رد پای احساس ...

سناساوجی

عضو جدید
 

anahita1370

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتی که در هیأت تو باشم ............ ................. .......................

برای تو بی خاطره می شوم، بی نگاه بی نوازش بی رحم . .. بی عشق.

کنار تو راه می روم دست تو را می گیرم با تو ستاره می شمارم ماه را به خانه دعوت می کنم و با تو به خواب می روم.

تو لحظه هایم را پر می کنی اما هرگز در من رسوب نخواهی کرد . .

در انتهای ذهنم موجودی عجیب در انتظار خواهد بود در کمین دریدن رویاهایت که چه معصومانه به من دل خواهی بست.

 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بانویم.....ببخشید کوردلی من توان دعایت را ندارد
یعنی هر کاری کردم عقل فرمان نداد دعایت نکردم...
قلبم تهی تر از این حرف ها بود

بانو...تو امروز و فردا را زیر بال و پر گیر و باغ باغ شیرین شو از شهد مهربانی ابتاه....
مثل من نشو....
من دیروزم را در بی سرانجامی های زندگی سرگشته کردم!!!
یا ابتاه....
شاید جواب تو برای این حنجره طوفانی این باشد:
صد ره نشان دادم، صد نامه فرستادم
یا راه نمی دانی، یا نامه نمی خوانی....
امشب دل من برایت تنگ شد برای توئی که عاشقی ات گیسوان جهان را سپید کرده است؛
عمری ست که داریم زیر باران مهربان چشمان نگرانت راه می رویم
کوچک تر از آن بودیم که خیس شویم ولی....

همچنان شما باران وار نوازشمان کردی!!!
پس این دلتنگی امشبمان هم قطرات دیگری بود از باران تان!!.....
بی شک!!

من آنچه دل تو خواست هرگز نشدم
اما تو همانی که دلم می خواهد!
از سکوت تو
پیش از آن که سخن گویی
هر آنچه را که باید!!!
در می یابم ...
بی آنکه واژه ای از تو بشنوم
در
"""سکوتت"""
هر نغمه ای که آرزو می کنم به گوش می رسد ...
 

saba27

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
فــرهــاد مــی دانــست صــد سال هــم نمــی توانــد


کــوه  را بکند


فــقط مــی خواســـت یـک عمـــر


اســمش را بــا شــیریـن بیاورند
 

D R E A M

کاربر بیش فعال
لعنت به من که تو با کفش به دنیای قصه آمدی

و نویسنده دست روی دست گذاشت در صفحه آخر
که در خیابانی دراز
که در غروبی غم انگیز
که زیر بارانی دلگیر
که رو به مسیری مه آلود
راهت را بگیری
و بروی...
(لیلا کردبچه)
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد

بعضی وقتا با یه بارون میشه شهرو مهربون دید
چترو عاشقونه برداشت روزایِ پیرو جوون دید

وقتی باهمیمو روشن قلبمون پر از ستارست
ما به هم رسیدنامون یه تولده دوبارست

مثه ماه نوجوون شو که سفر رسیدنی شد
یه ستاره دو ستاره دیگه دنیا دیدنی شد

اگه حاله منو داشتی سر به آسمون میذاشتی
رویِ گلدونایِ خالی ساقه هاتو نمیکاشتی

اگه عاشقی نباشه دنیا آغوشایِ بستست
جنگلی که دست باد پره شاخه ی شکستست
جنگلی که دست باد پره شاخه ی شکستست
شکستست شکستست

 

مریدا

عضو جدید
کاربر ممتاز
میگویند روز محشر با کسی که دوستش داری محشور خواهی شد!
یعنی ما باهم؟!
.
.
.
.
چـــقـــدر بــــرای تــمــــام شــــدن دنـــیـــا بـــــی تـــابــــم
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم خوش بود که یارم با وفا بود

کمی از زندگیش از آن ما بود


ولی افسوس که فکر ما غلط بود


که زنگ تفریحش احساس ما بود
.

