رد پای احساس ...

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
من از تمام آسمان یک باران را میخواهم…

از تمام زمین یک خیابان را…

و از تمام تو…

یک دست که قفل شود در دست من…

 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]مادربزرگ چه قصه‌هایی از بهشت برایمان می‌گفت![/FONT]
[FONT=&quot]از چشمه‌های شیر،[/FONT]
[FONT=&quot]... رودهای شراب،[/FONT]
[FONT=&quot]و پرندگانی که آوازشان مرده‌گان را مسخ می‌کند...[/FONT]
[FONT=&quot]من اما بهشت را در پارک پرتِ کنار بزرگ‌راه پیدا کردم.[/FONT]
[FONT=&quot]بر نیمکتی زمستانی[/FONT]
[FONT=&quot]که با معجزه‌ی اندام تو مرداد را از سکه می‌انداخت[/FONT]
[FONT=&quot]و فواره‌ی بید مجنونی[/FONT]
[FONT=&quot]که چتری بود بالای سرمان...[/FONT]
 

fateme.h.b

عضو جدید


از آجیل سفره عید، چند پسته ی لال مانده است؟! آنها که لب گشودند، خورده شدند! آنها که لال ماندند، میشکنند. دندانساز راست میگفت: پسته ی لال، سکوتش دندان شکن است….!

” حسین پناهی ”

 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]حتی اگر عقل بخواهد .. زبان بیان کند .. دستی هم در دستانم گرم شود اما ..[/FONT]
[FONT=&quot]باز هم دل این دل است که مانده است اسیرت ..[/FONT]
[FONT=&quot]من .. ساکت .. بی هیچ کلام بیان میکنم همه احساسات را ..[/FONT]
[FONT=&quot]همین حسی که از وقتی دیگری را دلم به جایت گذاشته ام ..[/FONT]
[FONT=&quot]هی اعتراض میکند و زجه میزند ..[/FONT]
[FONT=&quot]کاش میشد به این حس گفت هیس ..[/FONT]
[FONT=&quot]صدایت در نیاید .. میخواهم ارامش داشته باشم ..[/FONT]
[FONT=&quot]چقدر دلم میخواست حرف هایم را چند سال پیش به خودت میگفتم ..[/FONT]
[FONT=&quot]تا اکنون برای دیگران در بیخبری تو به نمایش نگذارم ..[/FONT]
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
غریبه
اینجا جای آسودن نیست
سایه ی من مملو از تعفن بودن آنهائیست
که آمدند بمانند
اما
با رفتنشان بودنم را به بازی گرفتند
پس ، بگذر
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
حرفت که میشود با خنده میگویم یادش بخیر..

فراموشش کردم
اما نمیدانند هنوز هم کسی اشتباه تماس میگیرد
سست میشوم که نکند تو باشی...:cry:
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
ﺍﻣﺴﺎﻝْ ﺑﻬﺎﺭ،
ﻭﻋﺪﻩ ﺩﺍﺩﻩ ﻣﯽﺁﯾﺪ،
ﻭ ﭼﻪ ﺳﺮﺧﻮﺵَﻡ ﻣﻦ
ﺩﺭﺳﺖ ﻣﺜﻞِ ﺳﺎﻝِ ﭘﯿﺶ ﻭُ،
ﺳﺎﻝﻫﺎﯼ ﭘﯿﺶﺗﺮ !

‏( ﺭﺿﺎ ﮐﺎﻇﻤﯽ)
 

anahita1370

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مرد

اگر
بودم،
نبودنت را غروب‌هایِ زمستان
در قهوه‌خانه‌هایِ دوری
سیگار می‌کشیدم

نبودنت
دود می‌شد
و می‌نشست رویِ بخارِ شیشه‌هایِ قهوه‌خانه
بعد تکیه می‌دادم
به صندلی
چشم‌هایم را می‌بستم
و انگشتانم را دورِ استکانِ کمر باریکِ چایِ داغ حلقه می‌کردم
تا بیشتر از یادم بروی
نامرد اگر بودم
نبودنت را
تا حالا باید
فراموش کرده باشم

مرد نیستم اما
نامرد هم نیستم
زنم
و نبودنت
پیرهنم شده است!


رویا شاه‌حسین‌زاده
 

anahita1370

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ساده زندگی كردم

اما مرگم مشكوك به نظر خواهد رسید

پیدایم می‌كنید

با ناخن‌هایم، با موهایم و استخوان دلم

كه گودالی تاریك را روشن كرده است.
 

anahita1370

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از ارتفاع نمی‌ترسم


آفتاب، صورتم را نمی‌سوزاند



سرطان، مرا نمی‌کشد



من مُرده‌ام



و دیگر هیچ چیز در من کارگر نیست!


