رباعی و دو بیتی

fandak

عضو جدید
در عشق تو از بس که خروش آوردیم
دریای سپهر را به جوش آوردیم
چون با تو خروش و جوش ما درنگرفت
رفتیم و زبانهای خموش آوردیم

مختارنامه/عطار
مو احوالم خرابه گر تو جويي
جگر بندم کبابه گر تو جويي
ته که رفتي و يار نو گرفتي
قيامت هم حسابه گر تو جويي

(باباطاهر)
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
چون عود نبود چوب بید آوردم
روی سیه و موی سپید اوردم
خود فرمودی که نا امیدی کفر است
فرمان تو بردم و امید آوردم
خواجه عبدالله انصاری
 

sepde

عضو جدید
مولوی

مولوی

در مذهب عاشقان قرار دگر است
وین باده ناب را خمار دگر است
هر علم که در مدرسه حاصل گردد
کار دگر است و عشق کار دگر است
 

baran-bahari

کاربر بیش فعال
ما حاصل عمری به دمی بفروشیم
صد خرمن شادی به غمی بفروشیم
در یک دم اگر هزار جان دست دهد
در حال به خاک قدمی بفروشیم
 

باران بهاری

عضو جدید
کاربر ممتاز
آمد بر ِمن دوش نگاری سر تیز
شیرین سخنی شکر لبی شور انگیز
با روی چو آفتاب بیدارم کرد
یعنی که:چو آفتاب دیدی،برخیز!

گر نگریزی ز ما به بازی،چه شود
گر نرد وداع ما نبازی،چه شود
ما را لب خشک و دیده ی تر بی توست
گر با تر و خشک ما بسازی،چه شود؟
:gol:
"مولانا"
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
بز قرمز بیا شیرت بدوشم
کنم کاچی و چو طفلان بنوشم
به کاچی کردن شیرت نچندون
خودت را من به دلبر می فروشم
منظور از عامیانه اشعاری هست که در زبان مردم عادی متداول است من دیدم که از دوبیتی ها عامیانه کمتر این جا نوشته شده است ازاین پس از این جور دوبیتی ها می نویسم
البته با اجازه همگی مخصوصا باران بهاری که تایپیک به ایشان تعلق داره
 

Similar threads

بالا