رد پای احساس ...

[ESPEranza]

تو همانی که دلم لک زده لبخندش را


او کــه هرگز نتوان یافت همانندش را


منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد


غــــزل و عاطفــــه و روح هنرمندش را

 

[الناز تبریز]

ﻋﺸـــﻖ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯾﮏ ﺣﺒﻪ ﻗﻨﺪ ﺍﺳﺖ ...
​

ﮔﺎﻫﯽ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ ﺗﻮﯼ ﻓﻨﺠـــﺎﻥ ﺩﻝ ﻣﺎ ...​

ﺣﻞ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺁﺭﺍﻡ ﺁﺭﺍﻡ ...​

ﺑﯽ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﻔﻬﻤﯿﻢ
​

ﺭﻭﺣﻤﺎﻥ ﺳﺮ ﻣﯿﮑﺸﺪ ﺁﻥ ﺭﺍ​

ﻋﺎﺷﻖ ﻣﯿﺸﻮﯼ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺳﺎﺩﮔﯽ....
​

 

[AvA-6586]

چیز دیگری نمی خواهم،
شاید فقط سهمم را!
از آغوش تو
که روزها به جنونم می کشد
شبها شاعر…!!

 

[tara75]

درخت بابرگ های خشک وشاخه های شکسته هم هنوز درخت است....

آدم اما......

"دلش ک بشکند"

دیگرآدم نمی شود!!!

 

[AvA-6586]

دلتنگی حس عجیبی است

که گاهی تو را به یادم می آورد
گاهی یعنی همیشه

گاهی یعنی الان

 

[tara75]

سحرتوراهه وتودوباره بیتابی....

چه مرگته دل من چرانمیخوابی؟

 

[الناز تبریز]

به آقای شهردار بگویید این قدرعوض نکنند رنگ و روی این شهر لعنتی را . . .
این پیاده رو ها . . .
میدان ها . . .
رنگ و روی دیوار ها . . .
” خاطراتم ” دارند از بین می روند !
​

.
​

 

[مریم.س]

 

[mehdi.chem]

به تو خو کرده ام، مانند "سربازی" به "سربندش"

تو معروفی به دل کندن... مونالیزا به لبخندش


تو تا وقتی مرا سربار می بینی، نمی بینی-

-درخت میوه را پرُبار خواهد کرد پیوندش!


به تو تقدیم کردم از همان اول، دلت را زد...

بهای شعر هایم را بپرس از آرزومندش!


به دنیا اعتباری نیست، این حاجی بازاری

نه قولش قول خواهد شد نه پا برجاست سوگندش


گریزی نیست جز راه آمدن با مردم پابند

همیشه کفش تقدیرش گره خوردست با بندش


به غیر از رفتنت چیزی اگر هم بوده، یادم نیست

چنان شعری که میماند به خاطر آخرین بندش


چه حالی داشتم با رفتنت؟ "سربسته" می گویم

شبیه حال مردی شاهد اعدام فرزندش...


حسین زحمتکش

 

[AvA-6586]

[FONT=&quot]جاده چقدر بی رحم میشود؛ وقتی می فهمد در مسیر [FONT=&quot]"[FONT=&quot]تنهایی[/FONT][FONT=&quot]"...[/FONT][/FONT][/FONT]

 

[mehdi.chem]

پس شاخه‌های یاس و مریم فرق دارند
آری! اگر بسیار اگر کم فرق دارند

شادم تصور می‌کنی وقتی ندانی
لبخندهای شادی و غم فرق دارند

برعکس می‌گردم طواف خانه‌ات را
دیوانه‌ها آدم به آدم فرق دارند

من با یقین کافر، جهان با شک مسلمان
با این حساب اهل جهنم فرق دارند

بر من به چشم کشتة عشقت نظر کن
پروانه‌های مرده با هم فرق دارند

فاضل نظری

 

[mehdi.chem]

پشتم از بار غمت خم گشت، بارم را بگیر

از فشار زندگی مُردم، فشارم را بگیر!


این چنین آسوده در کنج دلم ساکن نمان

مثل می در من بچرخ و اختیارم را بگیر


نام خود را صاف بر پیشانی من حک کن و

کارتهای تا ابد بی اعتبارم را بگیر


مثل قالی، سال های سال پامالم بکن

گاهی اما با سرانگشتت، غبارم را بگیر


آرزوی خنده ات را داشتم، ممکن نشد

پس بگیر... این آرزوی خنده دارم را... بگیر


غلامرضا طریقی

 

[tara75]

خدایا دمت گرم!

شبات خیلی قشنگنا....

فقط

واسه بعضی بنده هات.....

صبح نمیشن....!

