وقتي رفتي همه چي رفت
حتي لبخند گل ياس
توي سينه بي تپش شد
اونهمه قلب پر احساس
نه لبت به خنده وا شد
نه وداعي كردي با من
درد و نفرين در سفرهات سفر هميشه رفتن
در قفاي رفتن تو همه پلها شكستن
به عزاي رفتن تو همه به گريه نشستن
تو كجائي كه ببيني چه دلايي با تو هستن
مي دونم تو قطره نيستي
كه بري گم بشي در رود
براي روح بزرگت
مرگ تو تولدي بود
نه با اين رفتن تو رفتي
نه با اين مردن تو مردي
اون صداي جاودانه بگم از كي مي خوندي
در قفاي رفتن تو همه پلها شكستن
به عزاي رفتن تو
همه به گريه نشستن
تو كجائي كه ببيني چه دلايي با تو هستن
حتي لبخند گل ياس
توي سينه بي تپش شد
اونهمه قلب پر احساس
نه لبت به خنده وا شد
نه وداعي كردي با من
درد و نفرين در سفرهات سفر هميشه رفتن
در قفاي رفتن تو همه پلها شكستن
به عزاي رفتن تو همه به گريه نشستن
تو كجائي كه ببيني چه دلايي با تو هستن
مي دونم تو قطره نيستي
كه بري گم بشي در رود
براي روح بزرگت
مرگ تو تولدي بود
نه با اين رفتن تو رفتي
نه با اين مردن تو مردي
اون صداي جاودانه بگم از كي مي خوندي
در قفاي رفتن تو همه پلها شكستن
به عزاي رفتن تو
همه به گريه نشستن
تو كجائي كه ببيني چه دلايي با تو هستن