بعضی از آدمها را نمی شود داشت، فقط می شود یک جور خاصی دوستشان داشت! بعضی آدمها اصلا برای این نیستند که مال تو باشند یا تو برای آنها! اصلا به آخرش فکر نمی کنی، آنها برای اینند که دوستشان بداری آن هم نه دوست داشتن معمولی... نه حتی عشق... یک جور خاصی دوست داشتن که اصلا کم نیست..... این آدمها حتی وقتی که دیگر نیستند هم تا ابد در کنج دلت تا ابد یک جور خاص دوست داشته خواهند شد....
بعد از مردنم سرم را جدا کنید بگذارید روی شانه ام... شانه ای که سر می خواست... سری که شانه می خواست... هر دو را بهم برســــــــــــــــــــــــــــانیـــــــــــــد....
زمان چیز عجیبیست....
می دود......
جلو می رود......
و دوست داشتنی ترین آدم های زندگیت را یا کهنه می کند یا عوض!!
بعضی ها یا تغییر می کنند یا حقیقت درونشان مشخص می شود !!
زمان دیر یا زود به تو ثابت خواهد کرد که کدامشان ماندنی اند و کدامشان رفتنی!!
من دعا می کنم،زمان بگذرد و دنیا پر شود از آدم های واقعی...
آدم هایی که نه زمان آنها را عوض کند نه زمین...
ای کـــــــودک. . .
کفش هایم را نپوش
تلاش تو برای بزرگ شدنت غــــــمگینم می کند . . .
کــــــودک بمان ، کوچــــک بمان . . .
من در بزرگ شدنم دردهایی دیدم که کــــــــوچک کرد، بزرگ شدنم را . . .
میتــرســم…کسـی بــوی تنـت را بگیــرد نغمــه دلـت را بشنــود و تو خــو بگیــری به مـــانـدنـش!!! چـه احســاس خـط خطــی و مبـهمیسـت ایــن عــاشقــانـه هــای حســود مــن …..
حضور تو باغی معطّر ست و چشمانت چشمه هائی که در آن می خوانند و هر شب ماه را پائین می آورند تا تنهائی اش را در آنها بشوید من به دنبالت هزاران دنیا را در هزاران عمر خواهم گشت چون بهار در قلب یک برگ عشق در من یک تویِ بی برو برگرد ست
غـــــریبه ! این درد مشترک من و توست که گاهی نمی توانیم در چشمهای یکدیگــر نگــــاه کنیم . . . من هر روز و هر لحظه نگرانت می شوم که چه می کنی !؟ پنجره ی اتاقم را باز می کنم و فریاد می زنم