رمز موفقیت چیست؟

با سلام به دوستان چند روز پیش روز ملی تحول اقتصادی در چین بود و تو مقاله ای در این باره می خوندم نوشته شده بود که یکی از روش های موفقیت در چین این بود که مدیران و سیاست مداران به نظرات سازنده دیگران و مشاوران خوب گوش می دادند و از همین نظرات تحول را ایجاد کردند

حلا از دوستان می خوام هر کدوم یک راه کار برای موفقیت بگید شاید همین نظرات با عث موفقیت بشه
 
اول خودم می نویسم به نظر شخصی من یکی از راه کار های موفقیت اینه که اگر در جلسه هستیم و قرار است از دیگران مشورت بگیریم ابتدا بگذاریم دیگران صحبت بگویند زیرا اگر ما اول سخن بگوییم شاید انها بر اساس صحبت های ما نظراتشونو بگن و دیگر نظر خودشو نو نگن و سعی کنیم در برگه های جدا گانه نظرات اشخاص را بگیریم رمز موفقیت در اینجاس که ما می توانیم نظرات را به درستی بگیریم و بعد از همین نظرات تصمیم بگیریم

دوستان شاید این مطالب به تکنیک های مدیریتی بر کرده ولی به نظر شخصی من یکی از راه کار های موفقیت است

درود بر ایرانیان
 

industrial66

عضو جدید
تمام کسانی که در زندگی خود موفق بوده اند آگاهانه یا نااگاهانه از فرمول یکسانی برای موفقیت استفاده کرده اند ، از این چهار قدم ساده استفاده کنید تا به هر چه ارزو دارید دست یابید :
1. تصمیم بگیرید چه می خواهید .
2. حرکت کنید .( زیرا تنها ارزو کافی نیست .)
3. توجه کنید چه کاری موثر و چه کاری غیر موثر است. (لازم نیست در زمینه ای انرژی خود را صرف کنید که فاقد ارزش است . )
4. روشهای نزدیک شدن به هدف خود را تغییر دهید تا زمانی که به خواسته ی خود دست می یابید. ( انعطاف پذیری به شما این قدرت را می دهد که یک دید جدید و یک نتیجه ی جدید را به وجود اورید. )
اینا مطالبی بود که انتونی رابینز در کتاب گامهایی به سوی موفقیت بیان کرده.
 

s22a2ch

مدیر بازنشسته
.........

.........

واقعا" به نکته خوبی اشاره کردین.
منم این نکات رو از یکی از کتابای برایان تریسی انتخاب کردم.
1.برای هر روز از قبل برنامه ریزی کنید.
2.پیامد کارها را در نظر داشته باشید.
3.روی اهداف اصلی تمرکز کنید.
4.پیش از شروع مقدمات کار را فراهم کنید.
5.استعداد های خود را تقویت کنید.
6.محدودیت های خود را مشخص کنید.
7.خودتان را تحت فشار بگذارید.
8.قدرت های فردی خود را به حد اکثر برسانید.
9.خودتان را به فعالیت ترغیب کنید.
10.اول سخت ترین کار را انجام دهید.
11.کار را به قطعات کوچک تر تقسیم کنید.
12.وقت بیشتری ایجاد کنید.
13.سرعت انجام کار را افزایش دهید.
امیدوارم همگی موفق باشید.;)
 

mahtabi

مدیر بازنشسته
سلام
با تکر از تاپیک مناسبتون.
راستش من میخواستم نظر بدم اما متوجه نشدم در چه مورد موفقیت؟


موفقیت در گروه:

در هر صورت اگر در یک گروه کار میکنیم خوب برای موفقیت اون گروه باید نتیجتا همه ی ا فراد در راستای هدف گروه سازماندهی شن.
خودخواهی در کار کنار گذاشته بشه و سعی بر تخریب دیگران از ذهنمون دور شه.
همون طور که شما گفتین بگذاریم دیگران نظر خودشون رو بدون اعمال هر گونه نظری از طرف خودمون بگن.به هم دست یاری بدیم در کار.اینجوری خودمون هم میتونیم کاراتر عمل کنیم.
در کل بایستی روابط انسانی رو درست اعمال کرد. تا بتونیم با همبستگی کار رو جلو ببریم.


حالا ایشالا اگر دقیق منظورتون رو گفتین من هم مایلم در بحثتون باشم.

با احترام
 

maryam288

عضو جدید
سلام
نمی دونم آدم موفقی هستم یا نه
اما تا امروز تقریبا به تموم اون چیزایی که می خواستم رسیدم
اول سعی کردم از اینکه هدف درستی دارم یا نه مطمئن بشم با مشورت و گاهی کتاب خوندن
و سنجیدن اینکه راه هایی که دارم و مشکلات و مزیت های هر کدومشون
و حتی گاهی که به نظرم هدفم خیلی دور و سخت بوده روی یه کاغذ نوشتمش و جلوی چشمم گذاشتم!:d

همیشه توکل کردم به اونی که بیشترین عشق رو به بندش میده، خدا
همیشه اعتماد داشتم به توانایی که اون بهم داده
و هیچ وقت از لطفش نا امید نبودم
همیشه هر کاری که تونستم برای رسیدن به هدفم انجام دادم بقیه اش رو به خدا واگذار کردم
و البته دعای مادر و پدر
 

رد پای دوست

عضو جدید
خودت را دست کم نگیر
«احساس حقارت» باعث می شود که انسان توانایی های بالقوه خودش را دست کم بگیرد.اما مهم این است که این حس از کجا می آید؟ و چطور رفعش کنیم؟
خودت را دست کم نگیر!
«احساس حقارت» داشتن، همان طور که از کلمه دومش بر می آید ، یعنی اینکه یک نفر حس کند در برابر دیگران کوچک است و خودش را دست کم بگیرد. البته همان طور که از کلمه اولش هم بر می آید ، نشان از این دارد که این «خودکم بینی» چندان ربطی به واقعیت ندارد و بیشتر باور و حس یک آدم است نسبت به خودش.
در این مقاله می خواهیم این احساس فلج کننده و ناجور را زیر ذره بین بگذاریم. اول از همه می خواهیم ببینیم این احساس از کجا می آید ، بعد ببینیم آدم هایی که در وجودشان با این احساس درگیرند ، چه نشانه هایی دارند و دست آخر هم می خواهیم راهکارهایی بگذاریم جلوی پای این آدم ها تا احساس شان را از حقارت به عزت نفس تغییر دهند. البته حواسمان باشد کاری نکنیم که غرور جای احساس حقارت را بگیرد چون غرور هم در واقع یک شکل دیگر احساس حقارت است!
احساس حقارت از کجا می آید؟
چرا بعضی ها هیچ اهمیتی به خودشان نمی دهند؟ چرا بعضی ها فکر می کنند از همه لحاظ کم آورده اند یا بهتر بگوییم کم دارند؟ چرا بعضی ها با دیدن چهره خود جلوی آینه ابعاد وجود خویش را کوچک تر می بینند؟ چرا حس می کنند نسبت به دیگران کمتر موفقند؟ این دلیل ها احتمالاً قانع کننده ترین دلیل ها برای احساس حقارت هستند:
1- والدین بیش از حد سختگیر یا بیش از حد آسان گیر:
پدر و مادرهایی که می گذارند فرزندشان از همان اولی که یاد گرفت چهار دست و پا راه برود ، «تجربه کند» و «خودش یاد بگیرد»، شاید ناخودآگاه دارند خشت های اول عزت نفس را درون فرزندشان می گذارند. اما آنها که بیش از حد سختگیرند ،حتی اگر بچه بیچاره کارش را درست انجام دهد ، برایش پشیزی ارزش قائل نیستند. آنها هم نمی گذارند بچه شان دست به سیاه و سفید بزند ، مبادا به لطافت پوستش بربخورد ، دیگر بدتر. آنها در واقع اجازه نمی دهند بچه هیچ تجربه خودمختارانه ای داشته باشد. به این شیوه های تربیت، سبک های فرزندپروری می گویند.
سبک های فرزندپروری آسان گیر و دیکتاتور مآبانه ، بچه هایی بار می آورند که احساس حقارت بالایی دارند و سبک زندگی انعطاف پذیر، بچه هایی را پرورش می دهد که احساس عزت نفس و استقلال بالایی دارند.
2- نظر دوروبری ها: درست است که عمده شخصیت فرد در خانواده اش شکل می گیرد اما به هر حال، بچه مقدار زیادی از وقت خود را با همسالان و دوستانش می گذراند . نظر دوستان و همسالان هم می تواند روی احساس حقارت شخص تاثیر بگذارد. دوستانی که توانایی های آدم را تحسین می کنند و او را به اصطلاح قبول دارند ، باعث می شوند که عزت نفس فرد افزایش پیدا کند و برعکس، کسانی که مرتب دوروبری ها را مسخره می کنند ، به احساس حقارت آدم دامن می زنند.
3- مشکلات جسمی واقعی: بررسی احساس حقارت بدون در نظر گرفتن این مورد ، بی انصافی است. بعضی ها فقط به این خاطر که به علت های ژنتیکی، مشکل جسمی دارند ، از خودشان بدشان می آید. معلولان، چاق ها یا لاغرهای مادرزادی از این دسته اند. بیماری هایی که در طول عمر به جسم آدمی حمله می کنند – مخصوصا اگر مزمن شوند – می توانند عزت نفس انسان را خدشه دار و او را وادار کنند صبح تا شب به خودش لعنت بفرستد.
احساس حقارت چه نشانه هایی دارد؟
