رد پای احساس ...

Silence92

عضو جدید
کاربر ممتاز
جنيـــن آرزوهايمـــ ـ ـ ـ ـ ـ ـ



زير مشتهایــ ظالمانه غــرورتـــــ سقط شد!




نترس ديگر از تو باردار نمی شوم...



غــــرورتــــــ نازايمـــــــ كرد!
 

خواب ستاره

عضو جدید
جنيـــن آرزوهايمـــ ـ ـ ـ ـ ـ ـ



زير مشتهایــ ظالمانه غــرورتـــــ سقط شد!




نترس ديگر از تو باردار نمی شوم...



غــــرورتــــــ نازايمـــــــ كرد!

چه خوب میشد به حای پرواز در بیکران انتظارهایت شمعی میشدی در کلبه کوچک احساسم
چه خوب میشد هنگام نظاره بر میلیاردهای بی روح، قطرات کوچک چکیده از ابر نگاهم را به سخره لگد مال نمیکردی
این لگد مال غنچه پر پر شده در زیر کفش هایت غرور و احساس من است
ای تو که غرورم نازایت کرد....
 
روحـَــم مــے خواهد بـــرود...

یــــک گوشـِـــه بنشـــیند....

پـُــشتـَــش را بکــند به دنیـــــــا..

پاهایـَـــش را بـَــغـَـــل کـُـند و بلند بلند بـِــگویَـــد:

مــَــــــن دیگر بازے نمــے کـُــنم . . .
 
وقتیـ پرندهـ ایـ زندهـ استـ♥ــ ... مورچهـ ـها را میـ خورد !

وقتیـ میـ میرد ... مورچهـ ـها او را میـ خورند !
زمانهـ و شرایطـ در هر موقعیـ میـ تواند تغییر کند ...
در زندگیـ هیچـ کسیـ را تحقیر یا آزار نکنید .
شاید امروز قدرتمند باشید ... اما یادتانـ باشد ...
زمانـ از شما قدرتمندتر استـ♥ــ !!!
یکـ♥ــ درختـ♥ــ میلیونـ ـها چوبـ♥ــ کبریتـ♥ــ را میـ سازد ...
اما وقتیـ زمانـ ـش برسد ...
فقطـ یکـ♥ــ چوبـ♥ــ کبریتـ♥ــ ...
برایـ سوزاندنـ میلیونـ ـها درختـ♥ــ کافیـ ستـ♥ــ ...
پسـ خوبـ♥ـــ باشید و خوبیـ کنید (-ــ-)
 

anahita1370

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاهى آدم يكى را دوست دارد که هیچ تشابهی با او ندارد

اما

شيفته نگاهَ ش مى شود ،

در خلوت خود

در شلوغى ها

به دور از تمام حرف ها ،

به او فكر مى كند ،

به خنده هاىَ ش دل مى بندد

و با شنيدنِ اسم او -آن میم مالکیت-

دست ُ پاى خود را گم مى كند..

و لحظه اى كه او

لب به سخن باز مى كند

خيره مى شود در صداىَ ش ...-حرکات لبانش-

و ...

آدم گاهى بى دليل

شوخى ، شوخى

جدی ،جدی

عاشق مى شود ،

به همين سادگى ...

 

anahita1370

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آموخته ام که،خــــــــــدا

عــــــــــــشـق استـــــــ

وعــــــــــــــــــــشـق

...
تـــــــنهاخــــــــــدااااااست

 

anahita1370

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هر چه میخواهد دل تنگت ،

ســــــــــــــاکت

کسی درک نخواهد کـــرد…
 

anahita1370

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوســــــت دارم با يكـــي بشـــينم صحــــــبت كـــنم

بـــعـــدش نـــگـــم :

كـــاش بـــهـــش نمـــيگفتـــم
 

Gelveh

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
با توام....
ای لنگر تسکین!
ای تکان های دل، ای آرامش ساحل!
با توام......
ای نور، ای منشور

ای تمام طیف های آفتابی!
ای کبود ارغوانی، ای بنفشا بی!
با توام.....ای شور، ای دل شوره شیرین!

با توام...
ای شادی غمگین
با توام....

ای غم، ای غم مبهم...
ای نمی دانم...
 

Gelveh

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
به هم نمی رسیم........؟
اما......

بهترین غریبه ات می مانم که ترا همیشه
دوست خواهد داشت....
من و تو ( ما) که نشدیم
هیچ.......

من نیمی از خودم را هم با ختم.....
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتی از درد به خود می پیچیدم
همسایه ها گفتند: چقدر قشنگ قر می دهی…
و سالهاست من هنــــــــوز
رقاص پردرد خیابانهایم…
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آدم ها که عوض میشوند
از سلام و شب بخیر گفتنشان میشود این را فهمید
از حرف ها و نگاه ها از گودال های عمیقی
که بین تو و خودشان میکنند
و تویش را پر از دلیل میکنند…
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاهی دلت میخواد همه بغضهات از توی نگاهت خونده بشن...
میدونی که جسارت گفتن کلمه ها رو نداری...
اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری یا جمله ای مثل: چیزی شده؟؟!!!
اونجاست که بغضت رو با لیوان سکوت سر میکشی و با لبخندی سرد
میگی: نه،هیچی
 

anahita1370

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو آن جا و من این جا

همه راست می گفتند


« تو کجا و من کجا ! »

 

anahita1370

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فـاجـــعـه اینجـاست


که چشم هایم


دیگر با من و بغض هایم


نمیسـازنـد!!!
 

mansourblogfa

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من درد را تجربه کردم بارها

دیگر نه درد دارم نه آزارها



درد در من رخنه کرده است،سالها
تو غرق در لذت شبهات!



من درد را دیدم ولی چیزی نگفتم باز
تو درد را دیدی در من ،اما باز.....