 

[naghmeirani]

​

چشم هایت
پنجره ای رو به ممکن ها ست

 

[AvA-6586]

ﮬﻤﯿﺸﮧ ﻧﻤﯿﺸﻮﺩ ﺯﺩ به ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻟﯽ ﻭ ﮔﻔﺖ:
​

تنها امده ام ، تنها میروم​

ﯾﮏ ﻭﻗﺘﺎﺋﯽ ﺷﺎﯾﺪ ﺣﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺎﻋﺘﯽ ﯾﺎ ﺩﻗﯿﻘﮧ ﺍﯼ ﮐﻢ ﻣﯿﺎﻭﺭﯼ!​

ﺩﻝ ﻭﺍﻣﺎﻧﺪﮦﺍﺕ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﮬﺪ ﮐﮧ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﮧ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﯼ….
​

 

[majid@bnd]

روزهایی که بی تو می گذرد
گرچه با یاد توست ثانیه هاش
آرزو باز می کشد فریاد:
در کنار تو می گذشت، ایکاش!

(ف مشیری)

 

[رجایی اشکان]

آخ..
چقدر امشب خسته ام....
گویی رمقی نیست....
اما باید حرف بزنم....
یک کمی حرف بزنم تا آرام گیرم....
باید بگویم از حرفهای آماس کرده ی گلویم!
اما انگار یكباره خالی شوم از آن همه حرف نزده....
می گذرد....
لحظه ای....
دقیقه ای....
ساعتی...
بلند می شوم...
میروم...
آبی میزنم صورتم....
واژه ها خیس ميشو ند...
اشکهایم...
آرام آرام برگونه هايم جاري مي شود...
منحنی لبانم برعکس میشود...

 

[الناز تبریز]

با باد همدردم!
عمریست دنبال قرار خود می گردم...

 

[*FARZAN*]

تنهایی یک نفر
نشست
کنار تنهایی یک نفر دیگر
بعد تنهایی دیگري
رفت کنار تنهایی دیگری
تنهایی دیگری
کنار تنهایی دیگری
دنیا پر شد از تنهایی های کنار هم
که می نشینند
راه می روند
و گاهی يكدیگر را می بوسند

علیرضا عباسی

 

[*FARZAN*]

من از ابرها قول تو را گرفته ام
ولی باز فرقی نمی کند
پدر در کلیسا
مردم آبادی در مسجد
و حتی بذری که زیر خاک است
همه برای آمدن باران دعا می خوانند

میلاد فاتحی

​

 

[*FARZAN*]

از دور تو را دوست دارم!
بي هيچ عطرى
آغـوشى
لمَسى
و يا حتى بوسه‌اى...
تنها
دوستت دارم
از دور...!

جمال ثريا

​

 

[baran 2012]

وقتی هوس نوشتن می کنم
به یاد می آورم
هیچ جا بهتر از کاغذ دفترم نیست ...

 

[الناز تبریز]

دلتنگم،
مثل مادر بی سوادی
که دلش هوای بچه اش را کرده
ولی بلد نیست شماره اش را بگیره.

 

[رجایی اشکان]

من را ببخش... ؛
اگر دیگر نیستم که وقتی از همه خسته ای دلداریت بدهم ...
اگر احساس تنهایـی میکنی و نیستم که بگویم نگران نباش ،
( من با تـو هستم ... )
ببخش که نیستم تا باهمان آهنگ آشنا برات لالایی بخونم ...
( از همان هایی که همیشه میخواندم )
ببخش که نشد که برای هم باشیم....
برای دلیلی که حتی خودم هم نمیدانم !
ببخش که میخواستیم تا آخره خط بــاهم باشیم اما نشُـد ...
ببخش که دیگر در بیخوابیهای شبانه ات همراهت نیستم...
بیخوابیهایی که با لالاییهای عاشقانه!!!
به خواب آرام تبدیل میشد...

 

[tara75]

هنوز ازسقف دلم ............

داره بارون می چکه...........

واسه دریای دردم

خیلی قلبم کوچیکه..................!

 

[tara75]

گویی ازصحبت مانیک ب تنگ آمده بود..............

بار بربست وب گردش نرسیدیم و برفت!!!

 

[tara75]

کاش آنجا بدون من.................

مثل اینجا بدون "تو" بود!!!!

 

[رجایی اشکان]

در لا ب لای تَرسها و دِلشوره هایَم ...

لبِ پَرتگاه ایستاده ام...

میدانَم دستَم را نمیگیری..

فَقَــــــــــــــــــــــــــــــــــــــط محضِ رضای خُدا پَرتَم نَکُن...

 

[رجایی اشکان]

بعضى رابطه ها..
نه عادتست…
نه عشقست…
نه دوست داشتن…
چیزى فراتر از این هاست…
و خوب میدانی که…
نه تو براى او مى مانى……
نه او براى تو…
ولی…
هر دو بى هم نمیتوانید بمانید
و این…
" درد " ناک ترین رابطه ى دنیآست

 

[*FARZAN*]

زنی‌ عاشقت شد ،
زنی‌ از سرزمین عجایب .
تو را عجیب ساده ،
عجیب صادقانه دوست داشت .
زنی‌ که
در نبودن تو
سخت گریست .
تو باید مرد خوشبختی‌ بوده باشی .

نیکی‌ فیروزکوهی

​