 

مریدا

عضو جدید
کاربر ممتاز
خنده دار ترین چیزها اینه که کسی ندونه دوست داشتن کلا چجوری نوشته میشه و هی از دوست داشتن شعر بگه متن بنویسه
 
آخرین ویرایش:

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ﻣﻦ ﺯﺧﻢ ﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﻧﻈﯿﺮﯼ ﺑﻪ ﺗﻦ ﺩﺍﺭﻡ ...
ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺗﺮﯾﻨﺸﺎﻥ ﺑﻮدی ...
ﻋﻤﯿﻖ ﺗﺮﯾﻨﺸﺎن
ﻋﺰﯾﺰ ﺗﺮﯾﻨﺸﺎﻥ ...
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ
ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺮﺍﺷﯽ ﺑﻮﺩﻧﺪﺑﺮ ﻣﻦ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﮐﺪﺍﻣﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﺗﻮ ﻧﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ...
" ﻋﺸﻖ ﻣﻦ
ﺧﻨﺠﺮﺕ ﮐﻮﻻﮎ ﮐﺮﺩ "
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
احساسم
احساسم را نمی فروشم ؛
حتــــی به بالاترین بــــها !
ولــــــــــــی .......
آنگونه که بخواهم خــــرج می کنم ،
برای آنـــــهایی که لایق آن هستند ...
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دکتـر نیستم ,
امّا برایتان " دَهــ دقیقـ ه " راه رفتـَن روے جدول هاے کنار ِ
خیـابـان را تجویـز مے کنم !
تا بدانید :
تعــادل چیز ِ مهمے ست امـّا
دیوانـ ه بودن , قشنـگ تر است ...
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل من....

محبت زیادی نمیخواد بکنی چون آخرش متهمت میکنن.

چشمتو ببند رو آدمها و فقط کار خودت و بکن .....پمپاژ خون.

چون اینباراگه بشکنی راهی جز دور انداختنت ندارم.
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
وقتی

با میوه رسیده لب‌هایت

پرهیزم را به وسوسه می‌گیری

من فکر می‌کنم پدرم حق داشت

که میوه حرام

همیشه شیرین‌تر است !
 

alone.eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
تـــا بــــوده همیــــن بــــوده


همیشــــــه دلتنــــگ اونــــی هستیــــــم کـــه نیستــــ...


و حوصلــــــه کســـــی رو نـــداریـــــم کــــه هستـــــ...


بعـــــد شکــــایتــــــ میکنیـــــم از تنهــــــاییـــــامــــون !!!
 

مریدا

عضو جدید
کاربر ممتاز
گذشتن آدمها از دل آدم یک چیز است
دل کندنشان یه چیز دیگر
خودشان میروند
خودشون بدو بیراه میگویند
خودشون دلت رو میکنند
و آخرش نمیفهمی چرا
اما اشکال ندارد
من هم برای همیشه میروم
حداقل دلم کمتر میشکند
و هیچوقت نمیبخشم
چون دارند زندگیشان رو میکننند
دوستانشان رادارند و خوش هستند
فقط وقتی به من میرسند دلم را با حرفهایشان میکنند
اما خوب میبینم آنقدرهر که ادا در می آورند ناراحت نیستند
و این درسی شد برای من
تحملم تمام شد
مسیر من برای همیشه تغییر خواهد کرد
و دیگر هیچوقت بله هیچوقت مرا نخواهد دید
تمام شد
تمام شد
تمام شد
تمام شد
ظرفیت بخششم
تمام شد تمام شد تمام شد
و خداوند قضاوت میکند بینمان را
 

mansourblogfa

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
صدای کوفتی ِ توله سگ درون سر

صدای کوفتی ِ توله سگ درون سر





صدای کوفتی ِ توله سگ درون سرم

صدای کوفتی ِ جیغ و گریه ی پسرم

صدای کوفتی ِ بستن ِ در ِ خانه
صدای توی دلم مانده: «با خودت ببرم!»

بغل گرفتن ِ یک زندگی به تنهایی
صدای کوفتی ِ چند مهره ی کمرم

دو دست ِ آویزان روی دامنی پاره
دو چشم ِ بسته شده در تکان ِ گهواره

قدم زدن وسط هال و هی تو را دیدن
تکان تکاندن ِ خود، روی فرش پاشیدن

قدم زدم که فراموش تر کنم خود را
میان زندگی ِ مشـ/ـترک تعهّد را!

نبودی و دلم از عاشقیت شک برداشت
ترک ترک... همه ی زندگی ترک برداشت

و سیب های من از دست آدم افتادند
و مردهای غریبه به یادم افتادند

قدم زدم وسط گیجی ِ زمین لرزه
که روی تخت بیفتم از این زن ِ هرزه

که خواب ِ سقف می آمد به بسترم می ریخت
عذاب وجدانم، خاک بر سرم می ریخت

که گم/ شدم جسدی تازه در تصوّرها
که دفن می کردم بین پاره آجرها

بیا بگرد در این خاطرات ِ خاک شده
که حتما از سر ِ تو سال هاست پاک شده

بیا جلو! جسدی تازه را بکش بیرون
اگرچه صورتم از ترس، ترسناک شده!

بیا بگرد! همین گوشه و کنارم من
صدای کوفتی ِ مرگ و انتظارم من

کنار تخت دو تا تیغ تیز پیدا کن
مرا بگرد از این هیچ چیز! پیدا کن!

تکان نمی خورد و خالی است گهواره
بگرد!... و پسرت را عزیز پیدا کن!

درون جمجمه ی من صدای آژیر است
صدای کوفتی ِ گریه ی سگی پیر است

صدای دووور شدن از صدای هر خواهش
و سر گذاشتنت روی سفتی ِ بالش

دو چشم ِ زل زده به آسمان، به آن بالا
صدای آرامش بخش ِ لا...لالا...لالا...
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این موسیقی اسپانیایی
که فرودگاه را به گریه انداخته
مرا به یاد تو می‌اندازد ...
عزیزم !
هیچ پروازی
بخاطر دلتنگی مسافرش
لغو نمی‌شود...
:redface:
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
هــــــــی رفیق ...
زیادی خوبی نکن !
انسان است ،
فراموشکار است ...!
از تنهایش که در بیاید ،
تنهایت را دور میزند !
پشت می کند به تو ،
به گذشته ات ...!
حتی روزی میرسد که به تو هم میگوید :
شما !؟

 

sahar jamali

عضو جدید
هــــــــی رفیق ...
زیادی خوبی نکن !
انسان است ،
فراموشکار است ...!
از تنهایش که در بیاید ،
تنهایت را دور میزند !
پشت می کند به تو ،
به گذشته ات ...!
حتی روزی میرسد که به تو هم میگوید :
شما !؟


هه...
چرا اینجوریه واقعا؟؟؟
 

D R E A M

کاربر بیش فعال
آلبومی قدیمی ام،

در زیرزمین خانه ای کلنگی
که واحدهایش را پیش فروش کرده اند.
در انتظار دستی جامانده در اعماق
که شاید آجرها نمی گذارند
خاطره ای فروریخته را ورق بزند

نجاتم بده!
در من هنوز لبخندی هست

که می تواند چیزی یادت بیاورد...
لیلاکردبچه
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بـَـعضے حــَــــــــــرفارو نـِـمیشـِـہ گــُـفت
بایـَــد خـُـورد
امــا بـَـعضے حـَـرفا رو نـَـہ میشـِـہ گــُـفتـ نــَـہ میشـِـہ خـُـورد
میــمونـِـہ سـَـرِ دِل
میشـِـہ سُکوتــْ
میشـِـہ دلتـــــــَـنگے
میشـِـہ بــُـغض
میشـِـہ هـَـمونـــــ وَقــْـتے کـِـہ خــُـودتــَــم نـِـمیدونـے چـِـہ مرگتـــه
 

modir banoo

عضو جدید
کاربر ممتاز
هیچ ""زنی""را ،
در هیچ کجای دنیا نمی توانی پیدا کنی که به
""یکباره"" عاشق مردی شود!!!
.
زن ها ""آرام آرام"" در یک ""مرد"" جوانه میزنند.
""اما""
امان از وقتی که زنی ، در وجود مردش ""ریشه"" بدواند .
این جور عشق های یک زن را ، هیچ ""تبری"" نمی تواند از پا در بیاورد .
حالا میخواهد تبر "زمان"" باشد ، یا حتی تبر ""مرگ""!!!
اما چرا ...
همیشه یک "استثنا" وجود دارد
و آن برای از "ریشه" خشکاندن یک زن ،به "عشق" اوست
"یک زن دیگر...!!!
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مـجـنـونِ لـیـلـی بـرگـرد . . .

نمی دانی کوچه های این شهر

بی قراری های عاشق را دوباره آغاز کرده است

همانند

چکاوکی که صدای تو را از دور دست شنیده باشد

پرواز کنان

پا درون فصل عاشقانه ای گذاشته است

که با هر نغمه ای تو را فرا می خواند

آری این نوای جنون ، از دور خوش ست . . .

مـجـنـونِ لـیـلـی بـرگـرد . . .
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
M *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ *** ادبیات 2235

Similar threads

بالا