الهام اسلامی
 

fateme.h.b

عضو جدید
گاهــــــــــــی
بعضی حرفا باید بنویسی
نه برای لایک و نظر و داغ کردن
فقط واسه این که
خ ف ه ن ش ی
 

fateme.h.b

عضو جدید
گاهی آدم می ماند بین بودن یا نبودن !
به رفتن که فکر می کنی ، اتفاقی میفتد که منصرف می شوی !
می خواهی بمانی ، رفتاری می بینی که انگار باید بروی !
این بلاتکلیفی خودش کلی جهنم است ...!
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
میدانستـَـــــــــم رویــــــــ ـــــــا بود ...

مــَــن و تـــــُ ــــو !؟
بَعـــــــــید بـود آن هَمه خـــــ ـــــوشبختی !!!
حَتـــی در تَــــ ـــصـور ِخُـدا هـم نبود...
حَق داشتــــ که بـرآورده نکرد !

دُعـاهــ ـــــ ــــ ــای من گُــناه بـودند !!! ‏
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
عشقتـــ رآ پنهآטּ میڪنـے ڪـہ مرכآنگیتـــ פֿـכشـہ כـار نَشـوכ !

اَפֿـمـ میڪنـے ڪــــہ مهربآنیَتـــ رآ پنهـــــآטּ ڪنے !
مَـرآ " شُمــآ " פֿـَطآبـــ میڪُنے ڪِـہ هَوآیے نشَومـ !
اَمـآ نمــیـכانـے !
نمـیــכانے ڪـــہ چقَـכر ایــטּ هـآ بـہ تـو مـے آینـכ !
و مـَـטּ כیــوانـہ تـَر میشوَمـ:redface:
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من که حالم خوب است ...!
رفتار من عادی است
اما نمی دانم چرا
این روزها
از دوستان و آشنایان
هرکس مرا می بیند
از دور می گوید
این روزها انگار
حال و هوای دیگری داری!
اما من مثل هر روزم
با آن نشانیهای ساده؛ و با همان امضا؛ همان نام
و با رفتار معمولی ....
مثل همیشه ساکت و آرام.
این روزها تنها...
حس می کنم گاهی کمی گنگم...
گاهی کمی گیجم
حس می کنم ؛ از روزهای پیش قدری بیشتر...
این روزها را دوست دارم
گاهی
- از تو چه پنهان -
با سنگها آواز می خوانم
گاهی برای یادبود لحظه ای کوچک
یک روز کامل جشن می گیرم
گاهی نگاهم در تمام روز
با عابران ناشناس شهر
احساس گنگ آشنایی می کند
گاهی دل بی دست و پا و سر به زیرم را
آهنگ یک موسیقی غمگین
هوایی می کند
اما
غیر از همین حسها که گفتم
و غیر از این رفتار معمولی
و غیر از این حال و هوای ساده و عادی
حال و هوای دیگری
در دل ندارم
رفتار من عادی است
من که حالم خوب است ...!
رفتار من عادی است
اما نمی دانم چرا
این روزها
از دوستان و آشنایان
هرکس مرا می بیند
از دور می گوید
این روزها انگار
حال و هوای دیگری داری!
اما من مثل هر روزم
با آن نشانیهای ساده؛ و با همان امضا؛ همان نام
و با رفتار معمولی ....
مثل همیشه ساکت و آرام.
این روزها تنها...
حس می کنم گاهی کمی گنگم...
گاهی کمی گیجم
حس می کنم ؛ از روزهای پیش قدری بیشتر...
این روزها را دوست دارم
 

fateme.h.b

عضو جدید
مَــحال اسـت یادم رود کسـے را کــه...
وَسَـطِ خـنده هـایمـ
وَقـتــے بـه یـادش مـــــے اُفتـــم...
گـــــریـه امـ مـے گـیرد...

 

fateme.h.b

عضو جدید
گاه که دلم میگیرد
به غروب پنجره اتاق خاطراتم خیره می‌شوم
گاه که دل تنگ می‌شوم
به نظاره عمق خود می‌روم
آنگاه که تنهایی مرا فتح می‌کند
تنها، به خودم سفر می‌کنم
کاش می‌دانستم دلیل این همه دلتنگی و بی‌قراری چیست
شاید تو بدانی
فقط شاید !
 

*FARZAN*

دستیار مدیر کتابخانه الکترونیکی
کاربر ممتاز
فرقى ندارد
كسى در دستش تفنگ باشد
يا ساز
كه برايت بخواند
يا نعره بكشد
تو پرنده اى
هر كه نزديكت شود
مى پرى
 
آخرین ویرایش:

وهاب...

اخراجی موقت
این روزها من
خدای سکوت شده ام
خفقان گرفته ام تا
آرامش اهالی دنیا
خط خطی نشود...
اینجا زمین است
اینجا زمین است رسم آدمهایش عجیب است
اینجا گم که میشوی
بجای اینکه دنبالت بگردن
فراموشت میکنند........
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
M *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ *** ادبیات 2235

Similar threads

بالا