رباعی و دو بیتی

بارانی

عضو جدید
کاربر ممتاز
از این عشق به هر عشق جهان می خندیم
هر که آرد سخن عشق به آن می خندیم


روزی از عشق دلم سوخت که خاکستر شد
بعد از آن باز به هر سوز جهان می خندیم


 

abfa

عضو جدید
مهـتاب بــه نـور دامـن شـب بـشکافت
می نوش دمی خوش تر از اين نتوان یافت
خوش بــاش و بـينديش که مـهتاب بسی
اندر سر گور یک به یک خـواهد تافت
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
من از ملک پدر کردم جدایی
گرفتم با غریبون آشنایی
غریبون حالت خوبی ندارند
اول مهر است و آخر بیوفایی
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
نمیدونم چرا جونم غمینی
مگر داری فراق نا زنینی
عزیزم بد مکن تا بد نبینی
میافشون تخم بد تا بد نچینی
 

baran-bahari

کاربر بیش فعال
ای عقل خجل ز جهل و نادانی ما
درهم شده خلقی، ز پریشانی ما
بت در بغل و به سجده پیشانی ما
کافر زده خنده بر مسلمانی ما
 

baran-bahari

کاربر بیش فعال
حاجی به طواف کعبه اندر تک و پوست
وز سعی و طواف، هرچه کردست نکوست
تقصیر وی آن است که آرد دگری
قربان سازد، به جای خود، در ره دوست
 

baran-bahari

کاربر بیش فعال
چون نیست حقیقت و یقین اندر دست
نتوان به امید شک همه عمر نشست
هان تا ننهیم جام می از کف دست
در بی خبری مرد چه هشیار و چه مست
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

آبروی حسین به كهكشان می ارزد
یك موی حسین بر دو جهان می ارزد
گفتم كه بگو بهشت را قیمت چیست
گفتا كه حسین بیش از آن می ارزد


 

afsaneh_k

عضو جدید
گفتم غم من ؟ گفت که افزون دارش
گفتم چشمم؟ گفت که جیحون دارش
گفتم ندهد عقل اگر این فتوا ؟
گفت نا محرم را ز خانه بیرون دارش
 

afsaneh_k

عضو جدید
ای رفته به چوگان قضا هم چون گو
چپ می خور و راست می رو و هیچ مگو
کان کس که تو را فکنده اندر تک و پو
او داند و او داند و او داند و او

..::حکیم عمر خیام::..
 
  • Like
واکنش ها: abfa

Similar threads

بالا