وقتی که غرق دردم گاهی،در من پیدا میشوی تو باز...
دارد لذتی دردت اما، وقتی می بوسم بچه ام را بارها


مادر شدم با درد بسیارش........

اما چه سود که درد بسیار است.....



هشت سال رنج ودردش با من
فامیل بچه ام با تو!



بچه ام! باز هم غلط گفتم ببخشایم!
آخر حق هضانتش با توست!



اما تو
باور دار این بچه،بچه ی توست!!!!!!!!!!!!
 

anahita1370

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مــَرا


جــُدا کــن ٬


از اهلِ زمـیــن !


دستَــم را بـگـیــر …


مـیــخـو اهــم ٬ در دنـیــایِ آرامِــــ تـــُو


مــیــان نفــس هــایــــت


آرامـــ بـگـیــرمـــ . . .
 

anahita1370

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلــتـــنـــگــی پـــــیـــچـــیــده نــــیـــســـتـــــ . . . !


یـــــکــــ دل . . . ! یـــــکـــ آســـمــــان


یـــــکــــ بــــغـــض


و آرزو هــــای تــــــرکـــــ خـــــورده



بـــــه هــــمــــیــــن ســادگــــی
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کاش …
خدا وقتی آدم ها رو می آفرید …
جفت هر کس رو باهاش می آفرید …
تا این همه آدمای لنگه به لنگه زیر این سقف ها …
به اجبار، خودشون رو جفت نشون نمی دادند…
 

مریدا

عضو جدید
کاربر ممتاز
می خواستم برایت متنی،شعری بنویسم
اما میدانم
هیچ چیز
نمی تواند عمق احساسی را که نسبت به تو دارم
بیان کند
فقط بدان دوستت دارم و ممنونم که تو هم مرا دوست داری
ممنونم با من مهربانی
ممنونم مرا قبول داری
دوست داشتنم را
وفاداریم را
احساسم را
و داشتن تو نهایت خوشبختی است

م.
 

hamedzjg

عضو جدید
ماندن همیشه خوب نیست،
رفتن هم همیشه بد نیست،
گاهی رفتن بهتر است...گاهی باید رفت...
باید رفت تا بعضی چیز ها بماند.
اگر نروی هر انچه ماندنیست خواهد رفت.
اگر بروی شاید با دل پر بروی.. و اگر بمانی با دست خالی خواهی ماند.
گاهی باید رفت و بعضی چیزها که بردنی ست با خود برد...،
مثل یاد..،مثل خاطره ...،مثل غرور...،

و انچه ماندنیست را جا گذاشت..مثل یاد...مثل خاطره...مثل لبخند...

رفتنت ماندنی می شود وقتی که باید بروی،بروی..
و ماندنت رفتنی میشود وقتی که نباید بمانی بمانی...

برو و بگذار چیزی از تو بماند که نبودنت را گرانبها کند...

برو و بگذار پیش از اینکه رفتنت دردی بر دلی بنشاند،خاطره ای پر حسرت شود ..
برو و نگذار ماندنت باری بشود بر دوش دل کسی که شکستن غرورت برایش از شکستن سکوت اسانتر باشد...
عشقت را بردار و برو.. خوب برو.. زیبا برو. . .

سر به زیر برو .. هر چند با اندوه با لبخندی بر لب برو .. هر چند باری سنگین بر دل و بر دوش..
شاد برو،شاد ازاین باش که اگر تو را اونشناخت،عشق شناخت..
برو و بدان هر جا بروی دست عشق را بر شانه ی خود حس خواهی کرد..
نگاهت عاشقانه خواهد شد و صدایت اشنا. . .
وقار را در گام هایت می توان دید و اندوهی عارفانه را در لبخندت...
همه ی اینها از ان است که عشق قلب ترا ماُمنی برای بیتوته ی خویش یافته است ..
و همراهت خواهد ماند تا محضر حضرت دوست..

انکه می ماند اسیر عادت و خویشتن خواهی میشود..
ذائقه ی جانش تلخ میشود از شور و شیرین های زود گذر و غبار مینشیند
بر اینه ی روحش...

رفتن همیشه بد نیست..

انگونه باید بروی که دیده شوی و حضورت مثل لمس بال یک پروانه حس شود..

انگونه برو که هیچ نگاهی نتواند ترا انکار کند و هیچ دلی نتواند...

برو، فقط برو. . . . . .

وقتی بروی همه چیزهایی که باید بیاید می اید.


1234.jpg
 
آخرین ویرایش:

جاده

عضو جدید
این غم بی حیا مرا باز رها نمیکند ، از غم و ناله های من هیچ حیا نمیکند، گشته زناله نای من، خوشتر از گلوی نی ، ناله اثر نمیدهد ، نای نوا نمیکند، رفته و میرود هنوز هرکی به هرکجا ، تکیه به زندگی مکن عمر وفا نمیکند گفت هم نی آه ترا گریه ز چیست ، گفتیش ، آنچه که اشک میکند آب بقا نمیکند
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
[COLOR=#eseses]

من

هزاران هزار سال از تو بزرگترم
تا گذشته ای نمانده باشد
که من
برای دوست داشتن ات
در آن نبوده باشم !
[/COLOR]
 

Gelveh

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ما کسانی که به فکرمون هستن رو به گریه میاندازیم...
ما گریه میکنیم برای کسانی که به فکرمان نیستن...
و....
ما به فکر کسانی هستیم که هیچ‌وقت براون گریه نمی کنند..
این حقیقت زندگیه....
عجیبه ولی حقیقت داره..!

اگر این رو بفهمیم....
هیچ‌وقت برای تغییر دیر نیست....
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
M *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ *** ادبیات 2235

Similar threads

بالا