وقتی علائم افرادی که احساس حقارت دارند را می خوانید ، دستتان می آید کسی که به اصطلاح خودش را می گیرد، دقیقاً می خواهد احساس خود کم بینی اش را بپوشاند. خواندن این نشانه ها در شناخت احساس حقارت خودتان و دیگران بیشتر به شما کمک می کنند.
1- بی احترامی به دیگران
آدم هایی که برای خودشان احترام قائل نیستند ، به دیگران هم احترام نمی گذارند ، آنها فکر می کنند چون خودشان، خودشان را قبول ندارند ، پس نباید کس دیگری را هم قبول داشت. آنها کوچک ترین مشکل دیگران را چنان به رخ شان می کشند که آنها تحقیر شوند.
2- دهن بینی
همان قدر که آدم های دارای عزت نفس بالا خودمختار هستند ، برعکس، آدم های خودکم بین با کوچک ترین توصیه دیگران، یک دفعه مسیر زندگی شان را عوض می کنند. کافی است که به این آدم ها بگویی لباس شان زشت است، دیگر عمراً فراد آن لباس را تنشان ببینید. اگر دقت کنید ، می بینید که احساس حقارت، یا خودش را با انتقاد ناپذیری شدید نشان می دهد یا انتقاد پذیری شدید!
3- انزوا
کسانی که احساس حقارت دارند ، فکر می کنند دیگران هم مثل خودشان، آنها را غیرجذاب، خنگ و خسته کننده می دانند. به همین خاطر سعی می کنند تا جایی که می شود ، توی چشم نباشند و با کسی دهان به دهان نشوند تا ضعف خیالی شان مشخص نشود.
رقابت گریزی آدم های خود کم بین با اینکه دلشان می خواهد همیشه برنده شوند ، سعی می کنند تا جایی که می توانند وارد هیچ رقابتی نشوند. آنها خودشان فکر می کنند که بازنده خواهند بود و بازندگی هم یک فاجعه دیگر است!
4- انتقادناپذیری
یکی از علت هایی که آدم ها انتقاد پذیر نیستند ، همین است که آنها هر نوع انتقاد سازنده یا ناسازنده ای را دشمنی تلقی می کنند. خودکم بین ها دوست ندارند کسی ناتوانی های آنها را گوشزد کند.
5- توهم توطئه
کسانی که برای خودشان ارزشی قائل نیستند ، فکر ی کنند که همیشه دشمن های فرضی ای نشسته اند در فکر دسیسه تا آنها را از هر جایی که هستند پایین بکشند. در واقع این آدم ها این جوری خودشان به عوامل بیرونی نسبت دهند تا حقارت خودشان. البته توهم توطئه در شکل شدیدش یک بیماری روانی است و باید درمان شود.
اینگونه احساس حقارت را از بین ببرید
وقتی که احساس حقارت، جزئی از شخصیت فرد شود ، تغییر دادن آن خیلی سخت است. اما برطرف کردن این حس برای کسانی که که گاهی احساس حقارت می کنند ، آسان تر است. به هر حال، ما این راهکارها را جوری ردیف کرده ایم که هم به درد گروه اول بخورد و هم به درد گروه دوم. فقط یادتان باشد که این راهکارها آرام آرام در وجود آدم تاثیر می گذارند و نباید توقع داشته باشید یک شبه انجام شوند.
1- معیارتان را عوض کنید!
معیاراندازه گیری کسانی که احساس حقارت می کنند درباره ارزش خودشان درست نیست. به نظر آنها ارزش آدم به چیزهایی است که چندان دست خودش نیستند. چیزهایی مثل قد ، وزن و حتی ثروت. برای اینکه احساس حقارتتان را از بین ببرید ، اول باید در وجودتان چیزهایی را تشخیص دهید که قابل تغییر هستند. چیزهایی مثل دانش، خوش اخلاقی، شادی و خلاقیت. از این طریق مردم هم شما را به خاطر ویژگی هایی که در خودتان پرورش داده اید ، بیشتر قبول خواهند داشت.
2- برای خودتان دست بزنید!
تا حالا شده که خودتان برای تشویق خودتان آب طالبی بخرید ، شده که نظر دیگران را درباره موقعیت تان در نظر نگیرید و شده که برای موفقیت های کوچک و بزرگ خودتان، جایزه بخرید؟ یکی از راه هایی که می تواند به شما کمک کند تا از پس احساس حقارت تان بر بیایید ، این است که راه هایی برای تشویق خود پیدا کنید. باور کنید خیلی لذت بخش است که آدم بعد از موفقیت در یک آزمون زندگی، اولین شیرینی موفقیتش را خودش بخورد و بعد آن را به دیگران تعارف کند. تا حالا مزه این شیرینی را چشیده اید؟
3- از متخصصان کمک بگیرید!
گاهی احساس حقارت آن قدر شدید است که ما رسماً جزو مبتلایان به افسردگی، اضطراب، اختلال شخصیت و این جور مشکلات روان شناختی دیگر شده ایم. این جور مواقع بهتر است غرور ناشی از خودکم بینی و تصور بی فایده بودن بدون کمک دیگران را کنار بگذاریم و سراغ یک روان شناس یا مشاور خوب را از دوروبری هایمان بگیریم. فقط یادتان باشد که برای موثر بودن روان درمانی، بیشتر از هر چیز باید حوصله و انگیزه داشته باشید؛ روان شناس ها فقط به شما کمک می کنند که خودتان به خودتان کمک کنید.
 

رد پای دوست

عضو جدید
راحت تر زندگی کنید




بسیاری افراد تصور می کنند که باید تمام اتفاقات و عوامل موافق نظرشان باشد تا احساس


خوشحالی و راحتی کنند. در غیر این صورت ناراضی هستند.





زندگی همواره سرشار از لحظات تلخ و شیرین است و نمی توان انتظار داشت که موضوعات و مشکلات ناراحت کننده به

وجود نیایند.



البته در عمق و شدت ناراحتی ها نیز وضعیت آقایان متفاوت از خانم هاست. شاید توجه کرده باشید که خانم ها در ساختار فکری خود نیز با آقایان تفاوت هایی دارند. وقتی آقایان از مسئله ای ناراحت هستند یا فکرشان مشغول چیزی است ترجیح می دهند تنها باشند و با کسی صحبت نکنند، زیرا معتقدند که با فکر کردن خودشان می توانند راه حلی برای مسئله مورد نظر پیدا کنند. در چنین شرایطی خانم ها تصور می کنند که آقا از آنجایی که با ایشان احساس صمیمیت نمی کند مایل به مطرح کردن موضوع نیست. چرا که خانم ها عادت دارند در مواردی که با مشکلات روبه رو می شوند مشکل خود را با دیگری در میان بگذارند تا حتی الامکان شنونده باشد و با ایشان احساس همدردی کرده و تایید کند که ناراحتی شان قابل توجه است.


حالا آیا راه هایی وجود دارد که این رنجیدن خانم ها به حداقل برسد یا خیر؟


پاسخ مثبت است. به موارد زیر توجه نمایید تا صحت مطلب را تأیید نمایید:


احساس خوشحالی همواره درونی است


بسیاری افراد تصور می کنند که باید تمام اتفاقات و عوامل موافق نظرشان باشد تا احساس خوشحالی و راحتی کنند. در غیر این صورت ناراضی هستند.


چنانچه ما بپذیریم که ریشه بسیاری از اتفاقات بیرونی در عمق وجود خودمان است قادر به تغییر آنها خواهیم بود.


در برخی شرایط ممکن است شما اصولا احساس خوبی نداشته باشید. در چنین شرایطی هر صحبت یا اتفاقی می تواند شما را برنجاند برای مثال مادری را مجسم کنید که بسیار خوشحال و آرام است. در این حال به کودک خود یک بستنی می دهد اما کودک در دقایق اولیه بستنی را تصادفا روی لباس و زمین می ریزد. در این حال از آنجایی که مادر احساس خوبی داشته با روی خوش لباس و زمین را تمیز می کند. اما مادری را مجسم کنید که ناراحت و عصبانی است و از زندگی خود رضایت ندارد. اگر این اتفاق در مورد کودک این مادر بیفتد احتمالا شروع به داد و فریاد کرده و خود را قربانی کارهای اشتباه اطرافیان می بیند. در هر دو مورد یک اتفاق افتاد اما نحوه نگرش به موضوع متفاوت بود.


وقتی از موضوع یا صحبتی ناراحت می شوید بهتر است اول به احساس خود رجوع کنید. اگر احساس خوبی داشتید به مسئله بپردازید در غیر این صورت با خود بگویید بعدا راجع به آن فکر می کنم. در بسیاری از موارد اگر یک یا چند ساعت از مسئله بگذرد یا حتی اگر شب را به صبح برسانید فکرتان آزادتر شده و در صورت پرداختن مجدد به مسئله خواهید دید که اصلا اوضاع به آن بدی نیز نبوده است پس علتی ندارد که تمام روز خود را خراب سازید و فکر و ذهن خود را به جای پرداختن به کارهای سازنده و موفقیت به یک موضوع جزئی محدود نمایید که درنهایت نیز حاصلی عایدتان نمی شود.



از طرف مقابلسؤال کنید


در بسیاری موارد از حرکت- رفتار یا گفتاری ناراحت می شوید و آن را بارها در ذهن خود مرور می کنید و هر بار بیش از پیش ناراحت و رنجیده خاطر می شوید. در چنین شرایطی توصیه ما به شما این است که در همان لحظه از طرف مقابل بخواهید منظورش را برایتان توضیح دهد.


برای مثال از او بپرسید «منظورتان چیست؟» یا اینکه «منظورتان این است که...؟» یا اینکه وقتی کسی مرتب از شما ایراد می گیرد مودبانه از او بپرسید «پیشنهاد شما اگر جای من بودید چیست؟» یا اینکه «راه بهتری به نظر شما می رسد؟»


با چنین شیوه های ساده ای متوجه منظور واقعی او می شوید. شاید واقعا طرف مقابل قصد آزردن شما را نداشته. اگر هم داشته با این روش از ادامه کار او جلوگیری می کنید. بدون اینکه مدت ها رنجیده خاطر بمانید.



مخالفت بدونناسازگاری را بیاموزیم


لازم نیست تمام انسان ها با یکدیگر هم عقیده باشند. تفاوت بخشی از زندگی طبیعی است. اما می توان با تدبیر این مخالفت ها را دلنشین کرد.


همواره به یاد داشته باشید صرف اینکه با کسی هم عقیده نیستید دلیل ندارد که با او دشمن بوده و از یکدیگر کینه داشته باشید. می توان با افراد روابط محبت آمیزی داشت اما در عین حال با برخی از عقایدشان مخالف بود. یکی از شیوه ها در چنین شرایطی این است که هدف نهایی را بر دوستی پایه گذاری کنیم. یعنی در مورد مسائلی که می دانید با طرف مقابل اختلاف عقیده دارید با او صحبت نکنید تا مجبور نشوید با بحث و مجادله او را متقاعد کنید.


وقتی با فردی مثل همسرتان بر سر تربیت فرزند یا هر مسئله دیگری اختلاف نظر دارید به جای اینکه هر یک سعی در به کرسی نشاندن حرف خود داشته باشید بهتر است با همدلی به وی بگویید: «می دانم که هر دو موافقت و مصالح کلی خانواده را می خواهیم فقط از شیوه ها و راه های مختلف به آن می رسیم. پس می توانیم راه های گوناگون را مورد بررسی قرار دهیم تا بهترین را انتخاب کنیم» نه اینکه مرتب غر زده و بداخلاقی کنیم تا طرف مقابل هم در لاک دفاعی فرو رفته و پافشاری بیشتری بر سر عقیده خود کند.


دقت داشته باشید که هر انسانی طرز تفکر خاص خود را دارد و نمی توان عقیده خود را به کسی تحمیل کرد. اگر هم چنین شود کوتاه مدت است و دوام ندارد. پس گاهی اوقات که رفتار یا گفتار طرف مقابل شما را می آزارد با تدبیر موضوع بحث را تغییر داده و به سمتی ببرید که هر دو بی طرفانه صحبت کنید. خواهید دید که پس از چند دقیقه آرامش لازم دوباره حاکم خواهد شد.


 
آخرین ویرایش:

mohsenjoon

عضو جدید
یکی از راهای موفقیت که من خیلی وقت پیش اون را از توی یک کتاب خوندم این بود که در یک کتاب تمام فاکتورهای موفقیت افراد بسیار موفق را در یک کتاب جمع کرده بودند که یک فاکتور در تمام این امور مشترک بود
ان نیز این بود که این افراد به طور کلی در کنار خود همیشه یک دفتر یاداشت داشتند همراه یک خدکار و تمام اموری که در اطرافشان انجام می شود را یاداشت می کردند
و کارهای درست را انجام می دادند و به ان بال و پر می دهند کارهای بد را نیز شناسایی کرده و از ان دوری می کردند پس راز موفقیت انها فقط ثبت واقعیات روز چه خوب چه بد در یک دفترچه بود و بعد به عمل بستن ان
---------------------------------------------------------------------------------------------------
بدانید . فردا و فردا های ما سبز خواهد بود. و بد اندیشان رسوا خواهند گردید
.
آیت‌الله منتظری: باطل است / آیت‌الله صانعی: مشروعیت ندارد
آیت‌الله طاهری: نامشروع و غاصبانه است / آیت‌الله هاشمی: مردم باور ندارند
رهبر: همین که من می‌گویم
 

یکی مثل شما 100

عضو جدید
به نظر من رمز موفقیت هر انسان
در ابتدا شناخت انسان از توانایی های خود است، اینکه به نقطه ای برسد که توانایی های خود را بی انتها ببیند
دوم انتخاب هدف ( هر چقدر بزرگ)
سوم حرکت در جهت هدف انتخاب شده

دوستان برای موارد 1 و2 می تونن از مستند The Secret استفاده کنن که واقعا عالیه(خود من شاید 20 بار اونو دیدم)
برای مورد 3 کتاب های برایان تریسی رو پیشنهاد میکنم(مثل دو کتاب 1.فکرتان را عوض کنید تا زندگیتان تغییر کند 2.قورباقه را قورت بده )
 

100af

مدیر تالار مهندسی صنایع
مدیر تالار
کاربر ممتاز
رمز موفقیت اینه که واسه رسیدن به هدف برنامه داشته باشی.درست مثل این: در عین اینکه داری از کو ه بالا می ری تا به قله برسی گاهی جلوی پاتم نگاه کنی تا بدونی الان تو کجایی و قله کجاست1
 

sszz23

عضو جدید
سلوک خردمندانه

سلوک خردمندانه

بیشتر افراد این شعر را به مادر ترزا نسبت می دهند زیرا یک نسخه آن در اتاقش نصب شده بود ولی در حقیقت کنت کیت در 19 سالگی زمانیکه دانشجوی هاروارد بود آن را سروده است.این شعر برای اولین بار توسط انجمن دانشجویی هاروارد منتشر گردید.این شعر از معدود شعرهایی است که دارای یک سایت اینترنتی مخصوص است.

مردم اغلب غیر منطقی،خودمحور و متعصب هستند،

در هر حال آنها را ببخش

اگر مهربان باشی،مردم تو را متهم می کنند که پشت این مهربا نی ها هدفهای خودخواهانه پنهان شده است،
در هر حال مهربان باش

اگر موفق شوی،دوستان دروغین و دشمنان واقعی بدست خواهی آورد،
در هر حال موفق شو

اگر صادق و صریح باشی،ممکن است تو را فریب دهند،

در هر حال صادق و صریح باش

چیزی را که برای ساختنش سالها تلاش کرده ای می توانند در یک شب نابود کنند،
در هر حال تو بساز
اگر آرامش و خوشبختی را بیابی،مورد حسد واقع می شوی،
در هر حال به دنبال خوشبختی باش
کار خوب امروز تو را،اغلب افراد فردا فراموش می کنند،
در هر حال تو کار خوبت را انجام بده
بهترین هایت را به دنیا بده و این ممکن است هرگز کافی نباشد،
در هر حال تو بهترین هایت را به دنیا بده
می دونی...
در آخر،
هر چی بوده بین تو و خداست،
در هر حال هیچ کدوم بین تو و آنها نبوده
 
رمز موفقیت در چیست؟؟؟

تعریف موفقیت چیست؟؟؟

چه کسی موفق است؟؟؟
همیشه فکر می کردم اگه تو کلاس نفر اول بشم موفقم

همیشه فکر می کردم اگه دانشگاه برم موفقم

همیشه فکر می کردم اگه فوق بگیرم موفقم

همیشه فکر می کردم کار پیدا کنم موفقم

همیشه فکر می کردم اگه پول دار بشم موفقم

همیشه فکر می کردم اگه همسر خوبی داشته باشم موفقم

همیشه و همیشه .....

پس چرا هنوز به دنبال موفقیتم

براستی موفقیت من از نظر من موفقیته و برای دیگران شکست

و چیزی که برای دیگران شکسته برای من موفقیته

ایا کارمند شهرداری که صبحها خیابونو تمیز می کنه و روزی به خاطره خوبی در کار ،در بخش اداری کار می کنه موفقه؟

یا اون مهندسی که به خاطره بدی در کار از کار در پروژه ها به بخش اداری که همون کارمند منتقل شده ،می فرستن شکست خورده
پس موفقیت چیه
رمز موفقیت در چیست؟؟؟

تعریف موفقیت چیست؟؟؟

چه کسی موفق است؟؟؟
 

sszz23

عضو جدید
شکستهای ما بهترین راه رو برای تعالی پیش رومون قرار میدن.اکثر کسانی که نوبل بردن در زندگی خود با شکستهای بسیاری رو به رو بودند.
رمز موفقیت اینه که در هر حالتی،چه در سختی ها و چه در راحتی ها خودمون رو نبازیم .اگر در خوشی ها و راحتی ها خودمون رو ببازیم و گم کنیم تمام داشته های خوبمون رو به یکباره از دست خواهیم داد.و اگر در سختی ها خودمون رو ببازیم 10 گام به سمت نابودی محض نزدیک خواهیم شد.
ظرفیتها ذاتی نیستند بلکه اکتسابی هستند.
همه ما دوست داریم که زندگی راحت-کار خوب-partner خوب - درامد خوب و.... را داشته باشیم .وقتی بدستشون آوردیم باید حواسمون باشه که به کوچکترین بهایی اونها رو از دست ندیم.غرور چیز خوبیه.اما نه غرور کاذب.چرا که به راحتی ارزشهای ما رو ازمون میگیره و...
در سختی ها نباید یاس رو به خود راه داد.باید مقاومت کرد تا به راه درستی دست یابیم.
کسانی قویترند که با سختی ها بجنگند و بر اونها غلبه کنند.خیلی سخته اما دست نیافتنی هم نیست.درختی که در بیابان هست در سختترین وضعیت آب و هوایی قرار داره اما قویترین نوع درختهاست.ما که کمتر از درختهای بیابان نیستیم.
 
آخرین ویرایش:

s22a2ch

مدیر بازنشسته
نظر من

نظر من

رمز موفقیت در چیست؟؟؟

تعریف موفقیت چیست؟؟؟

چه کسی موفق است؟؟؟
همیشه فکر می کردم اگه تو کلاس نفر اول بشم موفقم

همیشه فکر می کردم اگه دانشگاه برم موفقم

همیشه فکر می کردم اگه فوق بگیرم موفقم

همیشه فکر می کردم کار پیدا کنم موفقم

همیشه فکر می کردم اگه پول دار بشم موفقم

همیشه فکر می کردم اگه همسر خوبی داشته باشم موفقم

همیشه و همیشه .....

پس چرا هنوز به دنبال موفقیتم

براستی موفقیت من از نظر من موفقیته و برای دیگران شکست

و چیزی که برای دیگران شکسته برای من موفقیته

ایا کارمند شهرداری که صبحها خیابونو تمیز می کنه و روزی به خاطره خوبی در کار ،در بخش اداری کار می کنه موفقه؟

یا اون مهندسی که به خاطره بدی در کار از کار در پروژه ها به بخش اداری که همون کارمند منتقل شده ،می فرستن شکست خورده
پس موفقیت چیه
رمز موفقیت در چیست؟؟؟

تعریف موفقیت چیست؟؟؟

چه کسی موفق است؟؟؟
دلیل همه اینا اینه که هدف های هر کسی متفاوته.
نوع نگرشش به زندگی.دیگران و به همه چی
موفق کسی هست که ادم پیش خوشش موفق باشه یعنی به چیزایی که خواسته و تلاش کرده رسیده باشه.
وقتی به گذشته نگاه میکنی پیش خودت سربلند باشی.
........
 

.MosTaFa.

کارشناس تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
دلیل همه اینا اینه که هدف های هر کسی متفاوته.
نوع نگرشش به زندگی.دیگران و به همه چی
موفق کسی هست که ادم پیش خوشش موفق باشه یعنی به چیزایی که خواسته و تلاش کرده رسیده باشه.
وقتی به گذشته نگاه میکنی پیش خودت سربلند باشی.
........


موافقم

به نظر من هم موفقیت در گرو اهداف انسانه و هر چه انسان بیشتر به اهدافش برسه مطمئنا انسان موفق تریه
انسان بی هدف اگر به جایی هم برسه موفقیت تلقی نمیشه چون برای اون نجنگیده

فکر می کنم باید بیشتر به این بپردازیم که در زندگی چه چیزایی رو باید هدف قرار داد و چه چیزایی رو نه
مثلا یکی هدفش اینه که تو یه مسابقه دو قهرمان بشه ولی دیگری تو همون مسابقه هدفش اینه که از خط پایان بگذره و مطابق با تلاشش به جایگاهی برسه
 

مهندس احسان ق

عضو جدید
چه عالی

چه عالی

بیشتر افراد این شعر را به مادر ترزا نسبت می دهند زیرا یک نسخه آن در اتاقش نصب شده بود ولی در حقیقت کنت کیت در 19 سالگی زمانیکه دانشجوی هاروارد بود آن را سروده است.این شعر برای اولین بار توسط انجمن دانشجویی هاروارد منتشر گردید.این شعر از معدود شعرهایی است که دارای یک سایت اینترنتی مخصوص است.

مردم اغلب غیر منطقی،خودمحور و متعصب هستند،

در هر حال آنها را ببخش

اگر مهربان باشی،مردم تو را متهم می کنند که پشت این مهربا نی ها هدفهای خودخواهانه پنهان شده است،
در هر حال مهربان باش

اگر موفق شوی،دوستان دروغین و دشمنان واقعی بدست خواهی آورد،
در هر حال موفق شو

اگر صادق و صریح باشی،ممکن است تو را فریب دهند،

در هر حال صادق و صریح باش

چیزی را که برای ساختنش سالها تلاش کرده ای می توانند در یک شب نابود کنند،
در هر حال تو بساز
اگر آرامش و خوشبختی را بیابی،مورد حسد واقع می شوی،
در هر حال به دنبال خوشبختی باش
کار خوب امروز تو را،اغلب افراد فردا فراموش می کنند،
در هر حال تو کار خوبت را انجام بده
بهترین هایت را به دنیا بده و این ممکن است هرگز کافی نباشد،
در هر حال تو بهترین هایت را به دنیا بده
می دونی...
در آخر،
هر چی بوده بین تو و خداست،
در هر حال هیچ کدوم بین تو و آنها نبوده


سلام
جالبه. خیلی...
متن زبان اصلی این شعر رو هم داری؟ ممنون می شم بهم بدی.
 
خواستم برم دانشگاه كه رفتم.
خواستم كار مورد علاقم رو پيدا كنم كه كردم.
خواستم تدريس كنم كه دارم انجام ميدم.
خواستم ادامه تحصيل بم كه دارم مي خونم.
خواستم دفتر مهندسي بزنم كه زدم.
خواستم.خواستم.خواستم.
بهتر فقط بخواهيد و به اون برسيد.:gol:
 

sed ali

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
تایپیک جالبی است با اینکه من دیر دیدم
چند وقت پیش در برنامه موفقیت در شبکه 4 یه دکتر یه نکته ی گفت .
من هم در ادامه تعریف دوستان اونو می گم !
این دکتر میگفت استادمون همیشه می گفت موفقیت 2 عامل می خواهد :
1- تلاش
2- جستوجو و تلاش در زمیته ای که کسی دنبالش نرفته
 

Similar threads

بالا