رباعی و دو بیتی

بارانی

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیشب باران قرار با پنجره داشت
روبوسی آبدار با پنجره داشت
یکریز به گوش پنجره پچ پچ کرد
چک چک، چک چک، ... چکار با پنجره داشت

قیصر امین پور
 

بارانی

عضو جدید
کاربر ممتاز

دلبرم اندر خيالم خود نمايي ميكند

در فراقش اي دل من بينوايي ميكند



او برفت و پشت پا زد بر دل و دنياي من

كار دل را بين كه بهرش بيقراري ميكند


.
 

بارانی

عضو جدید
کاربر ممتاز

دلم تنگ است امشب بهر زاری

به روی موج گریه تک سواری


صفای گریه ای در خلو تم را

نمی بخشم به سال خنده داری

 

بارانی

عضو جدید
کاربر ممتاز
کم زندگی مرا نمایش بدهید
تابوت برای من سفارش بدهید

باید بروم گور خودم را بکنم
لطفآ دو سه سطر مرگ را کش بدهید
 

بارانی

عضو جدید
کاربر ممتاز
سردم شده است و از درون می سوزم

حالا شده کار هر شب و هر روزم



تو شعر مرا بپوش سرما نخوری

من دکمه ی این قافیه را می دوزم

 

بارانی

عضو جدید
کاربر ممتاز
بیهوده در اضطراب ماندیم همه

در تاب و تب و عذاب ماندیم همه



این ساعت زنگ خورده هم زنگ نزد

عشق آمد و رفت و خواب ماندیم همه
 

بارانی

عضو جدید
کاربر ممتاز
با دیدن تو دست و دلم می لرزد

زیبایی تو چقدر وحشتناک است



انگار که چاره ای ندارم دیگر

دختر!پدر تو بود چوپان می خواست؟
 

بارانی

عضو جدید
کاربر ممتاز
من آمده ام که با تو راهی بشوم
آنی که تو از دلم بخواهی بشوم


دریا بغلم کن! بغلم کن دریا!
می خواهم از این به بعد ماهی بشوم
 

بارانی

عضو جدید
کاربر ممتاز
در اوج یقین اگر چه تردیدی هست
در هر قفسی کلید امیدی هست



چشمک زدن ستاره در شب، یعنی
توی چمدان ماه خورشیدی هست


 

nooshafarin

عضو جدید
کاربر ممتاز
آورد به اضطرابم اول به وجود
جز حیرتم از حیات چیزی نفزود
رفتیم به اکراه و ندانیم چه بود
زین آمدن و بودن و رفتن مقصود
*********************
زآوردن من نبود گردون را سود
وز بردن من جاه و جلالش نفزود
وز هیچکسی نیز دو گوشم نشنود
کآوردن و بردن من از بهر چه بود

رباعیات خیام
 

Similar threads

بالا