماشا ، به شکیبایی تو

به نفس های تو در سایه سنگین سکوت
به سخنهای تو با لهجه شیرین سکوت

شبحی چند شب است آفت جانم شده است
اول اسم کسی ورد زبانم شده است

در من انگار کسی در پی انکار من است
یک نفر مثل خودم ، عاشق دیدار من است

یک نفر ساده ، چنان ساده که از سادگی اش
می شود یک شبه پی برد به دلدادگی اش

آه ای خواب گران سنگ سبکبار شده
بر سر روح من افتاده و آوار شده

در من انگار کسی در پی انکار من است
یک نفر مثل خودم ، تشنه دیدار من است

یک نفر سبز ، چنان سبز که از سرسبزیش
می توان پل زد از احساس خدا تا دل خویش

رعشه ای چند شب است آفت جانم شده است
اول اسم کسی ورد زبانم شده است

آی بی رنگ تر از آینه یک لحظه بایست
راستی این شبح هر شبه تصویر تو نیست؟

اگر این حادثه هر شبه تصویر تو نیست
پس چرا رنگ تو و آینه اینقدر یکیست؟

حتم دارم که تویی آن شبح آینه پوش
عاشقی جرم قشنگی ست به انکار مکوش

آری آن سایه که شب آفت جانم شده بود
آن الفبا که همه ورد زبانم شده بود

اینک از پشت دل آینه پیدا شده است
و تماشاگه این خیل تماشا شده است

آن الفبای دبستانی دلخواه تویی
عشق من آن شبح شاد شبانگاه تویی

_ بهروز یاسمی _
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یــــــــــادتـــــــــ ای دوسـتــــــــ به خیــــــر...(چند خط خطی ساده برای دوست مجازی)
 
آخرین ویرایش:

**زهره**

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه تلخ است روابطمان این روزها که چیزی نیست جز حسابگری


مجلس عروسی یکی از بزرگان بود و ملا نصرالدین را نیز دعوت کرده بودند . وقتی می خواست وارد شود،در مقابل او دو درب وجود داشت با اعلانی بدین مضمون: از این درب عروس و داماد وارد می شوند و از درب دیگر دعوت شدگان. ملا از درب دعوت شدگان وارد شد. در آنجا هم دو درب وجود داشت و اعلانی دیگر : از این درب دعوت شدگانی وارد می شوند که هدیه آورده اند و از درب دیگر دعوت شدگانی که هدیه نیاورده اند. ملا طبعا از درب دومی وارد شد. ناگهان خود را در کوچه دید،همان جایی که وارد شده بود!!

این داستان حکایت زندگی ماست. کسانی را به زندگی مان دعوت می کنیم(رابطه هایی را آغاز می کنیم) اما وقتی متوجه می شویم از آنها چیزی عایدمان نمی شود ، رابطه را قطع و افراد را به حال خودشان رها می کنیم.
روابط عاطفی ما چیزی بیشتر از الگوی حاکم بر مناسبات تجاری و اقتصادی نیست.

عشق بر مبنای ترس و ضعف محاسبه گر است. اگر محبتی می کنیم توقع جبران داریم دوست داشتن های ما قید و شرط و تبصره دارد.حساب و کتاب دارد . اگر کسی را دوست داریم به خاطر این است که لیوان نیازمان پر شود .اگر رابطه ای سود آور نباشد آن را ادامه نمی دهیم.

چه ستمگر است آنکه از جیبش به تو می بخشد،تا از قلب تو چیزی بگیرد​










--
اللهم عجل لولیک الفرج
 

**زهره**

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام بچه هاجون، خوبین؟

یک سوال دارم کسی میتونه جواب بده؟
:cry:
نیاز آبی گیاهانی که به صورت دیم کاشته میشن چطور حساب میشه؟
 

"Pejman"

دستیار مدیر مهندسی کشاورزی گیاهان دارویی
سلام بچه هاجون، خوبین؟

یک سوال دارم کسی میتونه جواب بده؟
:cry:
نیاز آبی گیاهانی که به صورت دیم کاشته میشن چطور حساب میشه؟
سلام به نرم افزار Netwat میتونی اینکارو انجام بدی.اما برای هر گیاه از قبل باید مدل تهیه کنی براش. مدلسازی هم باید بلد باشی و مهمتر از همه نیاز آبی اون گیاه رو هم بدست بیاری و با شرایط دیم مقایسش کنی
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا